آرمان ملي: نميتوان منکر نقش و تاثيرگذاري مداحان بر جامعه شد و حتي در رژيم گذشته هم جايگاه خود را داشتند. با پيروزي انقلاب اسلامي جايگاه مداحان در عزاداري ها و مراسم مذهبي مهمتر هم شد اما برخي اقدامات سبب انتقاد از اين قشر شد چرا که مداحان در بسياري مواضع الگوي جوانان هستند و بخشي از جامعه تاثيرپذير از آنچه هستتد که مداحان از پشت تريبون بيان ميکنند. ورود مداحان به حوزه سياست، حمايت از يک گروه و تخريب رقيب از جمله آفتهاي مداحياست که مورد نکوهش بزرگان قرار گرفته است . موضوع ديگري که مورد توجه جامعه قرار دارد به درآمد آنها مربوط است. اين موضوع زماني بيش از گذشته سوال برانگيز ميشود که مداحان به انتقاد از وضعيت اقتصادي کشور ميپردازند به عنوان نمونه سعيد حداديان، مداح مشهور به تناقض «ادعاي افزايش درآمد دولت و فروش نفت با خالي شدن سفرههاي مردم» پرداخته و گفت فروش نفت افزايش داشته، ميزان آن هم بيشتر شده، پولها هم دريافت ميشود، اما اين پولها کجاست؟ نميتوان با اين پولها برنج را ارزان کرد؟
از آجرپزي تا تيراندازي
چندان مورد قبول نيست که مداحان از طريق مداحي چرخ زندگي خود را بچرخانند. ديروز مهدي برزگر شريک اقتصادي حاج محمود کريمي مداح اهل بيت(ع) و يکي از صاحبان کارخانه آجرسازي در نزديکي بوئينزهرا در استان قزوين ميگويد: شايد برخي از مردم تصور ميکنند مداحان و ذاکران اهل بيت با روضهخواني در مجالس مختلف پولهاي کلاني ميگيرند. تصوري که حتي از آن به عنوان پاکت پول ياد ميشود و ميگويند بعد از پايان مراسم پاکت پول به مداح داده ميشود، اما هستند مداحان و ذاکراني که کار اقتصادي ميکنند و هيچگاه از راه مداحي و روضهخواني امرار معاش نميکنند. آنها خودشان را وقف امام حسين(ع) کردهاند و در کنار آن با کار و فعاليت اقتصادي در کنار امرار معاش، دستگير افراد نيازمند هم ميشوند. شايد خيليها ندانند، يکي از کساني که کارخانه آجر را راه انداخت و سالهاست در آنجا فعاليت ميکند، حاج محمود کريمي است. برزگر با تأکيد بر اينکه در اين سالها هيچگاه حاج محمود براي راهاندازي کارخانه يا وام بانکي از رانت استفاده نکرده است، از تأسيس کارخانه آجر با همکاري حاج محمود و توقيف کارخانه در سال 95 توسط بانک ميگويد: «سال 82 بهواسطه هيأت رايةالعباس با حاج محمود کريمي آشنا شدم. از کودکي آرزو داشتم، نوکر امام حسين(ع) باشم. کاسب بودم و کار ميکردم. در هيأت به حاج محمود پيشنهاد کار دادم. گفتم ميخواهم کارخانه آجر بزنيم. پرسيدند سررشتهاي از اين کار داري؟ گفتم يکي دوسال تحقيق ميکنم و بعد از آن کار را شروع ميکنيم. حاج محمود قبول کرد و بعد از يک سال تحقيق در کنار ايشان کار ساخت کارخانه را در نزديکي بوئينزهرا شروع کرديم. ابتدا يک کوره آجرپزي به راه انداختيم. کوره ما سنتي بود و بعد از مدتي متوجه شديم، اين روش منسوخ شده است. طي اين مدت حاج محمود از نزديک بر کار نظارت داشت و گاهي اوقات خودشان آستين بالا ميزد و مشغول کار ميشد. برخلاف تصور عدهاي که فکر ميکنند حاج محمود از راه مداحي و روضهخواني درآمد دارد ايشان نان خود را فقط از همين راه و از همين آجرها درميآورد. براي اينکه شکل کار را از سنتي به صنعتي دربياوريم نياز به وام بانکي داشتيم. البته مهمتر از درآمد محمود کريمي حاشيهاي است که در سال 92 ايجاد شد. حاج محمود کريمي ساعت 3 بامداد روز 5 ديماه در اتوبان بابايي با يک خودروي 206 تصادف ميکند. اين تصادف که ميتوانست مانند صدها نمونه ديگر مثل آن با کروکي و مراجعه به بيمه حل شود به مشاجره و درگيري لفظي ميکشد. گزارش مورد نظر حاکي از اين است که ادامه اين درگيري به نقاط خطرناکي کشيده ميشود چرا که مداح معروف و همراهانش که در خودروي تويوتا بودند کلت ميکشند. دي ماه 92 اژهاي دادستان وقت کل کشور گفت: «پرونده شليک منتسب به مداح معروف همچنان در حال رسيدگي است و اين در حالي است که فرد همراه آقاي کريمي شليک گلوله را به گردن گرفته است.»
حجره ارضي در بازار پارچهفروشها
منصور ارضي که سالهاست بسياري از عزاداريها با صداي او عجين شدهاند علاوه بر اينکه مداح و روضهخوان صنف لباس فروشهاست، در کسب و کار هم اهل همين صنف است. در بازار پارچه فروش ها حجره دارد و اينطور که شنيده ميشود، ابوالفضل بختياري (داماش) که او هم از مداحان کشور است، علاوه بر کارهاي خودش، کمک دست پدرزن در اين کار هم هست.
استاد معارف شد
سعيد حداديان سياسي ترين مداح کشور (طبعا پس از منصور ارضي) در يکي از سياسي ترين دانشگاه هاي کشور مشغول به کار است. سعيد حداديان که به اظهارنظرهاي بعضا تند و سياسي در جلسات روضه خوانياش شهره است، خارج از حسينيه و هيئت، در نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه تهران کار مي کند و البته در همين دانشگاه هم برخي دروس مرتبط با معارف را تدريس ميکند.
از سوسيس تا چوب
سال 92 عنوان شد عبدالرضا هلالي در حوالي ميدان گمرک به تجارت چوب در حجره شخصياش مشغول است. گويا در اين تجارت با حيدر توکل از ديگر مداحان تهران شريک است و با هم در کار خريد و فروش چوب مشغول هستند. در همان مقطع گفته شد جواد مقدم به کار تذهيب مشغول است و کارگاهي هم براي همين کار دارد. مقدم گاهي اوقات، کارهاي تذهيبش را در برخي نمايشگاهها به نمايش مي گذارد و در کسب و کار با محصولات هنرياش هم مثل مداحياش جدي است. خودش ميگويد: راستش ما يک زماني وارد کار سوسيس- کالباس و مواد پروتئيني شديم. بعدش تصميم گرفتم کنارش يک ساندويچفروشي هم داشته باشم. اما بعد از مدتي ديدم به قول معروف اين کار، کار ِما نيست. اما واقعيت اين است که حس کردم اين شغل با فضاي مذهبي جور درنميآيد. فضايي که داشت و رفتوآمدهايش. به هرحال مردم نميپسنديدند يکي مثل من تو کار فروش ساندويچ باشد. حسم حس خوبي نبود و بيخيالش شدم. با يکي از دوستان زديم تو کار تجارت چوب. صادرات و واردات. با دوستان شريک شدهام و در اين زمينه فعاليت داريم.