شرق: ایران در محاصره سدهای کشورهای همسایه درآمده است و در این میان شاید وضعیت استانهای شرقی از همه وخیمتر باشد و بحران آب و توفان نمک به موج مهاجرت از این مناطق دامن زده است. حالا پس از جابهجایی قدرت در افغانستان و رویکارآمدن طالبان نیز سیاست آبی این کشور در قبال ایران تغییر نکرده و ایران همچنان با همسایه شرقی خود گرفتار مشکل دریافت حقابه از هیرمند و هریرود است.
از سنندج، سقز، قروه، آبادان، خرمشهر، زاهدان، ایذه و اهواز تا زابل، زاهدان، خاش و... درگیر کابوس ریزگرد و توفان نمک هستند و حالا موج این توفان غبار و نمک به تهران رسیده و در واقع بیش از ۲۵ استان کشور گرفتار این پدیده شدهاند. میهمان ناخواندهای که دو منشأ داخلی و خارجی دارد. منشأ داخلی ریزگردها بهدلیل اجرای پروژههای آبی مانند سدسازی و انتقال آب، رخ داده است اما منشأ خارجی ریزگردها نیز بیارتباط با سدسازی نیست. ایران با سدهای بسیاری مانند ایلیسو، آتاتورک، سلما، کجکی و کمالخان در خارج از کشور محاصره شده است.
همیشه پای یک سد در میان است
پرونده سدسازی کشورهای همسایه در کمیته «امنیت آب» کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بررسی شده است و براساس اعلام این کمیسیون سدسازیهای کشورهای همسایه نهتنها امنیت ایران بلکه خاورمیانه را نیز به مخاطره میاندازد.
هفته گذشته سدسازی بیرویه کشورهای همسایه، وزیر امور خارجه را به مجلس کشاند. امیرعبداللهیان در پاسخ به سؤال برخی از نمایندگان مجلس درباره سدسازی ترکیه و عدم اختصاص حقابه هامون از سوی افغانستان گفت: «در ماههای گذشته مذاکرات مستقیم و فشردهای با هیئت حاکمه موقت افغانستان داشتهایم و اعلام میکنیم از هیئت حاکمه افغانستان در رابطه با رودخانه هیرمند رضایت نداریم و معتقدیم در موضوع آب بهتر از آنچه در ماههای گذشته عمل کردند، میتوانستند عمل کنند.
هیئت حاکمه افغانستان در ماههای گذشته چند بار با صراحت حقابه ایران از هیرمند را به رسمیت شناخته و مورد تأکید قرار دادهاند. در ماههای اخیر نشست کمیساریای مشترک دو کشور انجام شده و رهاسازی آب از بخشی از سد کمالخان نیز صورت گرفته اما هیئت حاکمه افغانستان کمبود آب و عدم لایروبی مسیر را علت نرسیدن آب به ایران اعلام میکنند. از نظر ما یکی از مصادیق راستیآزمایی عملکرد هیئت حاکمه افغانستان، اختصاص حقابه ایران از هیرمند است و با توجه به اینکه در این رابطه قرارداد دوجانبه وجود دارد در صورتی که تخلفی رخ دهد از طریق مجامع بینالمللی موضوع را پیگیری خواهیم کرد».
توافق تنها گزینه روی میز
وزیر امور خارجه در حالی از پیگیری موضوع حقابه ایران در مجامع بینالمللی سخن میگوید که خود میداند ایران بهلحاظ حقوقی راه به جایی نمیبرد و وعدههای او عملی نیست. چراکه ایران و افغانستان عضو هیچیک از کنوانسیونهای جهانی حفاظت و بهرهبرداری از آبهای مرزی مشترک نیستند. به همین دلیل امکان پیگیری برای ایران در مجامع بینالمللی وجود ندارد. اگر این راهحل نتیجهبخش بود در دولتهای پیشین به ثمر مینشست و هماکنون به جای هامون خشکیده شاهد هامونی خروشان بودیم. تنها گزینه روی میز ایران برای گرفتن حقابه از افغانستان، توافق با طالبان در این رابطه است.
سدهای افغانستان بلای جان هامون
ماجرای سدسازی افغانستان داستان تازهای برای ایرانیان نیست. افغانستان در گذشته دو سد کجکی و کمالخان را روی رودخانه هیرمند احداث کرد. سدهایی که موجب قطع حقابه هامون ایران از رودخانه هیرمند و خشکی آن شد. پیامد خشکی هامون، مهاجرت اجباری هزاران نفر از اهالی سیستان و بلوچستان بوده است. شاید جالب باشد بدانید که مخربترین سد افغانستان که در سایه سکوت و بیتفاوتی مسئولان ساخته شد، سد «سلما» روی هریرود افغانستان است. این سد با اعتباری بیش از 200 میلیون دلار با همکاری هند در بالادست هریرود احداث شد. اما چرا احداث چنین سدی برای ایران مخرب است؟ بخش بزرگی از آب ایران در شرق کشور، بهویژه خراسان رضوی، از هریرود تأمین میشود. با آبگیری و بهرهبرداری سد سلما در حدود ۷۰ درصد حقابه ایران از این رودخانه کاهش یافته و موجب تشدید خشکسالی در شرق کشور شده است. علاوهبر ایران، دولت ترکمنستان نیز با اجرای این پروژه بهشدت مخالف بود.
معاهده هیرمند
افغانستان در حالی از اختصاص حقابه هامون از رودخانه هیرمند خودداری میکند که افغانستان و ایران در سال ۱۹۷۳ کمیسیونی مشترک برای مدیریت منابع آبی مشترک تأسیس و توافق کردند که ایران میزان مشخصی حقابه از رودخانه هیرمند دریافت کند.
براساس این معاهده باید ۲۲ مترمکعب در ثانیه از آب هیرمند در منطقه دلتا، از آنِ ایران باشد که در اثر اعتراض ایران چهار مترمکعب به آن اضافه شد. طبق این معاهده دولت افغانستان موظف به اختصاص ۸۵۰ میلیون مترمکعب آب در سال به ایران است و لایروبی مسیر نیز بر عهده افغانستان است؛ اما پس از سدسازی و توسعه کشاورزی در این کشور، دولت افغانستان به تعهدهای خود در قبال حقابه ایران بیتفاوت شد و دیگر خبری از حقابه ایران نیست.
هریرود هم رودخانهای حیاتی برای ایران است که در گذشته خراسان ایران را سیراب میکرده است. اما هنوز هیچ رژیم حقوقی بین ایران و افغانستان ایجاد نشده است و در سایه این بلاتکلیفی عطش خراسان هر روز بیشتر میشود.
پس از جابهجایی قدرت در افغانستان و روی کار آمدن طالبان نیز سیاست آبی این کشور در قبال ایران تغییر نکرده و ایران همچنان چشمانتظار اختصاص حقابه از هیرمند و هریرود است.
دیپلماسی ضعیف آبی ایران
کارشناسان بر این باورند که اختلافات آبی بین افغانستان و ایران ترکیبی از اختلافات حقوقی بینالمللی، ژئوپلیتیکی، هیدروپلیتیکی، مرزی و سیاسی است. ایران به عنوان کشور پاییندست که نیاز مبرمی به آب رودخانههای هیرمند و هریرود دارد، از حقابه توافقشده در معاهدهنامه هیرمند و چگونگی اجرای آن گلایهمند بوده و بارها نسبت به آن اعتراض کرده است. اما اختلافات میان دو کشور در این زمینه همچنان حلنشده باقی مانده است. براساس پژوهشی دراینباره افغانستان توانسته موقعیت ژئوپلیتیکی و بالادستی منابع آب خود را در معادلات روابط خود با ایران میدان داده و از ایران که در موقعیت پاییندست و در موضع ضعف قرار دارد امتیاز بگیرد.
ضعفی که نفس شرق ایرانزمین را به شماره انداخته و بسیاری از مناطق در سیستان و بلوچستان را از حیز انتفاع ساقط کرده است. تنها راهحل نجات شرق ایران از راه دیپلماسی و توافق با افغانستان میگذرد و شعار و وعدههای شکایت مانند چند دهه گذشته پیامدی جز خشکسالی و مهاجرت اجباری ساکنان استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان نخواهد داشت.