دور اول مذاکرات وین در دولت جدید انجام شد و پس از چند روز تنفس «انریکه مورا» معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام روز گذشته خبر داد که دور دوم مذاکرات از پنجشنبه آغاز میشود.
گذشت زمان اکنون توانسته مواضع کشورهای مختلف را بیشتر شفاف کند و موانع احتمالی در مذاکرات را نشان دهد. از آنجایی که برخی مواضع سه کشور اروپایی حاضر در گفتوگوها نشان دهنده رویکرد ماقبل از مذاکرات است، به نظر میرسد برای پیشرفت مذاکرات باید اقداماتی را انجام دهند تا جدی بودن خود را اثبات کنند.
اولاً، این کشورها باید به رویکرد BLAME GAME یــــا همــــــــان مقصرنمایی تهران برای شکست احتمالی مذاکرات پایان دهند. نمونههای این اقدام را میتوان اعلام خبر شکست مذاکرات آن هم پیش از پایان یافتن دور اول گفتوگوها دید که تناقض آن بعد از اظهار نظر رسمی مورا در پایان مذاکرات به رسوایی این کشور منجر شد. سه کشور اروپایی که با برنامه امریکا این بازی را پیگیری میکنند امروز با پیشنهادات مکتوب ایران در حوزه رفع تحریمها و اقدامات هستهای کشورمان عملاً خلع سلاح شده و نمیتوانند ادعای جدی نبودن ایران را مطرح کنند. اروپاییها همچنین باید شرکای امریکایی خود را نیز در این خصوص همراه کنند تا فضای مذاکرات به سردی نگراید. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا در کنفرانس خبری دو روز قبل خود بدون اشاره به خروج غیرقانونی امریکا از توافق هستهای مدعی شد که توپ در زمین ایران بوده تا جدیت خود را نشان دهد! این ادبیات نشان دهنده آن است که تا زمانی که امریکا و اروپا رویکرد حل مسأله را اتخاذ نکردهاند از بازی مقصرنمایی از تهران دست برنخواهند داشت. دولتمردان کنونی امریکا درحالی که خود بارها خروج غیرقانونی امریکا را اشتباه خوانده و به رقبای داخلی خود در این خصوص انتقاد کردهاند در مقام عمل اقدام سازندهای انجام ندادهاند.
دست برتر ایران در مذاکرات
ثانیاً، سه کشور اروپایی و امریکا، پس از پایان دادن به بازی فوق، باید حسن نیت و اراده خود را نشان دهند. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که کشورهای دنیا به اتفاق، امریکا و اروپا را مقصر شرایط کنونی میدانند. امریکا با خروج غیرقانونی از توافق 2015 و اروپا با وادادگی و ملزم دانستن خود به اجرای تصمیمات زورگویانه و یکجانبه امریکا ساختمان لرزان برجام را ویران کردهاند و اکنون باید برای جبران گذشته پیشقدم شوند. با این حال تلاش برای دزدیدن سوخت ایران در آبهای آزاد، تحریمهای جدید ایالات متحده علیه کشورمان و متهم کردن ایران به نقض توافق هستهای، تنها چند نشانه از عدم حسن نیت این کشورها را نمایان میکند. هر چند تحریم 12 نهاد و شخص ایرانی که اخیراً انجام شده بیشتر نشان دهنده این مسأله است که دست امریکا برای تحریمهای بیشتر خالی شده اما نمیتوان از پیامهای سیاسی این گونه اقدامات همزمان با مذاکرات وین چشم پوشی کرد. امریکاییها همچنان ترجیح می دهند گفتوگوها تحت فشار باشد.
کشورهای اروپایی همچنین باید متوجه جایگاه پایین خود در مذاکرات باشند. وزیر امور خارجه انگلیس روز گذشته طی سخنرانی در اندیشکده «چتم هاوس» بدون اشاره به مقصر اصلی نقض توافق 2015 مینویسد: «مذاکرات روز پنجشنبه 18 آذر ماه در وین، واقعاً آخرین شانس ایران برای پیوستن (به برجام) است.» این اظهارات و تهدیدات انگلیس در حالی است که تنها عضو خارج شده از برجام ایالات متحده بوده و باید تصمیم به بازگشت به تعهدات خود بگیرد. ایران درحالی به پیشرفتهای مهم هستهای دست یافته که غربیها معتقدند این پیشرفتها معنادار بوده و پیام مهم امنیتی را از جانب ایران صادر میکند. همچنین امریکا و اروپا هیچ حربه تحریمی مؤثری در مقابل توسعه فعالیتهای هسته ای کشورمان ندارند و تنها درصدد توسعه کاغذی لیست تحریمها هستند. این شرایط هراس رژیم صهیونیستی را بیشتر کرده است. ترس این رژیم را میتوان در سفر این روزهای مقامات صهیونیستی به فرانسه، انگلیس و امریکا و رایزنی با شرکای خود به وضوح ملاحظه کرد.
ثالثاً، اروپا باید ضمن حفظ استقلال خود در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی، امریکا را به اجرای تعهدات 2015 وادار کند. روسیه و چین بارها مواضع شفاف خود را درخصوص مقصر اصلی ناکام ماندن این توافق بیان کردهاند. چین خواهان رفع همه تحریمها شده و رئیس جمهور روسیه در تماس تلفنی روز گذشته خود با جو بایدن پایبندی این کشور به توافق اولیه را مطرح کرده است. اما اروپا با وجود مواضع ضمنی درخصوص اجحاف امریکا در این توافق هیچ گام عملی برای هدایت امریکا برنداشته و حتی خود در شرایطی که توان همکاری با ایران برای زنده نگه داشتن برجام را داشته است به بهانه هزینه داشتن همکاری با ایران از اقدامات لازم سرپیچی کرده است. اروپا از اردیبهشت 1397 که امریکا از برجام خارج شد این مأموریت را برای خود تعریف کرده بود که با وعدههایی همچون ایجاد کانال مالی اینستکس مانع از اقدامات متقابل ایران شود و دولت وقت ایران این فرصت را با عنوان «صبر استراتژیک» به آنها تقدیم کرد اما مزایای لازم از این رویکرد را نتوانست برداشت کند.
امریکا پیشنهاد حداقلی ندهد
باید به این نکته توجه داشت که کاهش تعهدات دیرهنگام ایران واکنشی به بدعهدی امریکا و وعدههای کذب اروپا بوده است؛ به همین دلیل انتظار داشتن عقبنشینی پیشدستانه از ایران خلاف منطق اقدام واکنشی ایران بوده است. به بیان بهتر تا زمانی که امریکا و اروپا در رفتار خود تغییری اعمال نکنند انتظار پایان دادن به اقدامات واکنشی ایران غیرعقلانی است. این مسأله از آنجا اهمیت دارد که امریکاییها همواره به جای بازگشت به توافق 2015 پیشنهادات حداقلی را مطرح کردهاند. به گفته علی واعظ مسئول پرونده ایران در گروه بینالمللی بحران (وابسته به دولت امریکا) امریکا در شش دور مذاکرات گذشته وین که عراقچی با سه کشور اروپایی انجام میداده از ایران خواسته غنیسازی 20 درصد خود را متوقف کند و در ازای آن تنها یک یا 2 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کند! این پیشنهاد نامتوازن نه تنها نشان میدهد که امریکا اراده لازم برای اتخاذ یک تصمیم بزرگ ندارد که حتی با پیگیری یک توافق موقت به دنبال زمان خریدن و شرطی کردن فضای داخلی ایران است. ایالات متحده با پیشنهادات ناچیز درصدد است که هم پیشرفت سریع هستهای و فنی ایران را متوقف کرده و هم بار دیگر بر ابعاد اجتماعی و اقتصادی انتظار ایران بر فرجام توافق موقت سرمایهگذاری کند که این سناریو نیز با نفس بازگشت امریکا به تعهدات خود در تناقض است.
پایان دادن به بازی مقصرسازی از تهران، نشان دادن حسن نیت و اراده سیاسی لازم توسط اروپا، فاصلهگیری از رویکردهای مخرب خاورمیانهای صهیونیستها و الزام امریکا به پایبندی به توافق 2015 میتواند اقداماتی باشد که طرف مقابل با اجرای آن اراده خود برای شروع جدی مذاکرات و امید به نتیجه بخش بودن آن را به نمایش گذارد.