اگر بخواهیم توصیفی اندر احوالات امروزین صنعت خودرو دهیم، میتوانیم بگوییم که این صنعت بین دو واژه معلق مانده، از تحدید آن تا تهدید آن؛ به اینمعنا که اگر تحدید شود، حتما تهدید خواهد شد. پس میتوانیم چنین هم بگوییم که میزان توسعه در صنعت خودرو وابسته به میزان ارتباطات و تعاملات این صنعت است. صنعت خودروسازی بهدلیل پیچیدگی فنی و استفاده گسترده از صنایع دیگر، گستره وسیعی از صنایع را با خود همراه کرده، به طوری که حدود 60 نوع صنعت گوناگون مستقیما با صنعت خودروسازی در ارتباط هستند.
همچنین این صنعت اشتغالزایی بالایی دارد. بهطوری که حدود پنجدرصد اشتغال صنعتی در جهان وابسته به این صنعت است. شمار افرادی که در 36 کشور جهان بهطور غیرمستقیم به این صنعت وابسته هستند بیش از 50 میلیوننفر است. این صنعت با چنین ابهتی جایگاه ششمین اقتصاد دنیا را به خود اختصاص داده است. این صنعت امروزه با چالشهای متعددی روبهروست که در این نوشتار سعی میکنیم به برخی از آنها اشاره کنیم:
مالکیت: بحث مالکیت در صنعت خودرو یکی از زیربناییترین مباحث است. درحالحاضر گرچه مالکیت صنعت خودرو بهصورت خصوصی است اما این خصوصیسازی به شیوه مطلوب انجام نشده. بنابراین بهعنوان اصلیترین چالش ابتدا باید وضعیت مالکیت این صنعت روشن شود. اگر فرآیند خصوصیسازی به صورت جدی در صنعت خودرو انجام شود، سایه بسیاری از مشکلات از سر این صنعت دور خواهد شد.
مدیریت: هرگاه موضوع مالکیت این صنعت سامان یابد، مدیریت آن هم سامان خواهد یافت، دورماندن نگاه سیاسی از مدیریت صنعت خودرو شاید مهمترین مزیتی باشد که میتواند به مدد این صنعت بیاید.
رقابت: شاید بتوان اینگونه گفت که رقابت در صنعت اکسیری است بسیاربسیار لازم. هرگاه صنعتی به این اکسیر دست یازد، توان دوچندان خواهد یافت. انحصاریبودن و عدمرقابتپذیری این صنعت باعث شده تا این صنعت در تکاپوی خود کرخت شده و نسبت به تغییرات محیطی کمتر واکنش نشان دهد.
بهرهوری: فقر بهرهوری در صنعت خودرو به دلایل بسیاری بالاست. استاندارد نفرساعت تولید خودرو در جهان ٥٠ دستگاه است. این رقم در اروپا ٦٠دستگاه و در ایران کمتر از ٢٠دستگاه است. جالب است بدانیم در کشور کوچکی مثل لیتوانی این عدد ١٧٠دستگاه است.
تولید کشدار: اگر به سبد محصولات تولیدی خودروسازان نگاه کنیم متوجه میشویم که عمده محصولات آنها بیش از یکدهه تولید شده. این تولید کشدار به پدیده خطرناکی برای صنعت خودرو تبدیل شده است.
فربگی: صنعت خودرو دچار نوعی بیماری فربگی شده است. این فربگی در منابع انسانی، در ساختار سازمانی، در ساختار هلدینگ و سایر موضوعات مرتبط با صنعت خودرو به چشم میخورد.
کیفیت: اگرچه خودروسازان مدعی هستند که تولیدات آنها کیفیت لازمه را دارد ولی از نگاه مردم چنین نیست. فاصلهای است بین تمنای مردم از صنعت خودرو و خروجیهای این صنعت!
خدمات پسازفروش: خدماتپسازفروش خودروسازان به دلایل بسیاری چون گستردگی ساختاری و... به مشکل بسیار مهمی تبدیل شده بهنوعی که اکثر مردم از این نوع خدمات ابراز نارضایتی میکنند.
ایجاد ظرفیت مازاد: خودروسازان با ایجاد سایتهای متعدد به بحرانی تحت عنوان ظرفیت مازاد برخوردند. بر اساس آمار موجود درحالحاضر ٤٠درصد از توان تولیدی خطوط خودروسازی ایران بدون فعالیت است.
فقر مراکز طراحی: با اینکه صنعت خودرو در آستانه ٥٠سالگی است اما این صنعت هنوز نتوانسته به ایجاد بستری موزون در این حوزه کمک کند. جالب است اگر بدانیم در مرکز تحقیقات رنو، چیزی حدود ١٠هزارنفر مشغول به کار هستند در حالی که جمع کارکنان مراکز تحقیقات و طراحی سایپا و ایرانخودرو شاید به دوهزارنفر هم نرسد!
چینیشدن: به نظر میرسد صنعت خودرو اینروزها بیش از پیش به سمت چین غلت خورده است که این موضوع میتواند در آینده بحرانی برای صنعت خودرو شود.
کمبود نقدینگی: آنگونه که از اوضاع مالی صنعت خودرو خبر میرسد، این صنعت در حال حاضر با مساله مهمی به نام کمبود نقدینگی مواجه است. اخذ وام با بهره بالا برای برطرفکردن موضوع نقدینگی هم بر مشکلات این صنعت افزوده است.
طنین مسایل سیاسی در صنعت خودرو: گاهی دیده میشود که نهادهای قانونگذار با وضع پارهای از قوانین نهتنها کمکی به حل بحران صنعت خودرو نمیکنند که بر گسترش آن هم دامن میزنند گاهی هم با نظرگاههای سیاسی دستوراتی را بر این صنعت تحمیل میکنند. راه کوتاهتر حل این موضوعات درک نظام بینالمللی و وصلکردن شریانهای حیاتی صنایع به رگهای صنعت جهانی است.