آرمانملی: در روزهای گذشته کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری بارهاوبارها پشت تریبون رسانههای مختلف قرار گرفتند که قالب این گفتوگوهای یکطرفه مسائل و مشکلات اقتصادی بوده است.
یکی از افزایش یارانه گفت، دیگری از وام 500 میلیونی، یکی از ساماندهی بازارمسکن و سرمایه حرف زد و دیگری از بهبود معیشت گفت و یکی هم از اینترنت رایگان دهکهای ضعیف جامعه و یکی از دورزدن تحریمها حتی با وجود قبولکردن معاهده FATF. اینکه امروز مهمترین و بزرگترین مشکلات ایران از اقتصاد سرچشمه میگیرد را نمیتوان انکار کرد، اما موضوع اساسی این است که اقتصاد خود نیز تابع متغیرهای دیگری نظیر سیاستها و تصمیمات است. ایران جزو معدود کشورهایی است که ارتباطات تجاری کمی با دنیا دارد و سهم آن از تجارت خارجی به چند کشور محدود میشود و بیش از اینکه صادرکننده باشد واردکننده است.
کسانیکه امروز کاندیدای ریاستجمهوری هستند و میخواهند در راس هرم قوهمجریه قرار بگیرند باید در اینباره توضیح بدهند که با چه سازوکاری قرار است این همه اقدامات رویایی را درچهار سال انجام بدهند. در دورههای قبلی هم دولتهایی که بهقدرت رسیدند قبل از اینکه کاری انجام بدهند از میراث و مخروبه بهجا مانده از دولت گذشته صحبت کردند و تقریبا همین موضوع همه ماهها و شاید تا سال دوم ادامه مییابد و دولتها تا جابیفتند و بر حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مسلط شوند نصف عمر دولت تمام شده است.
وضعیت کشور بهگونهای است که آوار سالها تخریب اقتصادی ناشی از حضور مدیران ناآگاه و منفعتطلب باعث عقبماندگی و رشد منفی و فقر گسترده و تنش و دورشدن از مجامع بینالمللی شده است؛ در این شرایط کسانیکه برای انتخابات ریاستجمهوری وارد عرصه رقابت شدهاند به چیزی بیشتر از شعار نیاز دارند تا بتوانند با ساختار فسادزا و رانتی اقتصاد را اصلاح کنند. توسعه اقتصادی ایران سالها در انحصار ناشی از کاسبان تحریم و تندروهای فاسد بوده و قرار نیست بهراحتی از منافعی که قوانین درهمتنیده و گستردگی نظام اداری و تعدد گمرکات و نابسامانی مالیاتی و ارزی برایشان داشته بگذرند و به دولتها اجازه کار درست را بدهند. اقتصاد درگیر رانت ایران نیازمند مردانی است که با از خودگذشتگی و بهدور از منافع شخصی و جناحی کار کنند تا بتوانند دروازههایی برای جهانیشدن کشور باز کنند.
اقتصاد با شعار درست نمیشود
این روزها خیلی در مورد وعدههای کاندیداهای ریاستجمهوری میشنویم. یارانه 450 هزار تومانی، وام 500 میلیونی، اصلاح بازار ارز، سکه، طلا، مسکن و خودرو، تکرقمیشدن تورم، افزایش ارزش پول ملی، قطعکردن دست مفسدان اقتصاد، کاهش نرخ ارز، توسعه صادرات، رشد تولید، کنترل نقدینگی و ... که هرکدام از اینها نیازمند برنامهریزی و اجرای درست است. اقتصاد ایران سالها با مشکلات مختلفی روبهرو بوده و هست و این موضوع حساسیت اجرای برنامههای اقتصادی را بیشتر میکند. در واقع امروز فرصت هیچ خطایی در برنامهریزی و اجرا قابل پذیرش نیست چراکه ظرفیت اقتصاد کشور بهحدی رسیده که هر خطایی میلیاردها تومان خسارت را متوجه مردم میکند.
«سعید درخشانی»، کارشناس بازارسرمایه در رابطه با صحبتهای «رئیسی» گفته است: «لزوما اینطور نیست که یک کشور در همه عرصهها موفق باشد و همه کشورها در همهچیز خوب نیستند و در مواردی که مزیت دارند میتوانند شاخص شوند. موضوع دیگر سرمایهگذاری است که باید ببینیم چقدر سرمایهگذاری میکنیم.» او ادامه داد: «اقتصاددانان باید شعارهای پوپولیستی را برای مردم شفاف کنند. در جامعه این برداشت وجود دارد که دولت به منبع درآمد وصل است و اگر مردم چیزی ندارند یعنی دولت همهچیز را خورده است. گاهی حسی نسبت به اعداد وجود ندارد و من فکر میکنم که نقش نخبگان و فعالان اجتماعی در آگاهسازی این مسائل مهم است. در این صورت اگر نامردها ببینند این حرفها آنها را به چالش خواهد کشید، بهسمت داشتن برنامههای واقعی خواهند رفت نه شعار. اگر شعارهایی که قابلیت اجرا ندارند مورد بررسی قرار بگیرد، کاندیداها آن را تصحیح خواهند کرد و سعی دارند با فضای نخبگانی ارتباط داشته باشند.»
از برنامهریزی تا اجرا؛ مشکل جدی مدیران
یکی از مشــکلات جــدی ایران حرکت در مسیر برنامههاست که اگر این اتفاق بهدرستی میافتاد باید 80 درصد برنامه 20 توسعه چشمانداز ایران که سال 1404 به پایان میرسد، انجام میشد ولی نه این برنامه و نه هیچکدام از برنامههای چهارم تا ششم بهدرستی به اجرا نرسیدند. مدیریت اقتصادی در ایران براساس تصمیمات شخصی و نه منافع ملی گرفته میشود و مادامی که این تصمیمات جای مطالعه، تحقیق و پژوهش و استفاده از تجارت موفق کشورهای صنعتی و توسعه یافته را گرفته، مادامی که متخصصان و نخبگان اقتصادی بهجای بهکارگیری در اقتصاد در فشار ناچار به فرار از کشور یا گوشهنشینی میشوند این اقتصاد با هیچ شعاری درست نخواهند شد.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند تا چند روز پیش کاندیدها فکر نمیکردند حوزه رقابت به این شکل پیش برود و کسی برنامهای خاصی برای بیان نداشته باشد. البته بخشی از این مشکلات به نبود حزب برمیگردد؛ یعنی افراد پشت تریبون هرچه میخواهند میگویند و هر وعدهای هم میخواهند میدهند چراکه کسی از آنها بازخواست نخواهد کرد از طرفی حتی میزان پایبندی به این وعدهها مشخص نیست. اگر قرار است تغییری در نظام اقتصادی ایران که مهمترین مبحث در بین کاندیداهاست، ایجاد شود نباید وعدههایی مطرح شوند که هیچ مبنای علمی و اجرایی ندارند. زمان آن فرارسیده که درهای اقتصاد ایران بهسوی جهان باز شود و دولت دستش را از روی اقتصاد بکشد و سیاست در اختیار اقتصاد قرار بگیرد نه برعکس که سالها اقتصاد برده سیاستهای تندرو و تنشزایی بوده که نتیجهاش قفلشدن معیشت مردم و اوجگیری اعتراضات مردمی علیه سرمایهداری و تبعیض است.