دنا به عنوان جدیدترین خودروی ملی، دو سال است در خیابان های شهر به وفور مشاهده میشود. جدا از مشخصاتي كه از بخش هاي فني اين محصول شنيده ايم، باید دید سومین مدل از خانواده برند ملی ایران خودرو در عمل و در برابر رقبای خود در بازار چگونه ظاهر میشود.
در مطالب پیشین، به صورت مفصل به بررسی این خودرو پرداختیم اما در این مطلب قصد داریم دنا را با جدی ترین رقبای خود یعنی دو خودروی چینی تقریبا همکلاس با اين خودرو، لیفان 620 و ام وی ام 530 مقایسه کنیم تا نقاط تاریک و روشن هر یک به خوبی مشخص شود. اما چرا این دو خودروی چینی برای رویارویی با دنا درنظر گرفته شدهاند؟
احتمالا بهترین جواب برای این سوال در مقوله قیمت قابل بیان خواهد بود. آنچه مشخص است دو رقیب اصلی آن همین خودروهای چینی خواهند بود که اتفاقا چندی است به دلیل فقدان تنوع در بازار، مورد توجه خریداران بیشتری نیز قرار گرفتهاند.
دنا به عنوان گرانترین خودروی داخلی تولید شده تاکنون، طبیعتا همانند هر محصول تازهوارد دیگری نظرات مثبت و منفی فراوانی در مقابل خودخواهد ديد؛ کافی است یک دهه به عقب باز گردیم تا در زمان رونمایی از اولین خودروی ملی یعنی سمند، اوج این موضوع را مشاهده کنیم. اما آنچه در حال حاضر وپس از گذشت سالها به وضوح میتوان نظارهگر آن بود، موفقیت نسبی سمند در تمامی مدلها به عنوان یک خودروی خانواده محکم، ايمن و بادوام است.
طراحی سمند در زمان عرضه تقریبا هم سطح با بیشتر خودروهای روزبود تا با پیروی از رویه بزرگانی مانند آئودی یا فولکس واگن، زیبایی را در سادگی ببیند و همین پرهیز از اغراق باعث طول عمر بیشتر محبوبيت آن نیز شده است به طوریکه با نگاه کردن به این خودرو واقعا نمیتوان آنرا خودرویی قدیمی حداقل در مقایسه با پژو 405 دانست. دنا نیز از پلتفرم كموبيش یکسانی با سمند بهره میبرد و به همین دلیل حتی در بدبینانهترین حالت باز هم میتوان خصوصیات مثبت سمند را در کنار تغییرات جدید اعمال شده در آن به منظور ساخت خودرویی منطبق با استانداردهای روز مشاهده کرد. به دور از جانبداری، نباید دنا را دربرگیرنده بهترین و هماهنگترین طراحی دانست، زیرا علاوه بر اين كه زيبايي و طراحي تا حدودي يك امر سليقهای و شخصي است، ولی بدون شک يكي از زیباترین و اسپرتترین طراحیها در اختیار آن خواهد بود.
دنا به واسطه قرارگیری در یک کلاس بالاتر نسبت به خانواده سمند (به لحاظ خصوصیات لوکس) به طور طبیعی تجهیزات ایمنی و رفاهی بیشتری را نیز در خودمیبیند که این موارد جدا از تزیینات لوکس به کار رفته در این خودرو است. در مورد خودروهای چینی، یک نقطه مشترک برای اکثر آنها قابل مشاهده است و آن هم تعداد و تنوع تجهیزات رفاهی است. البته در حال حاضر ظاهرا هدف، كميت و تعداد تجهيزات قرار داده شده در ادامه به کیفی نیزمیپردازیم.
خوشبختانه با عرضه دنا این موضوع نیز تا حد زیادی خودنمايي ميكند (هرچند سورن ELX کلاس 11 نیز محصولي مجهز در محدوده قیمتی خود به حساب میآید) تا رقابت نزدیکتری به وجود آید. هم لیفان وهم امویام، به واسطه حضور چندین ساله در بازار تقریبا امتحان خود را پس دادهاند. به صورت اجمالی اگر بخواهیم این دو خودرو را مورد بررسی قراردهیم، نه میتوان خیلی نکات منفی آنها را سرزنش کردو نه نکات مثبتشان آن قدر برجسته هستند که به عنوان شاخصههای حیاتی در برتری هر یک محسوب شود. اماتجربه ثابت کرده که دوام این خودروها به اندازه رقبای وطنی نیست و یا حداقل نبایدزیاد روی آنها حساب بازکرد، چرا كه برخي از خودروهاي چيني سه يا چهار سال كاركرده، لااقل از نظر ظاهري بهشدت افت كردهاند كه اين موضوع حتي در مقايسه با برخي محصولات ضعيف داخلي هم به چشم ميآيد.
به صورت خاص، پاشنه آشیل امویام 530 در سیستم تعلیق آن به خصوص در محور عقب قرار دارد که بسیاری از افراد را از خود ناراضی ساخته است. در مورد لیفان نیز دید محدود شیشه عقب و فضای کمترداخل اتاق با در نظر گرفتن ابعاد بدنه، چندان به نظر خریداران خوش نیامده هر چند که بزرگترین صندوق عقب این کلاس در اختیار این خودرو است!درهر مقایسه گروهی، یکی از بخشهای اصلی به قوای محرکه خودروها مربوط میشود. اما قبل از بررسی فنی این سه خودرو با یکدیگر بهتر است نگاهی داشته باشیم به دنا که با دو پیشرانه مختلف قابل سفارش خواهد بود.
پیشرانه اول و استاندارد این خودرو نمونه 1.7 لیتری EF7 يا موتور ملي است که در بررسی اجمالی دنا به صورت کامل به آن پرداخته شد. دنا با این پیشرانه 114اسب بخاری تقریبا در هر شرایطی عکس العمل خوبی دربرابر پدال گاز از خود نشان میدهد هر چند با فعال بودن سیستم تهویه مطبوع اتوماتيك، از کشش خودرو اندکی کاسته میشود ولی به طور حتم همچنان قدرت كافي برای رانندگی سریع با آن وجود دارد. بزرگترین مزیت این پیشرانه در میزان مصرف سوخت آن قرار دارد که در رده کممصرفها و اقتصادیهای کلاس خود طبقهبندی میشود.
یکی دیگر از خصوصیات قابل توجه این پیشرانه به صدای تولیدی آن بر میگردد که حداقل بهتر و گیراتر از نمونههاي XU7 و XUM است. این پیشرانه که نمونه ارتقا یافته XU7 به حساب میآید توانایی تولید قدرتی برابر با 105 اسب بخار را داردو به لحاظ تولید گشتاور نیز دقیقا هم سطح با موتور 1.7 لیتری است. نکتهای که اندکی برتری را برای پیشرانه دو لیتری به همراه دارد کشش بهتر آن است زیرا همان گشتاور 155 نیوتن در دور زير چهار هزار در اختیار راننده قرار میگیرد که بسیار بهتر از EF7 به حساب میآید و همین موضوع شتاب اولیه و ثانویه مناسبتری را برای دنا به همراه میآورد. در مورد مصرف سوخت پیشرانه XUM به دليل حجم بيشتر، اندکی عطش بیشتر به بنزین از خود نشان میدهد ولی در مجموع فاصله آنقدر قابل توجه نیست که به عنوان یک عامل تاثیرگذاراز آن یاد شود. البته در آیندهای نزدیک، قدرتمندترین پیشرانه داخلی که نمونه توربوي EF7 است بر روی دنا قابل سفارش خواهد بود که با توجه به تجربه رانندگی نگارنده با این پیشرانه (در سورن) به طور حتم باید آنرا با خودروهایی همانند مزدا3 و یا MG6 مورد قیاس قرار داد.
اما دنا با هر دو پیشرانه در برابر رقبای چینی خود به لحاظ تعداد اسبهاي بخار كمتر است که باید دید آیااین عامل، عملکرد خودرو را تحت تاثیر قرار میدهد.قدرتمندترین این جمع، امویام 530 است که پیشرانه دو لیتری موجود در آن قدرتی برابر با 139 اسب بخار وگشتاور 182 نیوتن متر را تولید میکند، ولی به واسطه هماهنگی نه چندان مناسب میان این پیشرانه و جعبه دنده، شتابگیری خودرو در حد یک پیشرانه تقریبا140 اسبی نیست و با ثبت زمان تقریبا 13 ثانیه در انتهای اینگروه قرار میگیرد. هر دو مدل دنا در زمینه شتابگیری اولیه کاملا سریع حس میشوند ولی اگر قصد یک رانندگی اسپرتتر را داشته باشید گزینه بهتر، انتخاب دنا با پیشرانه ايكسيو ام است. بهترین شتابگیری گروه نیز در اختیار لیفان 620 است که با وجود پیشرانه 131 اسب بخاری و گشتاور 160 نیوتن متری که در 4200دور در دقیقه در اختیار راننده قرار میگیرد و البته سبك بودن سازه خودرو و وزن كم 1155کیلوگرمی،هر چه بر پدال گاز فشار دهید تمایل به افزایش سرعت از خودنشان میدهد.
فرمانپذیری و دینامیک یک خودرو به طور حتم یکی از حیاتیترین مشخصهها در یک رانندگی مطمئن و ایمن به حساب میآید. در این بخش دنا مطمئنا در ردهای بهتر از هر دو خودرویدیگر قرار میگیرد. به صورت کلی سازه دنا به گونهای طراحی شده که از بیشترین پایداری در دورها و حرکات مارپیچ برخوردار باشد،چیزی که در امویام به واسطه سیستم تعلیق ضعیف و در لیفان به دلیل وزن کمتر بدنه (بخش عقب خودرو در سر دورها به شدت تمایل به منحرف شدن دارد ) به کیفیت دنا وجود ندارد.اگر بخواهیم نتیجهگیری کلی در مورد انتخاب بهترین خودرو در میان این سه مدل داشته باشیم، شاید داوري كمي دشوار باشد، بهويژه براي ما كه در اين گونه مقايسهها سعي ميكنيم تا حد امكان از جانبداري وتعصب به محصولات ايرانخودرو پرهيز كنيم.
طراحی بدنه دنا هر چند شباهتهاي اندكي با خانواده سمند دارد،ولی بهروزرسانی بخش اعظم آن باعث شده تا ظاهری مدرن و جذاب برای این خودرو به وجود آید. لیفان درنمای عقب به صورت نسبی زیبایی بصری خوبي داردو در بخش نمای جلو، دنا بیشترین امتیاز را از آن خودمیکند. در داخل کابین، بدون شک برتری قاطع با دناست، جایی که از کیفیت ساخت گرفته تا طراحی وارگونومی، هر دو خودروی دیگر در پس آن قرار خواهندگرفت. در بخش فضای سرنشینان، هر سه خودرو برای یک مسافرت خانوادگی انتخابهای مناسبی هستند، ولی دناو امویام به واسطه پهنای اندکی بیشتر از لیفان، گزینههای برتردر اين جمع به حساب میآیند.در خصوص قوای محرکه هر چنداختلاف ها بر روی کاغذ قابل توجه به نظر میرسد ولی در عمل تفاوت چندانی میان عملكرد و خروجي سه خودرووجود ندارد که البته این مورد در بخش فرمانپذیری صراحتا به نقطه قوت دنا تبديل خواهد شد. کیفیت ساخت کلی هر سه خودرو باز هم در رده کیفی مناسب قرارمیگیرد که البته همانگونه كه قبال هم ذكر شد، مرورزمان نشان خواهد داد كه كداميك از خودروها به واسطه كيلومتر كاركرد و سالهايي كه از آن استفاده ميشود،دچار افت كيفي و در نهايت افت ارزش در زمان فروش خواهند شد.
نکته : گزارش فوق , ارسالی شرکت ایران خودرو می باشد و سایت ایران جیب هیچ گونه مسئولیتی در قبال محتوای این مقاله ندارد .