کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

ماجرای قهر آیت الله هاشمی از حزب جمهوری اسلامی صحت دارد؟


کد خبر : ۶۸۳۳۷پنجشنبه، ۲۶ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۲:۰۸۸۲۲ بازدید

حجت الاسلام مسیح مهاجری،عضو حزب جمهوری اسلامی می گوید: آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی در وحدت آفرینی در این مجموعه خیلی مؤثر بودند و هرجا که احساس می‌کردند باید اقدامی انجام دهند تا جلوی انحرافات و اختلافات گرفته شود دریغ نمی‌کردند.

خبر آنلاین : حجت الاسلام مسیح مهاجری،عضو حزب جمهوری اسلامی می گوید: آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی در وحدت آفرینی در این مجموعه خیلی مؤثر بودند و هرجا که احساس می‌کردند باید اقدامی انجام دهند تا جلوی انحرافات و اختلافات گرفته شود دریغ نمی‌کردند.

حجت الاسلام مسح مهاجری در بخشی از گفتگوی تفضیلی خود با خبرآنلاین به اختلافات در حزب جمهوری اسلامی خصوصا بعد از شهادت آیت الله بهشتی اشاره کرد و گفت:حزب جمهوری اسلامی یک طیف بود و این‌طور نبود یک عده کاملا همفکر با هم یک حزبی را تشکیل داده باشند.

بنا به گفته مهاجری حزب جمهوری اسلامی بیشتر از آنکه حزب باشد یک ائتلاف بود. او همچنین از نفوذ آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی در این حزب نیز روایت کرد، نفوذی که می توانست بسیاری از اختلافات را حل و فصل کند.

بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

*********

یکی از پیوندهای سیاسی که در نگاه اول می‌توان میان شما و آیت‌الله هاشمی دید حضور هر دوی شما در حزب جمهوری اسلامی بود، تأثیر ایشان بر عملکرد و سازوکار درونی و تعاملات حزب چگونه بود؟

آقای هاشمی رفسنجانی یکی از مؤسسین حزب جمهوری اسلامی بود و همین‌طور بر شکل‌دهی حزب و تدوین مرامنامه حزب بسیار مؤثر بود، بعد هم در تقویت حزب از جهات مختلف مؤثر بودند، ایشان تا زمانی که حزب فعال بود تلاش‌های بسیاری کردند، ما به همین دلیل خاطرات زیادی از ایشان داریم. در مواردی می‌شد برخی افرادی در داخل حزب تلاش می‌کردند حزب را به سمت و سویی که خودشان تمایل داشتند سوق بدهند.

حزب جمهوری اسلامی بعد از شهادت آیت الله بهشتی درگیر اختلاف شد
می‌دانید که حزب جمهوری اسلامی یک طیف بود و این‌طور نبود یک عده کاملا همفکر با هم یک حزبی را تشکیل داده باشند. نگاه مؤسسین از ابتدا این بود که یک عده‌ای را که در یک چیز با هم مشترک هستند و آن مبارزات اسلامی علیه رژیم شاه است به دور هم جمع کنند و تشکیلاتی را راه بیندازند که بن‌مایه آن مذهبی است و امور را از این طریق پیش ببرند و از این راه به جامعه خدمت کنند. به همین دلیل خیلی نگاه محدود حزبی در تشکیل حزب جمهوری اسلامی نقش نداشت؛ با وجود آنکه اسم آن «حزب» بود اما درواقع یک ائتلاف بود و پس از آن در جریان ادامه حیات مشخص شد که اختلاف نظراتی وجود دارد که البته با وجود آقای بهشتی این اختلافات خیلی خود را نشان نمی‌داد و بعد از شهادت آقای بهشتی این اختلاف نظرها ظهور و بروز کرد.

نقش وحدت آفرین آیت الله خامنه ای و هاشمی در حزب جمهوری اسلامی
در این نقطه بود که آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی در وحدت آفرینی در این مجموعه خیلی مؤثر بودند. البته هردو در آن مقطع گرفتار کارهای سنگین کشور بودند و حزب تا حدودی به دست افراد در سطوح بعدی اداره می‌شد اما هرجا که احساس می‌کردند باید اقدامی انجام دهند تا جلوی انحرافات و اختلافات گرفته شود دریغ نمی‌کردند، چه در شورای مرکزی و چه به شکل‌های دیگر سریعا عمل می‌کردند.

*منشا و مبدا این اختلافات در درون حزب کجا بود؟

همانطور که گفتم حزب جمهوری اسلامی یک حزب به معنای واقعی که همه مانند هم فکر کنند نبود. درست است همه مذهبی بودند اما در همان نگاه به مذهب نیز با یکدیگر تفاوت داشتند. در این میان برخی از حزب موتلفه بودند، برخی باقی مانده از احزاب قبل انقلاب بودند مانند آقای آیت و... یک عده هم با گروه‌های مبارز مذهبی - ملی قرابت‌هایی داشتند که البته دقیقا نگاه‌شان با آنها یکی نبود اما نگاه‌شان مانند اعضای مذهبی دیگر که در حزب جمهوی اسلامی بودند نیز تفاوت داشت به عبارت دیگر بازتر فکر می‌کردند؛ به هر صورت این تفاوت‌ها در این مجموعه خود را نشان می‌داد لذا منشا اختلافات همین‌جا بود یعنی اعضا مانند هم فکر نمی‌کردند.

آیت الله موسوی اردبیلی بعد از کاندیداتوری جلال الدین فارسی در انتخابات ریاست جمهوری از حزب کنار کشید
در فقدان افراد با نفوذی مانند آیت‌الله بهشتی و آقای باهنر این اختلافات بیشتر شد مضاف بر آنکه افرادی مانند آقای موسوی اردبیلی هم به دلیل کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی برای ریاست جهوری از حزب کنار کشیدند در چنین شرایطی تنها آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی باقی مانده بودند که این دو نفر هم یکی رئیس جمهور بود و دیگری رئیس مجلس. گرفتاری‌های کشور هم که آنقدر زیاد بود که باید به رتق و فتق امور کشور می‌پرداختند.

لذا بسیاری از مشکلات کشور بر سر آنها ریخته بود و نمی‌توانستند خیلی خود را درگیر حزب کنند. در چنین شرایطی اختلافات بیشتر خود را نشان داد بنابراین آقای هاشمی تلاش می‌کرد در جلسات شورای مرکزی و جلسات دیگر به گونه‌ای صحبت کند یا نصیحت کند تا این اختلافات را کم کند؛ هرچند ایشان هیچ‌گاه موفق نشد اختلافات را از بین ببرند.

*اوج اختلافات حزب جمهوری اسلامی متوجه کنگره دوم می‌شود که شما به همراه مهندس موسوی و تعدادی دیگر در این کنگره شرکت نکردید ماجرا چه بود چه اتفاقی آن زمان رخ داد؟

در کنگره دوم این اختلافاتی که از قبل هم بود به سمت و سویی پیش رفت که برخی افراد از جمله بنده که در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودیم حاضر نشدیم در جلسه شرکت کنیم و علت هم این بود که برخی در داخل حزب تلاش کرده بودند افکار را به سمتی ببرند تا افرادی خاص در آن کنگره رای بیاورند و انتخاب شوند. ما می‌گفتیم با این وضع برای چه به کنگره بیاییم؟! استدلالمان هم این بود که کنگره وقتی مفید و مؤثر است که تبلیغات عادلانه باشد درحالی که تبلیغات دست جمعی خاص بود که امور حزب در شهرستان‌ها را به دست داشتند و تلاش می‌کردند افکار خود را به صورت انحصاری تبلیغ کنند و فرصتی برای اینکه همه حرف خود را بزنند داده نمی‌شد؛ این کاملا نشان می‌داد که افکار ساخته شده است و نتیجه کنگره مشخص خواهد بود.

آقای هاشمی نپذیرفتند و گفتند شما باید در این کنگره حاضر شوید تا مسائل را مطرح کنیم و از این طریق مشکلات حل و فصل شود اما درنهایت، ما قبول نکردیم و در این کنگره شرکت نکردیم. چراکه معتقد بودیم این اتفاق نخواهد افتاد و آنها اهداف خود را دنبال خواهند کرد. لذا گفتیم ما در این کنگره شرکت نمی‌کنیم تا آقایان هرکاری دلشان می‌خواهد انجام دهند. کنگره برگزار شد و آقای هاشمی صحبت کردند و پیشنهاد دادند که همان اعضای منتخب کنگره اول، به عنوان اعضای حزب جمهوری اسلامی باقی بمانند و انتخاب جدیدی صورت نگیرد و علت را هم گفتند که به هر صورت چنین اتفاقی افتاده است و برخی آقایان هم نیامده‌اند و بهتر است برای حل مشکل چنین کاری را انجام بدهیم.

ماجرای نفوذ آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی در حزب جمهوی اسلامی
این موضوع را به دبیرکل حزب که آیت الله خامنه‌ای بودند پیشنهاد دادند و ایشان هم این را در همان جلسه تأیید کردند و به کنگره پیشنهاد شد و کنگره نیز با اکثریت آرا این را پذیرفت که همان افراد باقی بمانند و این پذیرفتن دقیقا به دلیل نفوذی بود که آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی در حزب داشتند یعنی روی حرف آن‌ها تقریبا نمی‌خواستند حرفی بزنند و نفوذ این آقایان را قبول داشتند و این یکی از موارد خیلی درخشان اقدام آقای هاشمی برای جلوگیری از بیشترشدن اختلافات در حزب بود. از این دست مسائل کم نبود و آقای هاشمی هربار که اختلافات به شکلی ظهور و بروز می‌کرد در جلسات شورای مرکزی به گونه‌ای صحبت می‌کردند و نصیحت می‌کردند که این مشکلات مرتفع شود و در اغلب موارد این اتفاق رخ می‌داد.

آقای هاشمی قهر نکرد
*درباره ماجرا و حواشی کنگره دوم، برخی‌ از اعضای حزب جمهوری اسلامی گفته اند، آقای هاشمی به‌خاطر اینکه میرحسین موسوی رأی نیاورد در جلسه شرکت نکرد؟

نه، اصلاً درست نیست. آقای هاشمی قهر نکردند، حضور داشتند و همین مطلب را که من الان برای شما نقل کردم، گفتند، پیشنهاد دادند، آیت الله خامنه‌ای هم به‌عنوان دبیرکل تأیید کردند، کنگره هم همین را تصویب کرد و هیچ چیزی غیر از این نبود.



اخبار مرتبط

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها