«عربي زبان شعر است، آلماني زبان فلسفه و جنگ، انگليسي زبان علم و فرانسوي زبان عشاق.» اين عبارات تا چه حد صحيحاند و تا چه حد واقعيت را بازنمايي ميكنند؟ پاسخ شايد اين باشد كه اين عبارات همزمان هم صحيحاند و هم نه. در دنياي پر سرعت امروز، به نظر نميرسد آموختن زبانها رانهيي به جز اقتصاد و تجارت داشته باشد، چرا كه فرهنگها مدتهاست بر اثر فرآيند جهاني شدن در هم ادغام شدهاند و تفوق نظامي و اشغال سرزمينها هم ميرود كه به تاريخ بپيوندد.
زبانهاي بسياري اين روزها در رده زبانهاي مرده به حساب ميآيند، مانند زبانهاي لاتين يا زبان بوميان استراليا و اين يعني زبانها هم دورههايي از تغيير و تطوّر را از سر ميگذرانند. اما ايرانيها به عنوان شهروندان كشوري در حال توسعه كه نيازمند ارتباط بسيار گستردهتر از قبل با جهان است، بايد دست به انتخاب كدام زبانها براي آموزش بزنند؟ موسسات آموزش زبان در اين سالها در شهرهاي بزرگ كشور مثل قارچ سر بر كشيدهاند و ديگر موضوع نه بر سر شركت يا عدم شركت در كلاسهاي اين موسسات، كه بر سر انتخاب موسسه مناسب است.
ميتوان بدون تلاشي براي اثبات مدعا، تمايل براي انتخاب زباني از ميان زبانهاي خارجي به قصد آموختن را به مزيتها و برتريهاي آن زبان در سطح بينالمللي ربط داد. با قبول اين مقدمه البته اثبات نشده، هر چند ممكن است كساني با اهداف مختلف به آموزش زبانهايي مانند زبانهاي پهلوي، سانسكريت يا لاتين روي بياورند-كه همگي زبانهايي كهن و بدون گويشوراند- اما عمده شيفتگان آموختن زبانهاي خارجي، فكري ديگر در سر دارند.
وقتي رغبت وجود ندارد
چرا مدارس ايران تنها به آموزش زبان انگليسي و عربي اكتفا ميكنند؟ علت ظاهرا نبود امكانات است. معاون توسعه مديريت آموزش و پرورش با بيان اينكه دردهه هاي۶۰ و ۷۰ آموزش زبانهاي فرانسه و ايتاليا در مدارس داده ميشد اما مورد استقبال قرار نگرفت، گفت: «بايد رغبت يادگيري در دانشآموزان ايجاد كنيم.»
به گزارش مهر، سيدمحمد بطحايي درباره آموزش زبانهاي خارجي در مدارس گفت: «مهمترين مشكل ما در آموزش زبانهاي خارجي غير از زبان انگليسي عدم استقبال دانشآموزان است.» وي افزود: «متاسفانه گرايش از سوي دانشآموزان به يادگيري زبان انگليسي خيلي بيشتر از ساير زبانهاست، در حقيقت ما براي آنچه مقام معظم رهبري براي اشاعه ساير زبانهاي خارجي فرمودهاند بايد تلاشي در ايجاد ذوق و رغبت دانشآموزان براي گرايش به زبانهاي خارجي كنيم.»
معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: «آموزش زبانهاي خارجي كار دشواري است و البته بايد اين سياست انجام شود. در دورههاي گذشته آموزش و پرورش تلاشهايي در اين زمينه داشته است اما متاسفانه اين تلاشها بهدليل عدم استقبال دانشآموزان ثمربخش نشد.»
بطحايي درباره تربيت نيروي انساني مسلط به زبانهاي خارجي گفت: «مهمتر از تربيت نيروي انساني در زبانهاي خارجي، رغبت دانشآموزان است.» وي با بيان اينكه دانشآموزان تابع سياستهاي ما نيستند، ادامه داد: «در دهههاي۶۰ و ۷۰ آموزش زبانهاي غيرانگليسي را داشتيم، يعني زبان فرانسه و ايتاليايي در مدارس آموزش داده ميشد اما استقبالي صورت نگرفت. ما هر تعداد معلم هم داشته باشيم، وقتي دانشآموز تمايل نشستن در كلاس غير از زبان انگليسي را نداشته باشد معلم ما بيكار ميشود.»
آلمانيهايي كه پيشقدم شدند
باغ انستيتو گوته، موسسهيي فرهنگي كه وابسته به سفارت آلمان است، در كوچه پسكوچههاي محله يخچال در خيايان دكتر شريعتي تهران قرار دارد. انستيتو گوته كه برخي 10شب شعري كه در آن برگزار شده بود را مقدمهيي براي جرقه زدن انبار باروت انقلاب ميدانند، 2سال پس از انقلاب تعطيل شد. برونريزي عصبانيت ناشي از خفقان دوران پهلوي دوم، در جريان نشست شاعران و روشنفكران ايراني، نام اين موسسه را اما همچنان در يادها نگه داشت تا آنجا كه در سال1374، اين موسسه، مجددا بازگشايي شد. پيشينه هر چه كه باشد، زبان آلماني احتمالا در كنار زبان انگليسي، نخستين زباني است كه آموزش آن از طريق ايجاد موسساتي بينالمللي در ايران دنبال ميشد: زبان قاجارها براي ارتباط با خارجيها زبان فرانسه بود و اشراف در آن زمان علاوه بر گلستان و بوستان سعدي فرانسه هم ميآموختند، اما زبان فرانسوي هرگز در ايران در قالب موسساتي منسجم و با برنامه آموزش داده نشد. اين را شايد بتوان به حساب ديسيپلين آلماني و شيدايي فرانسوي گذاشت و شايد هم به افول نفوذ فرانسه به عنوان قدرتي جهاني و بر آمدن آلمان به جاي آن در سالهاي نخست قرن بيستم.
موسسه گوته و موسسه OKF، وابسته به سفارت اتريش، امروز اصليترين مراكز براي آموزش زبان آلماني هستند و آلمان، پس از امريكا، كانادا و انگلستان، چهارمين كشوري است كه دانشجويان ايراني براي تحصيل در خارج انتخابش ميكنند.
فرانسويهايي كه دايما قهر ميكنند
زبان فرانسوي، همچنان هم يكي از زبانهاي پرنفوذ دنياست و با اين حال، حتي با احتساب كساني كه اين زبان را به عنوان زباني غير از زبان مادريشان آموختهاند، تنها 220ميليون نفر در سراسر جهان به اين زبان تكلم ميكنند. اين نفوذ را اما ميتوان ثمرهيي از سلطه فرهنگي و نظامي اين كشور بر بخش بزرگي از قاره آفريقا و مناطقي از خاورميانه دانست، نفوذي كه با قرار گرفتن اين كشور در فهرست پيروزهاي جنگ جهاني دوم و در فهرست اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد، افزون هم شده است. زبان فرانسوي امروز يكي از زبانهاي رسمي در سازمان ملل متحد و برخي سازمانهاي بينالمللي زيرمجموعه آن هم هست. نشريه بلومبرگ در سال2011، فرانسوي را بعد از زبانهاي انگليسي و چيني معيار، بهعنوان سومين زبان مورد استفاده در تجارت معرفي كرد.
بخش فرهنگي سفارت فرانسه كه مانند همزاد آلمانياش پيشينهيي نسبتا قديمي در ايران دارد، در خيابان فردوسي واقع شده است و از طريق امتحاناتي كه برگزار ميكند، سالانه جمعيت زيادي از دانشجويان ايراني را به دانشگاههاي فرانسه جذب ميكند. دانشگاههاي فرانسه نيز مانند آلمان، تقريبا پولي از دانشجويان نميگيرند و اين موجب شده كه به مقصدي جذاب براي دانشجويان خارجي بدل شود. با اين همه، پس از آنكه دانشگاههاي سوئد و برخي ايالتهاي آلمان روند پذيرش مجاني دانشجويان را متوقف كردند، زمزمههايي براي توقف اين روند در فرانسه هم به گوش ميرسد، رويدادي كه البته ممكن است بهدليل صبغه سوسياليستي دولتهاي فرانسه، راه به جايي نبرد.
سفارت فرانسه در تهران اما در سالهاي اخير، بارها دورههاي زبان فرانسهاش را تعطيل كرده است. بار نخست، پس از آن رخ داد كه تحريمهاي ناگهاني اتحاديه اروپا عليه ايران آغاز شد و بار دوم هم با فاصله كمي پس از آن، در فرداي حمله به سفارت بريتانيا در تهران. ظاهرا فرانسويها تمايل زيادي به قهر دارند.
«جومونگ» كار خودش را كرد
روزنامه هرالد چاپ كرهجنوبي، بهتازگي در گزارشي به گسترش تمايل به آموختن زبان كرهيي در ميان ايرانيها پرداخته و نوشته زنان ايراني، عمدتا جذب سريالها و موسيقي اين كشور شدهاند. گزارش اين نشريه با مراجعه به كلاس گروهي آموزش زبان كرهيي در تهران نوشته شده و فضايي از علاقه ايرانيها به زباني كه گويشوران چنداني هم ندارد، ترسيم شده است. به گزارش انتخاب به نقل از روزنامه هرالد حدود 90درصد از متقاضيان، زناني بودند كه به فيلمها رمانتيك كرهيي و موسيقي كي پاپ علاقه داشتند و عاشق آنها بودند. برخي آنها اميدوارند كاري در كرهجنوبي پيدا كنند تا تحصيلاتشان را ادامه دهند و بعضي ديگر اميدوار به كسب شغلي در كره هستند. به گفته مدير اين موسسه زبان، با افزايش هجوم شركتهاي كرهيي براي كسب فرصتهاي اقتصادي در بازار جديد، نياز به نيروي كار مسلط به فارسي و كرهيي با افزايش روبهرو بوده است. يكي از زبانآموزان به خبرنگار اين روزنامه گفته است: «من با هدف تحصيل در يك دانشگاه كرهيي اين زبان را ياد ميگيرم. اين روزها كرهيي را با تماشاي مجموعه فرزندان خورشيد تمرين ميكنم.»
دانشجويان ايراني كه زبان كرهيي ميآموزند، بهطور ويژه مورد انتخاب شركتهاي كرهيي هستند چون اكثرا به زبان انگليسي هم آشنا هستند. اين بده بستان فرهنگي-اقتصادي البته پربيراه هم نيست، چراكه در همين هفته گذشته، رييسجمهور كرهجنوبي به ايران آمد و دستكم 17ميليارد دلار قرارداد تجاري با طرفهاي ايراني منعقد كرد.
زبان ماتادورها، شايد وقتي ديگر
زبان اسپانيايي با دارا بودن حدود 500ميليون گويشور جهاني، دومين زبان پرتكلم در دنياست، زباني كه افزون بر اروپاي قارهيي و امريكايجنوبي، حتي در امريكايشمالي هم مورد استفاده است. زبان اسپانيايي در كنار همه اينها، محمل نگارش يكي از نخستين رمانهاي جهان، «دون كيشوت» هم هست، زباني كه حدود 10درصد از جوايز نوبل ادبيات هم به آن تعلق گرفته است.
زبان اسپانيايي اما در ايران چندان موردتوجه قرار نگرفته و تنها موسساتي انگشتشمار به آموزش زبان اسپانيايي در ايران ميپردازند. اين مساله را هم ميتوان ذيل نظريهيي كلي نگريست كه به ارتباط ميان روابط تجاري و همبستگيهاي فرهنگي و زباني اشاره دارد. ايران بهندرت با كشورهاي امريكايلاتين تجارت گستردهيي داشته است و تنها در سالهاي اخير، ميان ايران و ونزوئلا و تاحدي هم برزيل، وابستگيهايي عمدتا سياسي شكل گرفته كه البته نتوانستهاند عايدي چنداني جز ايجاد خط پرواز مستقيم ميان تهران و كاراكاس، پايتخت ونزوئلا داشته باشند.
زبانهايي براي اهل تجارت
در ميان زبانهايي كه در موسسات رو به رشد آموزش زبان، ميتوان نامي از آنها شنيد، زبانهايي هم هستند كه تنها علت آموختن آنها ميتواند تجارت باشد و بس؛ زبانهاي چيني و برخي زبانهاي كشورهاي شرق اروپا، تقريبا هيچگاه براي ايرانيها جذابيت نداشتهاند و دليل اينكه كمتر كسي تمايل به آموختن زبان ژاپني دارد، ميتواند اين باشد كه اقتصاد ژاپن براي بيش از يك دهه در سراشيبي قرار گرفته است. زبان عربي احتمالا جزو آخرين زباني است كه كسي در ايران بخواهد آن را بياموزد، شايد به اين دليل كه تجربه آموزش اين زبان در برنامه درسي مدارس، تجربه موفقي نبوده است. اين روزها اما موسسات ويژهيي تنها براي آموزش زبان عربي در تهران راه افتادهاند كه استقبال از آنها هم چندان بد نيست. وجود رشته ادبيات و زبان عربي در دانشگاههاي كشور ميتواند توجيه مناسبي براي به راه افتادن جرياني از موسسات آموزش عربي در اين سالها باشد، جرياني كه ميتوان پيشبيني كرد در سالهاي پيش رو گسترش هم پيدا كند.
كشورهاي عرب زبان روي هم چيزي حدود 300ميليون نفر جمعيت دارند و البته در مجموع، بخش بزرگي از جريان انرژي در جهان را هم كنترل ميكنند. همين دو عامل، جمعيت زياد و دراختيار داشتن مهار بخش بزرگي از جريان انرژيهاي فسيلي در جهان، ميتواند عاملي باشد براي آنكه بخش بزرگي از اين جمعيت 300ميليون نفري در رده ثروتمندترين شهروندان جهان قرار بگيرند. بهعنوان تنها يك مثال، قطريها با درآمد سرانه 132هزار دلاري، در صدر ثروتمندترين مليت جهان ايستادهاند و در فهرست 15كشور نخست با درآمد سرانه بالا، نام كويت، امارات متحده عربي، عربستانسعودي و بحرين هم ديده ميشود. به عبارت بهتر، از ميان 15كشوري كه ثروتمندترين شهروندان جهان را دارند، 5كشور عربزبان هستند و اين در كمترين حالت يعني چشماندازي از پول، تجارت و روزهاي خوش. وقوع رويدادهاي موسوم به بهار عربي البته در جريان رو به جلو فرادستي اقتصادي اعراب خلل ايجاد شد و اكنون، بخش بزرگي از جهان عربزبان، در به هم ريختگي سياسي و اقتصادي بهسر ميبرد و با اين حال، ميتوان پيشبيني كرد آموختن زبان عربي، در سالهاي پيش رو رونق بيشتري داشته باشد.
تفكرات كهنه سخت از اذهان رخت بر ميبندند و عادتها به اين زوديها فراموش نميشوند. شايد به همين دليل باشد كه سلطه زبان انگليسي و قانوني نانوشته مبني بر اينكه اين زبان مهمترين زبان بينالمللي و نيز زبان علم است، همچنان جدي گرفته شود. برتري زبان انگليسي به برتري نظامي و فرهنگي كشورهايي مانند ايالات متحده امريكا و پيش از آن بريتانيا برميگردد، اما چطور ميتوان تصور كرد كه با پيشي گرفتن توليد ناخالص داخلي كشورهايي مانند چين يا حتي تركيه در دهههاي پيش رو، تركيب آموزش زبان در كشورهاي مختلف جهان در آينده هم به همين شكل فعلي باشد؟