مطالعات فراوانی در سطح جهانی جهت بررسی و اثبات وجود رابطه میان وضعیت نامناسب اقتصادی کشورها و بالا رفتن آمار خودکشی انجام شده است که در اینجا با ایده گرفتن از آنها به بررسی موضوع در ایران پرداخته میشود.
این عبارات، جملات آغازین تحلیل سپیده کاوه، کارشناس اقتصادی است که به این موضوع پرداخته که آیا خودکشیهای اخیر در ایران دلایل اقتصادی دارد؟
دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس در این تحلیل خود در شماره 175 هفتهنامه تجارتفردا نوشته است: در هفتهها و ماههای اخیر مطبوعات و رسانهها از انجام خودکشی موفق یا ناموفق علیالخصوص در شهر تهران گزارش میدهند. از خودکشیهای انجامشده در ایستگاههای مترو تا خودکشیهای اسفناک اخیر در خیابان میرداماد و بیمارستان میلاد که با توجه به محل انتخابشده برای خودکشی به نظر میرسد حاوی پیامهای خاصی باشد.
مهمترین نکات این تحلیلگر اقتصادی در مورد موضوع ارتباط خودکشیهای اخیر با عوامل اقتصادی را در زیر میتوانید.
*در چند سال اخیر آمار خودکشی در ایران روند افزایشی داشته. تغییر در نرخ خودکشیها با تغییر در نرخ بیکاری و افزایش نااطمینانی از تداوم وضعیت اشتغال همزمان بوده است. اگر چه در مورد برقراری رابطه علت و معلولی این همزمانیها باید نهایت دقت را به خرج داد؛ ولی بیشک وضعیت بیکاری یا احساس ناامنی ناشی از احتمال از دست دادن شغل، روی شاخصهای بیانگر سلامت فکری و روحی افراد اثرگذار است.
* از بعد روانشناختی، افرادی که اغلب زندگی با استاندارد مشخصی را داشتهاند، مواجهه با شکست مالی برایشان دشوارتر است. بنابراین، صرفاً فقر، یک فاکتور ریسک برای خودکشی شناخته نمیشود، اما سقوط ناگهانی از وضعیت بهتر به بدتر، بیشتر با تمایل به خودکشی در ارتباط است.
*ایران با قرار گرفتن در رده تقریباً متوسط جهانی تعداد خودکشیها در سال 2012 و با توجه به افزایش تعداد خودکشیها در سالهای اخیر نیازمند به اجرای برنامههای پیشگیری از خودکشی در نظام سلامت کشور است. لازم به ذکر است به لحاظ آماری ایران در جهان در مرحله بحران نیست اما در میان کشورهای اسلامی که اساساً نرخ خودکشی کمتری دارند، وضعیت نامناسبی دارد. همچنین باید توجه داشت که رقم اقدام به خودکشی بسیار بالا بوده و بیش از 10 برابر مرگهای ناشی از خودکشی است.
*تغییر دیگری در سالهای اخیر در الگوهای انجام خودکشی در ایران رخ داده، که نیاز به توجه ویژه دارد، عمدتاً انجام علنی خودکشیها و کشیده شدن محل آن به سطح جامعه و بیرون از منزل افزایش یافته و خودکشیها عمدتاً در جایی انجام میشود که توسط عموم دیده شود. در چنین مواقعی به لحاظ روانشناسی فرد برای کشتن خود پیامی دارد که میخواهد از طریق علنی کردن اقدام به خودکشی، آن پیام را منتقل کند.
*سه عامل اصلی برای اقدام به خودکشی در افراد وجود مشکلات مالی، مشکلات عاطفی، دردها و بیماریهای مزمن هستند. علاوه بر عوامل اصلی فوق، وجود تضاد در زندگی، وقوع حادثه بد و مصیبت، تجربه تحمل خشونت، مورد تجاوز و سوءاستفاده قرار گرفتن، از دست دادن فرد مورد علاقه و ایجاد حس تنهایی نیز از جمله سایر عوامل فرعی هدایت افراد به سمت انجام خودکشی هستند.
*بعد از رکود بزرگ دهه 1930 که منتج به حدود 30 میلیون مورد از دست دادن شغل در کل دنیا شد، مطالعه روی اثرات رکود اقتصادی بر سلامت عمومی اهمیت ویژهای پیدا کرد. افزایش خودکشی در آن زمان به افزایش میزان تنش و استرسهای ذهنی بر روی جمعیت مرتبط بود.
*در سال 2008 متعاقب با رکود اقتصادی رخ داده در کشورهای اروپایی علیالخصوص کشورهای جنوبی قاره اروپا از جمله اسپانیا، یونان، پرتغال و ایتالیا آمارخودکشی در این کشورها افزایش معنادار و قابل توجهی داشت.
*نقطه مشترک کشورهای مذکور، آسیبپذیرتر بودن آنها به لحاظ اقتصادی و پایین بودن سرمایه اجتماعی در آنها به نسبت سایر کشورهای اروپایی است. به عنوان نمونه بحران ایجادشده در اسپانیا بلندمدتترین و اثرگذارترین بحران تاریخ جدید محسوب میشود. متعاقب با این بحران، اسپانیا شاهد افزایش زیاد و قابل توجهی در نرخ بیکاری بود. این واقعیت انکارناپذیر وجود دارد که افزایش جمعیت بیکار در اقتصاد و طولانی شدن دوره بیکاری آنها، اثرات منفی بر متوسط سلامت روحی افراد جامعه خواهد داشت. به همین دلیل مطالعاتی در اسپانیا انجام شد تا رابطه همزمانی میان افزایش نرخ خودکشی ناشی از رخداد رکود و افزایش بیکاری را آزمون کند. تحقیقات انجامشده به وجود رابطه مثبت بین بیکاری و مرگ ناشی از بیماریهای روانی یا تلاش برای انجام خودکشی دست یافتهاند.
*در ایران نیز با اینکه نرخ خودکشی از بسیاری از کشورها پایینتر است اما جوان بودن الگوی خودکشی و بحرانی بودن نرخ خودکشی در برخی مناطق غربی کشور دو موضوع قابل تامل است. بنابراین با توجه به رشد تعداد خودکشیها در ایران، انجام مطالعات مشابه در ایران ضروری است. لازم است توجه داشت که در تعمیم نتایج بررسیهای انجامشده در سایر کشورها به ایران باید کمی وسواس به خرج داد.
*مطالعات صورتگرفته در زمان رکود کشورها نشان داده تا پنج سال بعد از بیکاری و از دست دادن شغل احتمال ارتکاب به خودکشی 2.5 برابر افزایش مییابد و تا 16-12 سال بعد هم نسبت به افراد شاغل 1.2 برابر است. همچنین میزان افزایش نرخ خودکشی در این شرایط در مردان بیشتر است.
*لازم به ذکر است حتی وجود ترس از دست دادن شغل هم سبب بیماریهای روحی میشود. بنابراین افزایش آگاهی عمومی و شکستن تابوی موجود برای پیشرفت برنامههای جلوگیری از خودکشی مهم و ضروری است. نرخ خودکشی در بین افراد آسیبپذیر جامعه بسیار بالاتر است (آسیبپذیری به لحاظ اقتصادی یا اجتماعی).
*به صورت خلاصه میتوان گفت یکی از عوامل افزایش میزان خودکشی افراد در سالهای اخیر رکود اقتصادی و بالا رفتن نرخ بیکاری افراد است. جهت کاهش احتمال تکرار وقوع این مصیبتها، راهحل اصلی و اساسی بهبود وضع اقتصاد است که قطعاً در کوتاهمدت ممکن نیست. بنابراین پیشنهاد میشود وزارت بهداشت با تشکیل کارگروهی ویژه به این مساله پرداخته و افرادی را که در معرض ریسک بالایی هستند شناسایی و تحت درمانهای ویژه قرار دهد و همچنین لزوم استفاده از خدمات مشاورههای روانشناسی را در کشور پررنگتر کند.