سالهاست كه «بيميلي جوانان به ازدواج» موضوع بحث مسوولان و كارشناسان است و همه ما هم با نگاهي به دوروبرمان صحت آن را دريافتهايم اما تازهترين دادههاي مركز آمار آدرس سرراستتري را در كاهش تعداد ازدواجها به ما ميدهد. آخرين گزارش مركز آمار نشان ميدهد در سال 93 معادل 64 ميليون و 16هزار و 690 نفر در گروههاي سني 10ساله و بيشتر قرار داشتهاند كه از اين تعداد 67.1 درصد«حداقل يك بار ازدواج كرده» و 32.9 درصد«هرگز ازدواج نكرده» بودهاند.
به گزارش تعادل، يافتههاي اين مركز حاكي از آن است كه وضعيت ازدواج براي مردان بدتر از زنان است و 3/37 درصد مردان هرگز ازدواج نكردهاند درحالي كه 4/71 درصد زنان حداقل يك بار تاكنون ازدواج كردهاند و 6/28درصد آنها هنوز نتوانستهاند زندگي مشتركي را تشكيل دهند. اين گزاره مركز آمار را اگر در كنار ديگر آمارهاي منتشر شده از سوي نهادهاي ديگر بگذاريم، درمييابيم از همين تعداد «حداقل يكبار ازدواج كرده» هم افراد زيادي با انجام طلاق به زندگي تجردي رو آوردهاند. همچنانكه پيشتر مركز آمار و اطلاعات راهبردي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي اعلام كرده بود در سال 93 تقريبا 724هزار واقعه ازدواج ثبت شده است كه در مقايسه با سال گذشته آن نزديك به 7 درصد كاهش داشته است درحالي كه آمار طلاق با افزايش 3/5 درصدي 163هزار مورد اعلام شده بود. ضمن اينكه در نظر گرفتن اين دادهها، يافتههاي مركز آمار از وجود 15درصدي خانوارهاي داراي سرپرست زن در كشور را معنادار ميكند.
شكاف عميق بين نرخ مشاركت اقتصادي زنان و مردان
براساس يافتههاي مركز آمار ايران، ايران با داشتن ۲/23ميليون خانوار داراي نرخ مشاركت 2/37درصدي افراد در اقتصاد بوده است و در سال 1393 از مجموع 23ميليون و 250هزار و 627 نفر جمعيت فعال 64-15ساله، 89.2درصد شاغل بودهاند. البته آخرين دادههاي اين مركز نشان از تكرار يك پديده هميشگي در اقتصاد نيز دارد و آن هم شكاف عميق نرخ مشاركت اقتصادي بين مردان و زنان است. درحالي كه 5/62درصد مردان در اقتصاد كشور حضوري فعال دارند تنها 12درصد از جمعيت فعال زنان بخت حضور در بازار كار و مشاركت اقتصادي داشتهاند. براساس نتايج طرح آمارگيري نيروي كار در سال 93 جمعيت كشور 76ميليون و 619هزار و858 نفر برآورده شده است كه 12ميليون و 603هزار و 167نفر از آنها 9سال و كمتر و 64ميليون و 16هزار و 684 نفر در گروههاي سني 10سال و بيشتر قرار دارند. به عبارتي 6/83درصد از جمعيت كل كشور در سن كار (10ساله و بيشتر) هستند و به لحاظ جنس 50.1 درصد مرد و 49.9درصد زن هستند كه نسبت جنسي برابر 100 به دست ميآيد. به عبارت ديگر در مقابل هر 100 نفر زن 100نفر مرد وجود دارد. نتايج نشان ميدهد 72.5درصد آنها در نقاط شهري و 27.5درصد در نقاط روستايي ساكن هستند همچنين در سال 1393 تعداد 23ميليون و 283هزار و 641 خانوار معمولي ساكن و گروهي در كشور برآورده شده است كه 20ميليون و 347هزار و 274 خانوار داراي سرپرست مرد و 2ميليون و 936هزار و 366 خانوار داراي سرپرست زن بودهاند. اين آمار نشان ميدهد كه 15درصد خانواهاي ايراني سرپرست زن دارند.
مهاجرپذيري اندك و مهاجرفرستي گسترده
نتايج آمارگيري مركز آمار، دادههاي جالبي نيز درباره وضعيت مهاجرت ارائه ميدهد. اگرچه كشور ايران يكي از كشورهاي مهاجرفرست است اما ميزان مهاجرپذيري آن با مهاجرفرستياش اصلا قابل قياس نيست. براساس نتايج طرح آمارگيري مركز آمار 98.2درصد جمعيت كشور داراي تابعيت ايراني است كه 1.7درصد جمعيت كشور را مهاجران افغانستان تشكيل ميدهند و فقط 0.1درصد جمعيت كشور ساير تابعيتها را دارند. بررسيهاي «تعادل» از يافتههاي اين مركز نشان ميدهد كه اغلب افراد با تابعيت غيرايراني در نقاط شهري زندگي ميكنند. عمدهترين دليل مهاجرت «پيروي از خانوار» با 50.7درصد بوده است. همچنين 8.4درصد مهاجرتها به دليل جستوجوي كار و 7.6درصد مهاجرتها به دليل «جستوجوي كار بهتر» صورت گرفته است. عامل «پيروي از خانوار» در نقاط شهري 51.9درصد و در نقاط روستايي 45.6درصد نيز عمدهترين دليل مهاجرت بوده است.
در سال 1393 از 69ميليون و 279هزار و 573 نفر جمعيت 6 ساله و بيشتر 86.8 درصد باسواد و 13.2درصد بيسواد بودهاند. نسبت با سوادي در نقاط شهري 90.2 و در نقاط روستايي 77.5درصد بوده است. در بين افراد «6 تا 9ساله» نسبت باسوادي 96.7درصد و در بين افراد «15تا 24ساله» 97.9درصد بوده است. همچنين نسبت با سوادي در بين مردان 91.6 و در بين زنان اين گروه 82.5درصد بوده است. در سال 1393 در بين جمعيت 6 ساله و بيشتر، 60ميليون و 16هزار و 833 نفر باسواد بودهاند. از اين تعداد 32.7درصد داراي تحصيلات ابتدايي، 21درصد داراي تحصيلات راهنمايي، 4.3درصد داراي تحصيلات متوسطه، 20.8درصد داراي تحصيلات ديپلم و پيشدانشگاهي و 4.4درصد داراي تحصيلات فوق ديپلم، 12.1درصد داراي تحصيلات ليسانس و 2.5درصد داراي تحصيلات فوقليسانس و بالاتر بودهاند. همچنين شايان ذكر است كه 2.2درصد باسوادان از طريق مراكز سوادآموزي يا به صورت غيررسمي آموزش ديدهاند.
در سال 1393 معادل 64ميليون و 16هزار و 690 نفر در گروههاي سني 10ساله و بيشتر قرار داشتهاند كه از اين تعداد 67.1درصد«حداقل يك بار ازدواج كرده» و 32.9درصد «هرگز ازدواج نكرده» بودهاند. اين نسبتها در بين مردان به ترتيب 62.7 و 37.3درصد و در بين زنان 71.4درصد و 28.6درصد بوده است. در سال 1393 افراد شاغل و بيكار در مجموع 37.2درصد از جمعيت 10ساله و بيشتر را تشكيل ميدادهاند. اين نسبت در جامعه مزبور براي مردان 62.5درصد و براي زنان 12درصد بوده است. همچنين اين نسبت در نقاط شهري 36.5درصد و در نقاط روستايي 39.1درصد است. در سال 1393 از كل شاغلان 10ساله و بيشتر 90.7درصد باسواد و 9.3درصد بيسواد بودهاند. اين نسبت براي مردان به ترتيب 91.7درصد و 8.3درصد و براي زنان 85درصد و 15درصد بوده است. همچنين از كل جمعيت بيكار 10ساله و بيشتر 97.2درصد باسواد و 2.8درصد بيسواد بودهاند. اين نسبت براي مردان به ترتيب 96.4درصد و 3.6درصد و براي زنان 99.2درصد و 0.8درصد بوده است.
نرخ 2/37 درصدي مشاركت اقتصادي كل كشور
نرخ مشاركت اقتصادي نشان ميدهد، چند درصد از جمعيت در سن كار، فعال يعني شاغل يا بيكار هستند. مطابق نتايج به دست آمده در سال 1393 نرخ مشاركت اقتصادي در جمعيت 10ساله و بيشتر در كل كشور 37.2درصد بوده است. اين شاخص در بين مردان 62.5 درصد و در بين زنان 12درصد محاسبه شده است. همچنين نتايج نشان ميدهد، درصد جمعيت فعال 10ساله و بيشتر در نقاط روستايي بيشتر از نقاط شهري است به طوري كه نرخ مشاركت اقتصادي در نقاط روستايي 39.1درصد و در نقاط شهري 36.5درصد بوده است. در صورتي كه جمعيت 15ساله و بيشتر جمعيت در سن كار فرض شود، نرخ مشاركت اقتصادي در كل كشور 40.6درصد به دست ميآيد. اين شاخص در بين مردان 68.5 درصد و در بين زنان 13.1درصد، در نقاط شهري 39.7 درصد و در نقاط روستايي 43.2 درصد به دست ميآيد. مقايسه نرخ مشاركت اقتصادي در گروههاي سني نشان ميدهد. بيشترين نرخ مشاركت اقتصادي (55.7 درصد) در گروه سني 34-30 ساله بوده است. اين امر براي زنان و مردان متفاوت است به نحوي كه مردان گروه سني 39-35 ساله با 94.3 درصد و زنان گروه سني 29-25 ساله 19.9درصد بيشتري نرخ مشاركت اقتصادي را به خود اختصاص دادهاند. در سال 1393 از مجموع 23250627 نفر جمعيت فعال 64-15ساله، 89.2 درصد شاغل بودهاند.