اواخر تابستان سال 1402 چند پسر جوان در تماس با پلیس از سرقت عجیبی خبر دادند.
بابک که میزبان بود در تشریح ماجرا گفت: من 10 نفر از دوستانم را به باغ مان در شمال تهران دعوت کرده بودم که به یکباره سه مرد مسلح نقابدار وارد باغ شدند. میخواستیم مقاومت کنیم که آنها همه ما را کتک زدند و بعد هم تهدید کردند در صورت مقاومت ما را میکشند که به ناچار تلفنهایمان را به آنها دادیم و فرار کردند. وقتی دنبالشان رفتیم متوجه شدیم آنها از روی دیوار باغ وارد شده بودند و نگهبان باغ را هم با تهدید در داخل اتاقی انداخته و تلفنش را هم گرفته بودند.پس از اظهارات صاحب باغ و میهمانانش، پلیس شناسایی سارقان مسلح باغ را در دستور کار خود قرار داد.
سرنخی که سارقان را لو داد
در نخستین گام از تحقیقات، پلیس به تحقیق از میهمانان پرداخت و یکی از آنها به نام کیارش به مأموران گفت: از چند ماه قبل بر سر یک دختر با پسری به نام شهرام اختلاف پیدا کردم و چند باری هم از طرف او تهدید به مرگ شده بودم. او به من پیغام داده بود که باید رابطهام را قطع کنم. وقتی در باغ بودیم و سارقان به ما حمله کردند فکر کردم که حتماً پای شهرام در میان است چون تنها کسی که با من مشکل داشت او بود.
با اطلاعاتی که کیارش به پلیس داد شهرام ردیابی و بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به حمله شبانه و سرقت با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای شاهین و شاهرخ اعتراف کرد و پلیس دو همدست او را نیز دستگیر کرد.
در جریان تحقیقات تکمیلی از 3 سارق، آنها 10 تلفن همراه سرقتی را به صاحبانشان برگرداندند و توانستند رضایت 6 نفر از آنها را نیز جلب کنند.
با تکمیل تحقیقات برای هر 3 سارق به اتهام سرقت مسلحانه در شب، ایجاد رعب و وحشت و تهدید با قمه و چاقو کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه چهار نفر از شاکیها با حضور در دادگاه خواستار اشد مجازات برای متهمان شدند.
پس از آن شهرام به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام سرقت گفت: ما سارق مسلح نیستیم و هیچ سابقه کیفری هم نداریم. ماجرای ورود ما به باغ به خاطر اختلاف من با یکی از میهمانان به نام کیارش بود که حالا هم به عنوان یکی از شاکیها در دادگاه حضور دارد. او از چند وقت قبل مزاحم دختر مورد علاقهام شد و به هشدارهایم توجهی نمیکرد. تا اینکه فهمیدم آن شب در باغ یکی از دوستانش میهمانی دارند و با طرح نقشهای با کمک دو نفر از دوستانم تصمیم گرفتم او را اذیت کنم. آن شب هم قصدمان کتک زدن و ترساندن کیارش بود. گوشیها را بردیم تا فکر کنند سارق هستیم. اما بعد از آنکه دستگیر شدیم هر 10 تلفن همراه را به صاحبانشان تحویل دادیم. حالا هم از کاری که کردهام پشیمان هستم.
دو متهم دیگر نیز یک به یک به جایگاه رفتند و گفتند: ما نقشی در این ماجرا نداشتیم و فقط به خاطر دوستمان به آن باغ رفتیم. ما قصدمان سرقت یا آزار میهمانان نبود.بعد از اظهارات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.