آرمان امروز: یکی از مهم ترین مسائلی که طی سال های گذشته در بحث ناترازی انرژی و خصوصا برق مطرح می شود، مصرف بالای در ایران است و از همین زاویه همواره تیغ انتقاد به سمت نوع مصرف برق ما ایرانی ها می رود. اما آیا چنین چیزی درست است؟ آیا یکی بزرگترین تولید کنندگان انرژی جهان بیش از دیگران مصرف انرژی دارد؟ برای پاسخ به این سوال ها باید نگاهی به سرانه مصرف در جهان بیندازیم.
سرانه مصرف انرژی
کمترین سرانه مصرف انرژی در جهان به کشورهای بنگلادش، اریتره، سنگال، هائیتی و کنگو اختصاص دارد. بیشترین سرانه مصرف انرژی به کشور ثروتمند و کم جمعیت قطر اختصاص دارد. سرانه مصرف انرژی در این کشور در سال ۲۰۰۵ میلادی برابر با ۲۱ هزار و ۳۹۵ کیلوگرم بود. پنج کشوری که بیشترین سرانه مصرف را دارند عبارتند از: قطر، ایسلند، امارات متحده عربی، بحرین و لوگزامبورگ. سرانه مصرف امریکا ۷۸۰۰ کیلوگرم برآورد شده است. با اینکه امریکا بزرگترین مصرف کننده انرژی در جهان است ولی سرانه مصرف انرژی در این کشور در مقایسه با قطر – رتبه اول فهرست – بسیار کمتر است. آمارها نشان می دهد سرانه مصرف انرژی در امریکا تقریبا یک سوم سرانه مصرف در قطر است و فاصله ان با ایران بسیار زیاد است. سرانه مصرف انرژی در ایران یک دهم قطر و یک چهارم امریکا است. طبق این گزارش در سال ۲۰۰۵میلادی سرانه مصرف انرژی در ایران معادل ۲ هزار و ۳۴ کیلو گرم در سال است که در میانه جدول ۱۸۰ کشوری ارایه شده توسط سازمان ملل قرار دارد. در زیر جدول ارائه شده توسط این سازمان را که ۱۰ کشور اطراف ایران را شامل می شود را می بینید.
آیا مردم ایران بدمصرف هستند؟
آمار بالا میگوید که میانگین مصرف انرژی در ایران بالاتر از میانگین جهانی است. اما آیا دلیل اصلی مصرف نسبتاً بالای انرژی در خانههای ایرانیان، فرهنگ نادرست مصرفی مردم است؟ آمار و مستنداتی وجود دارد که نشان میدهد دلیل اختلاف بین میانگین جهانی و میانگین مصرف انرژی ایرانیان، صرفاً به بدمصرفیمردم منحصر نیست و مجموعهای از سایر عوامل نیز در آن دخالت دارد.
نظری، کارشناس انرژی در پاسخ به این سوال، با بیان اینکه همواره باور معمول این بوده است که اختلاف بین میانگین جهانی و میانگین مصرف انرژی در ایران ناشی از«بدمصرفی مردم» است، گفته: اگر فرض کنیم که اختلاف بین میانگین جهانی و میانگین مصرف انرژی در ایران ناشی از «بدمصرفی مردم» است، میتوان و باید با اقدامات و برنامههای آموزشی و آگاهساز، مصرف انرژی در بخش خانگی را کاهش داد.
اما آمار و مستنداتی وجود دارد که نشان میدهد دلیل اختلاف بین میانگین جهانی و میانگین مصرف انرژی ایرانیان، صرفاً به بدمصرفی مردم منحصر نیست و مجموعهای از سایر عوامل نیز در آن دخالت دارد. این عوامل را باید شناخت و با فهم درست از مسأله، راهکارهایی را برای اصلاح مصرف دنبال کرد که امکان تحقق داشته باشد. یکی از مهمترین عوامل غیر از بدمصرفی مردم که در بالابودن میانگین مصرف مؤثر است، «پوشش شبکه برق» و «دسترسی مردم جهان به سوختهای غیرجامد» است. بر اساس آمار موجود، ۱۴ درصد از مردم جهان به برق دسترسی ندارند. در واقع بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان از برق برخوردار نیستند. همچنین حدود ۴۱ درصد از مردم جهان فاقد دسترسی به سوختهای غیرجامد (مثل نفت و گاز) هستند. حل مسئله مصرف نادرست انرژی مستلزم آن است که همه ابعاد به طور کامل و به دقت مورد بررسی قرار گیرند تا اقدامات انجام شده در هر یک از وجوه نام برده شده بیشترین تاثیر ممکن را داشته باشند. مسئلهای که در سالهای اخیر به درستی اتفاق نیفتاده است و کارشناسان و مسئولین در هر بازه زمانی تنها روی یک وجه متمرکز شدهاند. به عنوان مثال حدود ۱۰ سال پیش تمرکز روی اصلاح فرهنگ مصرفی از طریق تبلیغات بود.
در سالهای اخیر نیز توجه ویژهای به اصلاح قیمت انرژی شده است به طوریکه برخی کارشناسان اعتقاد دارند که با اصلاح قیمت انرژی همه مسائل دیگر خود به خود حل خواهند شد. اما اگر قیمت انرژی آزاد شود مسائل و مشکلاتی بوجود خواهد آمد که تبعات آن باعث ایجاد فشار اقتصادی بر مردم، مخصوصا قشر ضعیفتر جامعه خواهد شد، نکتهای که در این تحلیلها مغفول مانده است. به عنوان مثال یکی از این مشکلات، وضعیت نامطلوب ساختمانهای مسکونی کشور است. به طوریکه میانگین مصرف انرژی در ساختمانهای ایران چندین برابر میانگین مصرف انرژی ساختمانها در اروپاست که علت اصلی آن مصالح بیکیفیت و رعایت نکردن استانداردهای ساختمانسازی در ایران است.
ناشاقولی همراه ناترازی
یکی از مسائلی که همراه ناترازی در عرصه های مختلف مطرح می شود، وضعیت کلان است. موضوعی که سعید حجاریان در یادداشت اخیر خود به آن اشاره کرده است. از نظر او شاقول می تواند وضعیت عمودی و کلان برنامه ها در حوزه های مختلف و انحراف آن ها را نشان دهد. به گفته او چنانکه میدانیم و میخوانیم، چند سالی است اصطلاح «ناترازی» در مجامع علمی و نیز رسانهها بهکرات استعمال میشود. تراز یکی از ابزارهای معماری و کارکرد آن شیبسنجی است.
بنابراین وقتی از ناترازی میگویند، گویی دو وضعیت را در دو کفه ترازو قرار میدهند و با یکدیگر مقایسه میکنند. ناترازی مورد اشاره ممکن است در لفظ گمراهکننده باشد و ما را به حوزه حسابداری و حسابرسی یعنی بیلان (balance) محدود کند، اما در واقع ناترازی اعم از اینهاست و بیانگر وضعیتی است که داراییها و ظرفیتها، توانایی پوشش تعهدات را نداشته باشند. باری، ایران اکنون در حوزه انرژی، مالی، بانکی، محیطزیست و… دچار ناترازی است و آمارها، در اینباره بهروشنی با ما سخن میگویند در حالیکه دولت مشغول به تولید صوری انواع ترازنامهها است غافل از آنکه ناترازی را نمیتوان با تبلیغات علاج کرد. با این وجود، به گمان من ضرورت دارد در تحلیل شرایط نگاه را از سطح افق برداریم و مسائل را به شکل عمودی تحلیل کنیم.