محمدرضا عارف بعد از 19 سال دوباره به صندلیای تکیه زد که پیشتر برای چهار سال حضور در آن را تجربه کرده است.
با حکم مسعود پزشکیان، این سیاستمدار اصلاحطلب قرار است در دولت چهاردهم معاون اول رئیس جمهور باشد. عارف در سال ۱۳۸۰ و در دولت دوم محمد خاتمی این مسئولیت را برعهده داشت. او اما در سالهای اخیر بیشتر به حاشیه سیاست رانده و کمتر اظهار نظری از او در رسانهها شنیده میشد اما حالا با حکم جدید پزشکیان بار دیگر به بطن سیاست باز خواهد گشت.
انتخاب عارف به عنوان معاون اول در حالی صورت میگیرد که در هفتههای اخیر نام گزینههای بسیاری برای تصدی این سمت مطرح شده بود. آخرین و محتملترین فرد علی طیبنیا، وزیر اقتصاد در دولت اول حسن روحانی بود؛ در حالیکه عموم گمانهزنیها از احتمال حضور طیبنیا به عنوان معاون اول یاد میشد، در روزهای اخیر ویدیویی از او منتشر که در آن طیب نیا اعلام میکند به دلایل شخصی امکان پذیرش این سمت را ندارد. آقای طیبنیا در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم مشاور اقتصادی آقای عارف بود و در پی کنارهگیری او به نفع حسن روحانی به فهرست کابینه دولت یازدهم اضافه شد.
پیشتر هم نام افرادی چون علی لاریجانی، علی اکبر صالحی، محمدجواد ظریف برای تصدی این سمت مطرح شده بود اما در نهایت پزشکیان عارف را برای این صندلی برگزید.
در چنین شرایطی بسیاری احتمال معرفی ظریف به عنوان معاون اول دولت را ضعیف میدانستند چرا که پس از ماجرای فایل صوتی افشا شده از گفتگوی او عملا برای این پست انتخاب نخواهد شد.
حدود یک هفته پیش، رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس که مسعود پزشکیان هم در آن دیدار حضور داشت به ایشان توصیه کرده بود افراد «امین، صادق، متدین و از بن دندان به جمهوری اسلامی معتقد» را برای همراهی خود در دولت برگزیند.
توصیههایی که میتوانند به عنوان پیش فرضهایی در انتخاب اعضای کابینه دولت پزشکیان در نظر گرفته شوند. پزشکیان در جریان کمپین انتخاباتی خود بارها بر لزوم پرهیز از دعوا و درگیریهای داخلی و پیگیری تفاهم ملی برای پیشبرد بهتر امور تاکید کرده بود. در چنین شرایطی میشد انتظار داشت که آقای پزشکیان در انتخاب همراهان خود در دولت هم به سراغ گزینههایی خواهد رفت که چندان چالشبرانگیز نباشند و معرفی آنها با کمترین انتقاد از سوی گروههای مختلف سیاسی در درون مجموعه کشور رو به رو شود.
با این حال معرفی عارف هم میتواند با توجه به پیشینه او با واکنشهای متفاوتی در فضای سیاسی رو به رو شود. با توجه به نقش و تاثیرگذاری ویژه جایگاه معاون اول در دولت، حضور عارف میتواند نشاندهنده وزن، نگاه و آهنگ کلی دولت پزشکیان باشد؛ حضور یک شخصیت اصلاح طلب نزدیک به محمد خاتمی میتواند نشانی از اثرگذاری بیشتر جریان اصلاحطلب بر دولت مسعود پزشکیان باشد.
در همین حال عملکرد عارف در مجلس شورای اسلامی بعد از عدم انتخاب او به عنوان رئيس مجلس باعث شد تا بسیاری با انتقاد از اقدامات منفعلانه او در بهارستان، به او لقب «سیاستمدار سکوت» را بدهند. کنایهای که از بیعملی و قهر سیاسی او پس از شکست در مقابل علی لاریجانی برای انتخاب به عنوان رئيس مجلس از سوی این سیاستمدار مطرح شده بود.
در نهایت به نظر میرسد معرفی عارف برای این سمت برگرفته از چندین مولفه مهم باشد؛ نخست تاکید خود آقای پزشکیان بر انتخاب گزینهای که فضا را به سمت همگرایی بیشتر در درون کشور پیش ببرد و به ترجمه صحیحتر مورد حمله حلقههای تندرو قرار نگیرد.
مجموعه این مولفهها احتمالا باعث شده محمدرضا عارف بعد از چندین سال حاشیهنشینی نسبی و حضور کمرنگ در عرصه سیاسی کشور بار دیگر به بطن برگشته و حالا بر صندلی مهمی تکیه خواهد زد که میتواند بر تصمیمات آتی دولت پزشکیان اثر بگذارد. انتخابی که با توجه به سابقه آقای عارف میتوان انتظار داشت که باعث رقم خوردن تغییرات قابل توجهی نخواهد شد و پررنگتری ویژگی این سیاست احتمالا همانطور که مسعود پزشکیان هم به دنبالش بوده، «پرهیز از دعوا» و کم کردن درگیریها میان گروههای مختلف سیاسی درون کشور باشد.