اعتماد نوشت: نتایج یک پژوهش نشان میدهد که با احتساب نرخ تورم 47 درصدی برای ایران در سال 2023 (مطابق با آمار صندوق بینالمللی پول) و نرخ نزدیک به 60 هزار تومانی ارز در بازار آزاد در اسفند ماه 1402، نرخ واقعی ارز در پایان سال گذشته با شکاف نزدیک به 14 هزار تومانی نسبت به بازار آزاد، حدود 73 هزار و 874 تومان است.
نبود نظام تکنرخی ارز و وجود شکاف بین نرخ ارز رسمی و آزاد همزمان با افزایش مداخلههای اختلالزای دولت در قالب تشدید کنترل و سختگیریها به خصوص در حوزه قیمتگذاری کالاها منجر به شکلگیری فساد و رانتهای ماندگار در کشور شده است.
به تازگی نیز ريیس کل بانک مرکزی عنوان کرده «تا زمان رفع تحریمها امکان تکنرخی کردن ارز وجود ندارد.» بنابراین به نظر میرسد که وضعیت فعلی ماندگار است. عدد نزدیک به 74 هزار تومان برای نرخ واقعی ارز درحالی است که بانک مرکزی به تازگی از نرخ جدیدی به نام «نرخ موزون ارز» رونمایی کرده و میگوید: «جنبه عملیاتی ندارد و فقط برای محاسبه است.» با این حساب نرخ حدود 36 هزار تومانی درج شده در وبسایت بانک مرکزی به عنوان نرخ موزون ارز با برآورد نرخ واقعی ارز 38 هزار تومان اختلاف دارد.
ضمن اینکه بانک مرکزی هماکنون بسیاری از اقلام وارداتی را با ارز ترجیحی 28500 تومانی تامین میکند و گفته میشود که 90درصد تجارت ایران نیز در این حوزه است. با این حساب، یارانهای که بانک مرکزی در حوزه واردات این اقلام میپردازد تقریبا به 50هزار تومان در هر دلار میرسد. مابهالتفاوت این دو رقم باید از جایی تامین شود که مشخص نیست کجاست، اما پیش از این و هنگام حذف ارز 4200 تومانی گفته شد که مابهالتفاوت رقم ارز ترجیحی و ارز بازار آزاد از طریق فشار به منابع پایه پولی یا همان چاپ پول تامین میشود و این ساز و کار تورمزا است.
با این حال بانک مرکزی از دو ماه پیش به این طرف در گزارشهای خود عنوان کرده که تمامی متغیرهای پولی در حال کاهش هستند و جای نگرانی نیست. اما نگاهی بیندازیم به گزارشی که معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران تهیه کرده و در آن به دنبال پاسخی برای این سوال بوده که واقعا نرخ واقعی ارز چقدر است و چقدر پایینتر نگه داشته شده است؟ گزارش این موسسه مبتنی بر سال پایه 1381 و تعدیل نرخ تورم با این سال است، چراکه نرخ ارز در سال 1381 تکنرخی بوده و پس از آن محاسبات نرخ واقعی ارز از طریق تاثیر دادن اختلاف تورم داخلی و خارجی انجام شده است.
باتوجه به اینکه پس از تکنرخی شدن ارز در سال 1381 تا چند سال پس از آن، تاحدودی به اندازه اختلاف تورم داخلی و خارجی به نرخ ارز افزوده میشد، بنابراین اختلاف نرخ ارز آزاد با نرخ واقعی ارز طی این سالها محدود بوده است. مطابق با قانون برنامه توسعه، نظام ارزی کشور، «شناور مدیریت شده» است که در آن نرخ ارز باتوجه به حفظ رقابتپذیری در تجارت خارجی و باتوجه به تورم داخلی و جهانی و تعیین حد مطلوبی از ذخایر خارجی تعیین میشود، اما مهم است که هر سال نرخ ارز به اندازه تفاوت تورم داخلی و خارجی تعدیل شود تا در برابر شوکهای احتمالی نوسان شدید ایجاد نشود. از سال 1382 تا 1390 نظام ارزی کشور تقریبا تکنرخی بوده، بهطوری که طی این مدت سالانه کمتر از 5درصد به نرخ ارز اضافه شده درحالی که مطابق با قانون باید به اندازه مابهالتفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی به نرخ ارز اضافه میشد.
با این روال، به گفته این گزارش، فنر ارز فشرده شده و در سالهای 1390 و 1391 و پس از آن در سالهای 1397 و 1399 به دلیل بروز شوک ناشی از تحریمها، نرخ ارز در بازار آزاد جهش یافته است. این گزارش میافزاید: در ابتدای دهه 90 اختلاف نرخ ارز بازار آزاد و نرخ واقعی ارز حدود 886 تومان بوده است، اما به مرور با رشد نرخ ارز این شکاف افزایش یافته است، به نحوی که در میانه دهه 90 یعنی در سال 1395 به 2807 تومان رسیده و با بازگشت مجدد تحریمها در سال 13977 نرخ ارز بازار آزاد نیز با شوک 155درصدی همراه شده و به 10377 تومان رسیده است. بنابراین در دهه 90 نرخ واقعی ارز 14500 تومان محاسبه شده که شکاف با بازار آزاد را به 4207 تومان رسانده است.
این روند تا جایی ادامه مییابد که در سال 1401 که نرخ ارز در بازار آز اد حدود 35 هزار تومان مبادله شده است، درحالی که نرخ واقعی ارز در این سال 53 هزار و 500 تومان برآورد شده است. در واقع رشد تورم جهانی در سال 1401 که با جنگ اوکراین کلید زده شد، نرخ واقعی ارز را نیز بالاتر برده است.
دست آخر میرسیم به سال 1402 که تورم ایران به سطح کمسابقه 47 درصد میرسد و نرخ 60 هزار تومانی ارز در بازار آزاد، برآورد نرخ واقعی ارز در پایان سال 1402 را به نزدیک 74 هزار تومان میرساند.
البته اختلاف نرخ ارز بازار آزاد و نرخ واقعی محل اختلاف صاحبنظران اقتصادی است. برخی از دیدگاه مداخله دولت در شرایط بحرانی برای مدیریت بازار حمایت میکنند و معتقدند که باتوجه به شرایط تحریم در ایران دولت باید از ابزارهای مختلف جهت مدیریت نرخ ارز در کشور و حمایت از تولید استفاده کند. از طرف دیگر دیدگاه طرفداران بازار آزاد بر عدم مداخله دولت وجود دارد که معتقدند این کار در بلندمدت موجب آسیبپذیری اقتصاد از محل جهشهای ارزی و رشد انتظارات قیمتی میشود. اما باید توجه داشت که در آزادترین اقتصادها نیز در شرایط بحرانی حدودی از مداخله در بازار را دارند. هر چند این مداخلهها به صورت کوتاهمدت بوده و در بلندمدت از طریق بهبود ساختارها به تدریج با ترمیم نظام حمایتی، ارز چند نرخی و کنترل دستوری قیمت کنار گذاشته میشود. در ایران از زمان آغاز تحریمها با هدف حمایت از تولید و صادرات و همچنین اطمینان از واردات کالای اساسی، برخی مداخلهها غیرقابل اجتناب بوده است، اما باتوجه به استمرار شرایط تحریم لازم است سیاستگذاری دولت به سمت اصلاح ساز و کارهای اقتصادی برای به حداقل رساندن این مداخلات حرکت کند.