امروز - 12 مه - روز جهاني پرستار است؛ روز تولد فلورانس نايتينگل؛ زني كه در نيمه قرن نوزدهم، باني پرستاري نوين شد و به حرمت فداكاريهايش، بيش از 5 دهه است كه در سالروز تولدش، در بيش از 100 كشور جهان مراسمي براي تقدير از پرستاران برگزار ميشود. البته تقدير، يك واژه ساده است. اگر قرار بود بار معنايي كلمات، گريبان بگيرد، تا امروز خيلي از روسا و مديران در قيد حيات نبودند.
ولي كلمات خرج ندارند. با رديف كردن يك مشت كلمه ميشود وظيفه خود را تمام شده فرض كنيم. مشكل آنجايي سر باز ميكند كه با آدمها چشم در چشم ميشويم و آنها به ما وعدهها و قولهايمان را يادآوري ميكنند و ما به ازاي ملموس آن وعدهها را ميخواهند و ما در جواب اين آدمها به يك جمله كمخرجتر از همان وعدهها و قولها متوسل ميشويم «پول نيست» و اين حكايت امروز پرستاران ايران است... امروز، 12 مه 2024، صدها پرستار ايراني كه هفته قبل و ماه قبل و سال قبل، رفتند و سفره زندگيشان را در زمين غريبه پهن كردند، طعم واقعي «تقدير» را ميچشند. محمد شريفيمقدم، دبيركل خانه پرستار كشور كه از سال 1363 پرستار شد و در سالهاي جنگ 8 ساله، داوطلبانه به ياري رزمندگان خط مقدم رفت تا با همان آموختههاي دوره دانشجويي، زخمي ببندد و جاني نجات بدهد و نيمه دهه 1390 به پاس زحماتش، با بازنشستگي اجباري، مزد 30 سال شب زندهداري پاي بالين بيماران را گرفت، در گفتوگويي كه با «اعتماد» دارد، ميگويد كه از رفتن اين پرستاران؛ اين همكاران زحمتكش و شريفش متاسف نيست چون ميداند به جايي رفتهاند كه زحمات و از خود گذشتگيهايشان، معادل واقعي و ملموس دارد.
در چند ماه اخير خبرهاي تلخي از جامعه پرستاري شنيديم؛ مهاجرت بيش از 3 هزار پرستار در طول يك سال، اعتراضات گسترده به اجراي ناقص قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري، استعفاي جمعي پرستاران چند بيمارستان در اعتراض به مشكلات شغلي و در نهايت، خودكشي پرستار بيمارستان كرمانشاه در اعتراض به بيكاري و پايان قرارداد كار. آنچه در اين دو دهه بر پرستاران تحميل شد و شعارهاي دولتها درباره دفاع از حق پرستاران را چگونه تحليل ميكنيد ؟
در تمام كشورهاي جهان، تامين سلامتي مردم وظيفه دولتهاست و دولتها حتي با توجه به اين نياز، شعارهايشان را تنظيم ميكنند چنانكه در امريكا، باراك اوباما با شعار حمايت از سلامت برنده شد وآقاي روحاني هم در تبليغات انتخابات رياستجمهوري چنين شعاري داشت . در اصل 29 قانون اساسي هم، تامين سلامت مردم بر عهده حاكميت است و عامل تامين سلامت مردم، وزارت بهداشت است . وزارت بهداشت براي تحقق وظيفه حاكميت، نيازمند ابزار است كه مهمترين ابزار تحقق اين وظيفه، نيروي انساني است و نه تنها تعداد نيروي انساني بايد كافي باشد، بلكه بايد ابزاري هم براي نگهداشت و حفظ اين نيرو ايجاد شود. در گروه نيروي انساني ارائهدهنده خدمات بهداشتي و درماني، تعداد پرستاران از بقيه نيروها بيشتر است و بيشترين خدمات را ارايه ميدهند و خدمات شان بيوقفه است و در تمام نقاط كشور هم حضور دارند . اما آيا تعداد پرستاران براي ارايه خدمات بهداشت و درمان به مردم كافي است ؟ خير. امروز، كمبود نيروي پرستاري در كشور، به مهمترين معضل نظام سلامت تبديل شده و يك تهديد جدي محسوب ميشود چون به دليل كمبود پرستار، بيماران ميميرند.
استاندارد جهاني تعداد پرستار چه رقمي است و آيا اين استاندارد در ايران رعايت ميشود؟
امروز استاندارد جهاني اروپا، 10 پرستار به ازاي هزار نفر جمعيت است كه البته در بعضي كشورها مثل بلژيك و دانمارك، به ازاي هزار نفر جمعيت حدود 11 يا 12 پرستار دارند كه قطعا با چنين وضعي، خدمت رساني در اين كشورها در سطح بسيار مناسبي است . استاندارد سازمان بهداشت جهاني هم حداقل 3 پرستار و بهطور ميانگين، 5 الي 6 پرستار به ازاي هزار نفر جمعيت است كه امروز در كشورهاي گرجستان و ارمنستان كه از نظر كيفيت و سطح خدمات پزشكي، سالها از ما عقبترند اين استاندارد رعايت ميشود در حالي كه طبق گزارش سازمان بهداشت جهاني، در سال 2018 در ايران 1.6 پرستار به ازاي هزار نفر جمعيت فعال بوده و در واقع، تعداد پرستاران ما، معادل نصف حداقلي است كه سازمان بهداشت جهاني تعيين كرده است . البته وزارت بهداشت در آمار جديدتري اعلام كرد كه تعداد پرستار را به 2 نفر به ازاي هزار نفر جمعيت افزايش داده اما پرستار، يك تعريف مشخص دارد؛ پرستار حرفهاي بايد مدرك تحصيلي كارشناسي يا بالاتر داشته باشد و به نظر ميرسد وزارت بهداشت با تجميع گروههاي وابسته به جمعيت پرستاران مثل بهيار و كمك بهيار، تعداد پرستار را افزايش داده در حالي كه حتي برابرسازي تعداد پرستار و تخت بيمارستاني هم نشان ميدهد كه تعداد پرستار در كشور ناكافي است چون به ازاي هر تخت بيمارستاني بايد 2.2 پرستار فعال داشته باشيم كه از اين تعداد، 0.4 نفر، نيروي غيرحرفهاي و كمكبهيار است و بنابراين، براي هر تخت بيمارستاني بايد 1.8 پرستار داشته باشيم كه امروز اين عدد بهطور ميانگين 1.1 است . مثلا در بعضي بخشهاي بيمارستاني در استان خوزستان، تعداد پرستار به ازاي هر تخت 0.7 نفر اما در بخش خدمات تخصصي اين استان به دليل تعداد بالاي مراجعات، تعداد پرستار به ازاي هر تخت 1.1 نفر است و اين اعداد هم نشان ميدهد كه با كمبود پرستار مواجهيم در حالي كه رفع كمبود پرستار در بيمارستانها، مطالبه مردمي است چون اين كمبود باعث مشكلات براي بيماران ميشود چنانكه سازمان بهداشت جهاني هم تاكيد ميكند كه تعداد پرستار، رابطه مستقيم با سلامت مردم و مرگ بيماران دارد .
آيا تعداد دانشجويان پرستاري در هر سال متناسب با تعداد جمعيت نيست؟ ظرفيت پذيرش دانشجوي پرستاري چقدر است؟ هر سال چه تعداد پرستار فارغالتحصيل ميشوند؟
سالانه حدود 12 هزار دانشجوي پرستاري فارغ التحصيل ميشوند كه البته اين عدد هم طي دهه اخير به صورت غير قانوني افزايش يافته است . بعد از مصوبه سال 1401 شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره افزايش ظرفيت پذيرش دانشجوي پزشكي، تمام نهادهاي متولي سلامت شامل سازمان نظام پزشكي و كميسيون بهداشت مجلس و حتي مسوولان وزارت بهداشت - غير از وزير بهداشت - با اين مصوبه مخالفت كردند چون وقتي عرضه بيشتر شود اما تقاضا نباشد، ان خدمت ارزش خود را از دست خواهد داد . با اين حال، ظرفيت پذيرش دانشجوي پرستاري طي دهه اخير بدون توجه به اين الزام بيش از دو برابر افزايش يافته در حالي كه امكانات لازم و فضاي آموزشي و تعداد هيات علمي به ازاي دانشجوي پرستاري نداريم و امروز در شهرهاي فاقد بيمارستان هم دانشكده پرستاري داريم.
و اين دانشجوي پرستاري در شهري كه بيمارستان ندارد، كارآموزي باليني را چطور و كجا انجام ميدهد؟
در شهرهاي همجوار! نياسر كاشان بيمارستان ندارد اما دانشكده پرستاري دارد و دانشجو براي كارآموزي باليني بايد هر روز به كاشان برود! مشكل اصلي، نحوه حفظ و نگهداشت اين تعداد فارغ التحصيل پرستاري است چون تمام فارغالتحصيلان استخدام نميشوند . در دولت آقاي احمدينژاد 20 هزار پرستار استخدام شدند و امنيت شغلي براي پرستاران ايجاد شد اما بعد از سال 1392 مقرر شد كه تمام نيروهاي جديد به صورت شركتي مشغول به كار شوند . طي 7 سال گذشته حدود 70 هزار پرستار فارغالتحصيل شدهاند در حالي كه حدود 15 هزار نفر از اين تعداد استخدام شدهاند . در وزارت بهداشت 12 نوع رابطه استخدامي براي جذب پرستاران تعريف شده است. در ايام كرونا، وقتي كمبود پرستار، دردسر ساز شد، پرستاران را با قرارداد « شركتي » جذب كردند و پرستاران طرحي كه پيش از كرونا با نوبتهاي 6 ماهه يا يك ساله جذب ميشدند هم، به كار گرفته شدند و نوبت كارشان، هر 3 ماه به صورت مستمر تمديد ميشد كه البته خلاف قانون بود چون تمديد طرح، غير قانوني بود اما به هر حال در آن ايام پرستاران طرحي مشغول به خدمت بودند و البته بعد از پايان كرونا هم عذر همهشان خواسته شد! حرف جامعه پرستاري اين است كه به موازات افزايش ظرفيت پذيرش دانشجوي پرستاري، بايد پرستار فارغ التحصيل را در مركز درماني حفظ كنيد و شرط لازم براي حفظ نيرو، پرداخت حقوق است . امروز در ايران، پرستاران كمترين حقوق را نسبت به كاركنان دولت ميگيرند و حقوق ثابت پرستاران، حتي از حقوق معلمان هم كمتر است با وجودآنكه در تمام كشورها، پرستاري به عنوان يك شغل سخت، استرسآور و پر خطر شناخته ميشود .
حقوق پرستاران طبق مصوبه شوراي عالي كار است يا در شوراي حقوق و دستمزد كاركنان دولت تعيين ميشود؟
فقط پرستاراني كه در استخدام دولت هستند، دريافتي مطابق مصوبه شوراي حقوق و دستمزد دارند اما حدود 40 درصد پرستاران ما، شركتي هستند كه طبق مصوبه شوراي عالي كار حقوق ميگيرند و بين همين گروه شركتي، پرستاراني هستند كه با قرارداد موقت 89 روزه، 6 ماهه يا به صورت خريد خدمات كار ميكنند . از پايان دهه 1380 به دليل ناپايدار شدن رابطه استخدامي، هيچ كدام از پرستاران شركتي امنيت شغلي ندارند و كارفرما طبق سليقه و نفع خودش قانون را تفسير ميكند . به عنوان نمونه، به پرستاران شاغل در بعضي بيمارستانهاي دولتي ميگويند ساعت كار شما مطابق قانون كار و مثل باقي كارگران است اما در زمان پرداخت عيدي به اين پرستاران ميگويند عيدي شما معادل عيدي كاركنان دولت است در حالي كه عيدي كارگران، معادل دو پايه حقوق است . محاسبه اضافه كاري پرستاران شركتي شاغل در بيمارستان خصوصي و دولتي هم، متفاوت است چون در بيمارستان دولتي، اضافه كاري پرستار با فرمول اضافه كاري كاركنان دولت محاسبه و پرداخت ميشود كه نسبت به دريافتي پرستاران بيمارستان خصوصي، بسيار كمتر است . با وجود چنين شرايطي، هرگونه اعتراض پرستار شركتي و پيماني به وضعيت شغلي، مساوي با اخراج است. پرستاران شركتي توسط شركتهاي واسطه به بيمارستانها معرفي ميشوند و در صورت نارضايتي عوامل بيمارستان از اين پرستار يا در صورت معترض بودن اين پرستار، به شركت واسطه اعلام ميشود كه اين پرستار از فلان تاريخ به اين بيمارستان اعزام نشود.
البته مشابه اين رفتار را با كارگران معترض شاهديم و طي دهه اخير، دولتها هيچ حمايتي از كارگر معترض نداشتند اما تفاوت كارگر و پرستار اين است كه پرستار، ناجي جان انسان است و كارگر در بخش توليد و صنعت و خدمات ارزش افزوده ايجاد ميكند .
تفاوت ديگري هم هست؛ خستگي يا بيانگيزگي كارگر معترض ممكن است به خراب شدن محصول يا اشكال در بستهبندي منجر شود اما پرستار، مسووليت جان يك بيمار را دارد و در صورت خستگي يا بي انگيزگي پرستار، يك بيمار ميميرد.
پارسال نمايندههاي كارگران اين هشدار را مطرح ميكردند كه دولتها بايد از تبعات ناامني شغلي براي جامعه كارگري بترسند چون ممكن است در اثر تداوم ناامني شغلي، مثلا قطار مترو از خط خارج شود ! و قانون كار هم به كارگران اين اجازه ضمني را داده كه در صورت ناراضي بودن از وضعيت شغليشان، توليد را كاهش بدهند اما به نظر ميرسد كه جامعه در مواجهه با كارگر معترض و پرستار معترض، يك رويكرد دوگانه دارد؛ كارگر بخش خدمات و صنعت و توليد، وقتي به نشانه اعتراض، توليد را كم ميكند يا مثل كارگران صنعت نفت يا هفت تپه، اعتصاب ميكنند، از حمايت جامعه برخوردار ميشود اما پارسال، جامعه از پرستاران معترض بيمارستان مفيد كه در لحظه مراجعه يك نوزاد بيمار، بابت مشكلات شغلي شان تجمع كرده بودند، حمايت نكرد چون اين نوزاد بدحال، ساعتي بعد از ارجاع به اورژانس فوت كرد و با وجود انكه فوت نوزاد، دليل ديگري داشت، جامعه نپذيرفت كه چرا پرستار بايد محل خدمت خود را ترك كند و از ارايه خدمت درماني دست بكشد و انگار جامعه هم به پرستار معترض تحميل ميكند كه بايد هر شرايطي را تحمل كند و اين نگرش جامعه هم براي پرستاران رنج مضاعف است.
من در زماني كه سوپروايزر بودم ميديدم كه كمبود پرستار چه مشكلاتي براي بيماران ايجاد ميكرد و طي 10 سال اخير بارها درباره عواقب كمبود پرستار هشدار داديم اما دولتها به اين هشدارها توجهي نكردند و امروز هم با وضع مشابه مواجهيم؛ به دليل كمبود نيرو، پرستار بخش ICU به جاي مراقبت از دو بيمار، بايد از 6 بيمار مراقبت كند و در يك بخش بيمارستاني با 30 بيمار، فقط دو پرستار داريم در حالي كه از ساعت 12 شب تا 5 صبح، يكي از اين دو پرستار در حال استراحت است و يك پرستار بايد در طول شب از 30 بيمار مراقبت كند . چند شب قبل، يك پرستار خانم براي من تعريف كرد كه بخش را تحويل گرفته و مشغول رسيدگي به بيماران شده و وقتي بالاي سر يكي از بيماران رفته، ديده كه بيمار فوت كرده . پرستار به گريه افتاده و عذاب وجدان گرفته . از پرستار پرسيدم شما مگر وظايفت را انجام ندادي؟ گفت اتفاقا از همان ساعتي كه بخش را تحويل گرفتم كار كردم ولي اگر يك همكار داشتم و دو تا پرستار بوديم، شايد اين بيمار فوت نميكرد. اين شرايط، تبعات بيتوجهي دولتها به هشدارهاي ماست. در امريكا، وقتي دو ساعت به ساعت كار پرستار اضافه كردند، متوجه شدند كه ميزان خطاي پرستاران 14 درصد افزايش يافته . يعني حجم بالاي كار، حتي براي پرستار امريكايي كه براي يك نوبت كار 6 هزار دلار حقوق ميگيرد و تفريح و رفاه دارد و دغدغه ذهني هم ندارد، مشكلساز ميشود.
پرستار امريكايي 6 هزار دلار حقوق ميگيرد؟
دريافتي پرستاران در امريكا بين 4 تا 7 هزار دلار است و يك پرستار براي يك نوبت كار در بيمارستان بهطور ميانگين 6 هزار دلار حقوق ميگيرد . در ايران، نه تنها با كمبود پرستار مواجهيم، پرستار به دليل حقوق ناچيز ناچار است دو نوبت كار كند و وقتي در شيفت شب، مسووليت 25 بيمار به يك پرستار سپرده ميشود، طبيعي است كه بيمار ميميرد چون پرستار شيفت شب، همان پرستاري است كه در شيفت صبح و عصر بيمارستان ديگري مشغول كار بوده است. در امريكا با دو ساعت كار اضافه، ميزان خطا 14 درصد افزايش يافت . در ايران، ميزان خطا با 36 ساعت كار اضافه چقدر خواهد بود ؟ اصلا قابل شمارش نيست.
هر شيفت كاري پرستاران در ايران چند ساعت است؟
7 ساعت .
پرستاري كه دو شيفت كار ميكند، در يك روز 14 ساعت مشغول كار است؟
اغلب پرستاران ما، علاوه بر شيفت روزانه، شيفت عصر را هم كار ميكنند چون مخارج زندگي شان با يك شيفت كار تامين نميشود . تمام پرستاران مرد، هر روز، هم در شيفت صبح و هم در شيفت عصر كار ميكنند و حتي به عنوان اضافه كاري، شيفت شب را هم برميدارند . من اين شرايط را تجربه كردهام؛ شيفت صبح و عصر در بيمارستان دولتي بودم و شيفت شب به بيمارستان خصوصي ميرفتم و صبح فردا به همان بيمارستان دولتي برميگشتم تا در شيفت صبح و عصر باشم و اين يعني 36 ساعت كار بي وقفه .
از پرستاراني كه مهاجرت كردند و به كشورهاي همسايه يا اروپا و امريكا رفتند، شنيدهايد كه در اين كشورها چطور كار ميكنند ؟
كار پرستاري در اروپا و كانادا و امريكا سخت است و همكارانم ميگويند بايد صفر تا صد كارهاي بيمار و حتي اكوي قلب و آنژيوگرافي را هم انجام بدهند و حتي يك لحظه هم بيكار نيستند ولي در آلمان، سطح خدمات پرستاري پايين است و اغلب پرستاران به مراقبت از سالمندان مشغولند . اين طور كه شنيدهام، كار همكارانم سخت است اما اين شرايط سخت را پذيرفتهاند چون بابت اين كار سخت، حقوق خوبي ميگيرند .
بايد به نيروي كار حق داد كه وقتي دريافتي متناسب با حجم وظايفش ندارد، به نشانه اعتراض و نارضايتي، وظايفش را انجام ندهد؟
وقتي در بيمارستان دولتي كار ميكردم، پرستاري كه حتي يك شب غيبت ميكرد توبيخ ميشد . 13 فروردين امسال، 20 پرستار بيمارستان شيراز غيبت كردند. چرا؟ چون با خودشان فكر ميكردند در مقابل حقوق 10 ميليون توماني، رعايت نظم و انضباط بي معناست. ترك كار، بدتر از مهاجرت است و امروز، آمار ترك كار پرستاران بهشدت بالا رفته و از ميزان تعهد شغلي شان كاسته شده . پرستار امريكايي كه 4 هزار يا 6 هزار دلار حقوق ميگيرد مجاز به هيچ قصوري نيست و اگر خطايي مرتكب شود، بهطور جدي به اين خطا رسيدگي خواهد شد اما تفاوت رسيدگيها در چيست؟ وقتي پرستار امريكايي مرتكب خطا ميشود، بررسي ميكنند كه آيا اين پرستار مشكل خانوادگي يا دغدغه ذهني يا مشكل روحي داشته ولي در ايران، اولين اقدام در مواجهه با پرستار خطاكار، لغو قرارداد همكاري و كسر كارانه است و سوالي در مورد علت خطا پرسيده نميشود بلكه با معلول برخورد ميشود .
آماري از تعداد پرستاران مهاجر داريد؟
بار اولي كه آمار دادم و اعلام كردم كه حدود 3 هزار نفر از همكارانم در سال 1401 از ايران رفتهاند، احضار شدم و از من خواستند براي اين ادعا، سند بدهم. آيا براي روشنايي روز بايد سند داد؟ قبل از اعلام اين عدد به يكي از دفاتر كاريابي بين المللي تلفن زده بودم و مسوول اين دفتر به من گفته بود كه سال 1401 حدود 100 پرستار به خارج از كشور فرستاده و 70 دفتر كاريابي بينالمللي هم در كشور فعال است كه تعدادي از اين دفاتر، فعاليت بيشتر و تعدادي، فعاليت كمتري دارند . من با ميانگيني از تعداد پرستاران مهاجر، گفتم كه در سال 1401 حدود 3 هزار پرستار گواهي تاييد صلاحيت از سازمان نظام پرستاري گرفتهاند در حالي كه همه كشورها هم گواهي تاييد نميخواهند و پرستاران بدون نياز به اين مدارك، براي مهاجرت اقدام ميكنند .
فكر ميكنيد پرستاراني كه از ايران ميروند، حاضرند به ايران برگردند؟
پرستاراني كه از ايران ميروند، انگيزههاي مختلفي دارند اما مهمترين انگيزه، مسائل مالي بوده و آنهايي كه با انگيزه مالي از ايران ميروند، ديگر به ايران برنمي گردند . امروز حقوق پرستاران رسمي و استخدام شده 16 ميليون تومان و حقوق پرستار شركتي و پيماني حدود 12 ميليون تومان است كه با دلار 60 هزار توماني، حقوق 12 ميليون توماني معادل 200 دلار است و حتي پرستاراني كه سه شيفت در روز كار ميكنند، حقوق پايان ماهشان معادل 900 دلار است در حالي كه يك پرستار در دانمارك بابت يك شيفت 3500 يورو و در امريكا حداقل 4 هزار دلار حقوق ميگيرد و حتي پرستار ايراني مهاجر به آلمان، در همان ابتداي ورود و بدون اينكه زبان آلماني بلد باشد، بابت يك شيفت 2 هزار يورو حقوق ميگيرد و اين حقوق در ماههاي بعد تا 3 هزار يا 3500 يورو ميرسد. 3500 يورو يا 4 هزار دلار يا 2 هزار يورو چند برابر 200 دلار يا حتي 900 دلار است ؟
بنابراين، اجراي ناقص قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري هم هيچ تاثير مثبتي در دريافتي پرستاران نداشت.
اتفاقا مشكلات پرستاران ناشي از اجراي ناقص همين قانون است . دو دهه قبل براي خدمات تمام گروههاي پزشكي و پيراپزشكي تعرفه تعيين شد اما خدمات پرستاري هيچ تعرفهاي نداشت تا اينكه اولين قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري در دولت آقاي احمدينژاد تصويب شد و رييسجمهور وقت، تصويب اين قانون را پيگيري ميكرد چون معتقد بود كه بايد در پرداختي به پرستاران عدالت برقرار شود . البته تا دو سال قبل اين قانون اجرا نميشد با اينكه طي 10 سال اخير، سران قوا معتقد به اجراي قانون بودند منتهي نگرش هر دولت به اجراي قانون متفاوت بود . بالاخره از سال 1401 آيين نامههاي جديد نوشته شد اما قانون را به بدترين شكل اجرا كردند و آنچه امروز در حال اجراست، ابزار مطالبهگري را از پرستاران سلب كرده است .
طي ماههاي گذشته از بعضي پرستاران شنيدم كه به دنبال اجراي قانون تعرفه گذاري خدمات پرستاري، دريافتي شان نسبت به ايام پيش از اجراي قانون كمتر شده و تلقي پرستاران اين بود كه دولت با تغيير و دستكاري در اعداد و به اسم اجراي قانون، كارانه پرستاران را كم كرده و رقمهاي كمتري را به اسم تعرفه خدمات پرستاري جايگزين كرده و به اين شيوه پرستاران فريب داده چون ميخواهد اين قشر را به جايي برساند كه براي توقف اجراي قانون درخواست بدهند و بپذيرند كه اجراي قانون، فايدهاي به حالشان نداشته.
آنچه امروز در حال اجراست، قانون تعرفه گذاري خدمات پرستاري نيست بلكه مجموعه مقرراتي براي تحقير پرستاران است. تا پيش از اجراي قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري، پرستاران علاوه بر حقوق ثابت، حدود يك يا دو ميليون تومان كارانه ميگرفتند و حالا هم با اجراي ناقص قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري، همين رقم را ميگيرند .
امروز پرداختي به پرستاران طبق كدام مبناست؟
به نظر ميرسد كه بودجهها را بر تعداد تختهاي بيمارستاني تقسيم كردهاند و به اسم اجراي قانون و به اسم تعرفه خدمات پرستاري، به حساب پرستار واريز ميكنند در حالي كه هدف قانونگذار، اين شيوه اجرا نبوده چون تعرفه خدمات پزشكي و پرستاري بر مبناي 5 شاخص عامل انجام كار، ميزان خطرپذيري خدمات براي پزشك و پرستار و بيمار، مدت زمان انجام خدمت و ضريب استهلاك انسان يا دستگاه تعيين ميشود و امروز 10 هزار خدمت گروه پزشكي و پيراپزشكي بر مبناي همين 5 شاخص ارزشگذاري شده ولي به دنبال اجراي قانون تعرفهگذاري، پرداخت تعرفه پرستاران را بر مبناي درآمدزايي تخت بيمارستاني محاسبه كردهاند به اين معنا كه پارسال ارزش خدمات گروه پرستاري براي هر 24 ساعت بستري در تختهاي گروه عمومي (داخلي و عفوني و جراحي و...) 160 هزار تومان تعيين شده بود و امسال به 240 هزار تومان افزايش يافته كه اين رقم هم بعد از كسر 10 درصد ماليات و 14 درصد سهم بيمارستان، به حدود 200 هزار تومان ميرسد كه بايد بين 6 نفر اعضاي گروه پرستاري تقسيم شود ! تا سالهاي قبل، همه پرستاران ميدانستند كه در پايان ماه، چه رقمي بابت كارانه به حساب شان واريز خواهد شد و مهمترين اعتراض پرستاران، بيعدالتي در دريافتي پرستار و پزشك بود ولي امروز، بيعدالتي بين پزشك و پرستار، فراموش شده چون خود پرستاران با هم درگير شدهاند كه چرا كارانه اين پرستار بيشتر از آن پرستار است.
يعني در خود جامعه پرستاري تبعيض ايجاد كردهاند . با نگاهي به وضعيت پرستاران، شرايط امروز جامعه پرستاري را بايد « بحراني » تلقي كنيم. آيا به پرستاران جواني كه كشور را ترك ميكنند حق ميدهيد يا به فارغالتحصيلان توصيه ميكنيد كه در كشور خودشان بمانند و به مردم خودشان خدمت كنند ؟
پرستاران ما بسيار كم توقع و مظلومند. بسياري از پرستاران ما در دوره مراقبت از بيماران، به دليل مواجهه شغلي به سل و ايدز مبتلا شدند. تعداد پرستاران جان باخته از ايران به دليل كرونا، در فهرست اولينهاي جهان است. 27 آبان پارسال، معاون پرستاري وزارت بهداشت اعلام كرد كه 15 درصد پرستاران، ترك كار ميكنند . من اين 15 درصد را در عدد 150 هزار پرستار فعال ضرب كردم و عدد 20 هزار نفر به دست آمد . بنابراين، پرستاران ما، علاوه بر مهاجرت، ترك كار ميكنند و تغيير شغل ميدهند و خانهنشين ميشوند و پرستاران مرد ترجيح ميدهند در تاكسي اينترنتي كار كنند و پرستاران زن ترجيح ميدهند در شركتهاي بيمه و آرايشگاه كار كنند . پرستاران اگر با درآمد يك شيفت، حداقل زندگي شان تامين ميشد، قطعا مهاجرت نميكردند. علت مهاجرت، دافعه در كشور مبدا و جذابيت در كشور مقصد است . تعدادي از پرستاران به دليل آزاديهاي اجتماعي مهاجرت ميكنند كه البته تعدادشان زياد نيست اما اغلب شان با انگيزه معيشتي از كشور ميروند. بسياري از پرستاران راغب به مهاجرت نيستند و انگيزه مهاجرت پرستاران با پزشكان متفاوت است. بعضي پزشكان به دليل مسائل سياسي مهاجرت ميكنند اگرچه كه پزشكان عمومي و عفوني و كودكان و داخلي هم درآمد زيادي ندارند و مشكلاتشان مشابه پرستاران است. طي يك ماه گذشته، 3 نفر از پرستاران ما در خواب فوت كردند و دليل فوتشان،« سندروم كاروشي» و مرگ بر اثر كار زياد بود . امروز، پرستاري كه در بيمارستانهاي ما كار ميكند، يك پرستار خسته و بيانگيزه و فرسايش داده شده است كه اگر مهاجرت نميكند، ترك كار ميكند و تغيير شغل ميدهد. من در جايگاه توصيه نيستم ولي مهاجرت پرستاران با شرايط فعلي اجتنابناپذير است . من هم اگر شرايط پرستاران را داشتم، از ایران ميرفتم ./ اعتماد