نخستین شکایت از این مرد شرور زمستان سال 1399 در اداره پلیس ثبت شد. زن جوانی که شاکی بود گفت: ساعت 6 عصر در پارک مهرگان در حال پیاده روی بودم که مردی جوان به بهانه پرسیدن ساعت به من نزدیک شد و بعد هم با تهدید چاقو من را به محل خلوتی از پارک کشاند و گلویم را فشار داد که بیحال شدم و سپس نقشه شیطانیاش را اجرا کرد.
در حالی که مأموران شناسایی عامل تعرض را در دستور کارشان قرار داده بودند چند زن و دختر دیگر هم با مراجعه به پلیس آگاهی شکایتهای مشابهی را مطرح کردند که اطلاعات شاکیها نشان میداد فرد متجاوز یک نفر بوده است. در نهایت با تجمیع اطلاعات و تلاش مأموران متهم آبان سال 1401 ردیابی و بازداشت شد.
وی پس از دستگیری منکر اتهامش شد و در مراحل بازجویی ادعا کرد که بیگناه است و به اشتباه دستگیر شده است. حتی در مواجهه حضوری با شاکیها هم خیلی خونسرد رفتار کرد و مدعی شد نه آنها را میشناسد و نه مرتکب جرمی شده است. تا اینکه نتیجه آزمایشهای DNA یکی از شاکیها ثابت کرد که عامل تعرض همین مرد 30 ساله است. با تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس و پزشکی قانونی برای متهم به اتهام تجاوز به عنف، مزاحمت برای زنان و اطفال، تهدید با چاقو و ایجاد جرح با چاقو کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه 6 نفر از شاکیها حاضر شدند و با تشریح جزئیات ماجرای تعرض خواستار اشد مجازات برای متهم شدند.
یکی از شاکیها گفت: آن روز به همراه همسر و فرزندم به پارک رفته بودیم.
همسر و دخترم به زمین بازی رفتند و من هم گوشهای از پارک تنها بودم و با تلفنم حرف میزدم که ناگهان تیزی چاقویی را در پهلویم حس کردم میخواستم برگردم که چاقو را محکم به پهلویم فشار داد و بعد هم من را روی زمین انداخت.
خواستم فریاد بزنم که او سرم را محکم به زمین کوبید و از حال رفتم وقتی بههوش آمدم متوجه شدم او آزارم داده است. وقتی شاکیها یک به یک ماجرای شومی را که برایشان رخ داده بود تعریف کردند، متهم به جایگاه رفت و با رد اتهاماتش عنوان کرد: شاکیها دروغ میگویند و من آنها را نمیشناسم و هیچگاه هم به کسی تعرض نکرده ام.
پس از آن قضات تصمیم گرفتند تا ادامه رسیدگی به پرونده با حضور 3 شاکی دیگر انجام شود.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه نیز 3 شاکی دیگر پرونده به جزئیات شکایتشان پرداختند و آنها نیز بر اشد مجازات متهم تأکید کردند.
سپس متهم بازهم بر بیگناهیاش اصرار کرد و قضات برای تحقیقات بیشتر در خصوص پرونده ادامه رسیدگی را به جلسه سوم موکول کردند.
سومین جلسه دادگاه
در سومین جلسه که پس از تکمیل تحقیقات و گزارش پزشکی قانونی برگزار شد همه شاکیها خواستار اشد مجازات متهم شدند.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من بیگناهم و به اشتباه بازداشتم کردهاند. من خودم در هرات افغانستان زن و بچه دارم و به خاطر عشقی که به همسرم دارم به هیچ زن و دختری نگاه نمیکنم.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده از جمله آزمایش DNA و بررسی دوربینهای مداربسته محل جرم و همچنین درخواست شاکیها متهم را به اعدام محکوم کردند.