بازار ارز و تغییرات شاخص ارزی ارتباط مستقیمی با انتظارات تورمی دارد، به گونهای که با افزایش انتظارات تورمی در سطح جامعه، تقاضاهای هیجانی نیز در بازار ارز تقویت میشود و آسیبهای اقتصادی نیز به همراه دارد. در این شرایط جایگاه بانک مرکزی در مدیریت انتظارات تورمی، بسیار حساس و مهم است تا مانع از جهشهای ارزی شود.
بر این مبنا، بانک مرکزی از ابتدای سالجاری با اتخاذ سیاست تثبیت اقتصادی و ارزی تلاش داشته است، ضمن مدیریت بازار ارز و تأمین نیازهای واقعی ارزی مردم، مانع از شکلگیری فضای انتظاری در بازارهایی نظیر ارز شود. رویکردی که میتواند به ایجاد بستر باثبات برای کسبوکارها و فضای اقتصادی کشور، به پیشبینیپذیری شاخص ارزی و تورمی نیز منجر شود. صمد عزیزنژاد، اقتصاددان در گفتوگویی در این باره ضمن اشاره به عملکرد خوب بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز در روزهای هیجانی و ملتهب، معتقد است: سیاست ارزی بانک مرکزی با تعدیلات و اصلاحاتی باید تداوم داشته باشد. وقتی که در اقتصاد ایران نزدیک به 35 تا 40 درصد تورم سالانه پیشبینی میشود، فرض بر اینکه نرخ ارز حتماً باید ثابت باشد، یک فرض بسیار خطرناکی است. عزیزنژاد با اشاره به رشد نرخ ارز در فضای ملتهب غیراقتصادی هفتههای اخیر، تأکید دارد: بانک مرکزی عاقلانه این رشد نرخ ارز در بازار را سرکوب نکرد و سعی کرد تا بازار و افزایش نرخ ارز را مدیریت کند، به نحوی که جهش ارزی اتفاق نیفتد و نظام ارزی را هم بتواند به نحو احسن مدیریت کند. در ادامه مشروح گفتوگو با صمد عزیزنژاد، اقتصاددان را میخوانید:
انتظارات تورمی در بروز نوسانات بازارهایی مانند ارز چه نقشی دارد و چگونه باید حرکات سینوسی بازار ارز را مدیریت کرد؟
واقعیت این است که از سال گذشته و ابتدای سال 1402، با وجود اینکه به طور متوسط 2.5 الی 3 درصد تورم ماهانه کشور بوده است، ولی نرخ ارز هرچند نوسانی هم داشته، اما از ثبات نسبی برخوردار بوده و در یک میانگین مشخصی ثابت بوده است.
منتهی باید در نظر داشت وقتی که در اقتصاد ایران نزدیک به 35 تا 40 درصد تورم سالانه پیشبینی میشود، فرض بر اینکه نرخ ارز حتماً باید ثابت باشد، یک فرض بسیار خطرناکی است. دلیلش هم این است که نظام ارزی ایران، شناور مدیریت شده است و مفهومش این است که بانک مرکزی با توجه به پیشبینیها و برآوردهایی که دارد، باید اجازه دهد نرخ ارز بعد از کنترل انتظارات و تثبیت بازار، متناسب با نرخ تورم، تا حدودی اصلاح شود؛ در غیر این صورت، فنر ارزی فشرده میشود و در ادواری که به منابع ارزی کشور فشار وارد شود، جهش ارزی اتفاق میافتد.
در این شرایط چه نوع اقدامی را پیشنهاد میکنید؟
در این وضعیت، راهکار منطقی این است که در بازههایی که بازار آرام است، بانک مرکزی اجازه دهد نرخ ارز تا حدودی متناسب با نرخ تورم، رشد کند تا اولاً شاهد جهشهای ارزی ناگهانی نباشیم و ثانیاً رانت بیش از اندازه نصیب عدهای که از ارزهای قیمتگذاری شده استفاده میکنند، نشود. بنابراین عملکرد بانک مرکزی خیلی خوب بوده و توانسته است شرایط بازار ارز را به خوبی مدیریت کند و با وجود اوضاع سیاسی خارجی در این شرایط، عملکرد قابل تقدیری در مدیریت بازار ارز داشته است.
در یکی دو هفته اخیر شاهد بودیم که نرخ ارز در بازار آزاد با افزایش مواجه شد. نظر شما در این باره چیست؟
رشد نرخ دلار در این مدت، طبیعی بود. یعنی واکنش طبیعی بازار به نرخهای بالای تورم است؛ از سوی دیگر بانک مرکزی هم عاقلانه این رشد نرخ را سرکوب نکرده و سعی میکند تا بازار و افزایش نرخ ارز را مدیریت کند به نحوی که جهش ارزی اتفاق نیفتد و بالاخره نظام ارزی را هم به صورت شناور مدیریت شده بتواند به نحو احسن مدیریت کند.
اگر بخواهیم به رفتار جامعه در روزهای صعودی نرخ ارز نگاهی داشته باشیم، به نظر شما مهمترین توصیه به مردم و افرادی که در فضای هیجانی قصد ورود به بازار پُرریسک ارز را میکنند، چیست؟
مردم برای حفظ قدرت خریدشان، طبق چهارچوبهای قانونی میتوانند تقاضاهای عادی داشته باشند. اما به لحاظ اینکه نرخ ارز به خصوص دلار بیش از اندازه سیاسی شده و احتمال اینکه کاهش آن ادامهدار شود وجود دارد، چرا که ابزاری است که نرخ آن در دست کشور ما و بانک مرکزی کشورمان نیست و با توجه به اینکه احتمال دارد فدرال رزرو، نرخ بهره را بالا ببرد و این افزایش نرخ بهره، به نوعی کاهش تقاضا برای دلار را در امریکا و سایر نقاط به همراه خواهد داشت و به نوعی مردم سپردهها و پولهایشان را به سمت شبکه رسمی و بانکی خواهند برد تا سود بیشتری به دست بیاورند، در نتیجه توصیه نمیشود که مردم به سمت داراییهای ارزی همچون دلار حرکت کنند؛ با توجه به اینکه دلار در سبد معاملاتی کشور ما بشدت در حال کاهش است. کشورهای دیگر هم چنین رویکردی را در پیش گرفتهاند، چرا که ریسک سیاسی دلار اخیراً بشدت بالا رفته است، در نتیجه در سبد ارزی کشورها، تنوع ارزی در حال شکلگیری است. به گونهای که از ارزهای مطمئن مثل ین ژاپن و یوآن چین و بعضی از ارزها همچون یورو استفاده میکنند. لذا مردم باید موارد اشاره شده را به عنوان یک معیار در برآوردهای خودشان لحاظ کنند، زیرا دلار بسیار زیاد سیاسی شده و احتمال ریزش دوباره دلار وجود دارد و باید به آن توجه داشته باشند. به بیان دیگر، وقتی دلار ریزش کند، خب طبیعتاً کسانی که قدرت خریدشان را در دلار پسانداز کردهاند، آسیب خواهند دید. بنابراین اگر چنین اقدامی میخواهند داشته باشد، ارزی غیر از دلار مثل یورو یا یوآن یا درهم امارات در سبد ارزی آنها باشد.
شما برای کنترل انتظارات تورمی و بهرهمندی از ابزار مشخص برای آن توسط بانک مرکزی چه باید کرد؟
به نظرم برای اینکه بتوان انگیزه مردم برای ورود به بازار ارز را پایین آورد، بهترین سیاست این است که بانک مرکزی از ابزارهای پولی مثل اوراق خاص با نرخهای سود بالا استفاده کند که بازدهی خوبی را برای مردم ایجاد کند تا مردم به جای ارز به سمت خرید اوراق منتشر شده توسط بانک مرکزی بروند. وقتی که تورم 35 درصد و نرخ سود بانکی 22.5 درصد در سپردههاست، طبیعی است که بازدهی بازارهای موازی بر اساس انتظاری که وجود دارد، بالا باشد و مردم یا فعالان اقتصادی تمایلی برای سپردهگذاری در بانکها نداشته باشند. اما اگر اوراق خاصی را بانک مرکزی با نرخهای جذاب برای حمایت از سرمایهگذاری یا حمایت از ارزش پول ملی منتشر کند، یقیناً چنین ابزارهایی تأثیرگذار خواهد شد تا مردم به سمت خرید آنها ترغیب شوند.
سیاست تثبیت اقتصادی و ارزی که بانک مرکزی در دستور کار قرار داده است، همچنان باید تداوم داشته باشد؟ در صورت تداوم، باید چه مواردی مورد توجه بانک مرکزی قرار بگیرد؟
یقیناً این سیاست ارزی بانک مرکزی با تعدیلات و اصلاحاتی باید تداوم داشته باشد. وقتی که بانک مرکزی توانست انتظارات تورمی را کنترل کند، باید فکری هم به حال این مسأله داشته باشد که بیش از حد سرکوب نرخ اسمی ارز را رقم نزند؛ به بیان دیگر، باید اجازه دهد نرخ ارز در درصدی از تورم آزادانه حرکت کند تا قیمتها واقعی شود. در آن شرایط، اگر به بخشی از جامعه همچون طبقات آسیبپذیر، فشار اقتصادی وارد میشود، دولت میتواند با سیاستهای جبرانی درآمدی (همچون سبد کالا) آن فشار اقتصادی را پوشش دهد.
بنابراین سرکوب طولانیمدت و بیش از اندازه نرخ ارز، توصیه نمیشود و بانک مرکزی باید یک آزادی نسبی براساس سیاست بانک مرکزی و پیشبینیهایی که از تورم کل کشور دارد، به تعدیل و اصلاح نرخ ارز بدهد تا در نتیجه شاهد نباشیم که مثلاً نرخ ارز در بازه ۱۰ ماهه ثابت بماند و بعد از ۱۰ ماه، 5 یا ۱۰ درصد بالا برود. در حالی که این میزان تغییر را میشود به صورت پلکانی در کل ماههای سال تقسیم کرد و به نوعی فعالان اقتصادی بتوانند پیشبینی کنند که اگر اول سال 1403 نرخ ارز N ریال است، در پایان سال 1403 براساس سیاست پیشبینیپذیر بانک مرکزی چقدر خواهد شد. این باعث میشود انتظارات تعدیل شود و تقاضاها هم متناسب با روایتهای آشکار شده باشد و بانک مرکزی در آن موقع، موفقتر هم خواهد بود.
در مجموع یک پیشبینی از وضعیت نرخ ارز، سود بانکی و ابزارهای مختلف باید به فعالان اقتصادی ارائه شود تا آنها هم بر این اساس برای یک سال آتی برنامهریزی و وضعیت اقتصادی کشور را هم پیشبینی کنند. باید تأکید داشت که بدترین شرایط برای اقتصاد کشور، شرایط عدم اطمینان است. باید برای فعالان اقتصادی و سایر مردم عادی، یک اطمینان خاطری حاصل شود که نرخ ارز برای سال 1403 در چه حول و حوشی قرار است مدیریت شود و این رویکرد، پیشبینیپذیری اقتصاد را به همراه دارد و مردم هم از رفتارهای هیجانی که جهش ارزی ایجاد کند، مخصوصاً در بازار اسکناس، خودداری خواهند کرد.