10 مرداد سال 1401 مرد جوانی در تماس با کلانتری کیانشهر از مرگ همسر ۲۳ سالهاش به نام مریم خبر داد.
پس از آن مأموران پلیس به خانه این زوج رفتند و با جسد خونین زن جوان که در تختخواب با شلیک گلوله به قتل رسیده بود، مواجه شدند. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
مأموران در تحقیقات اولیه به سراغ همسر 30 ساله او رفتند و وی در توضیح ماجرا گفت: من برای انجام کاری بیرون از خانه بودم که مادر زنم با نگرانی تماس گرفت و گفت هرچه با مریم تماس میگیرم تلفنش را جواب نمیدهد. تلفن خانه را هم برنمیدارد. به او گفتم مریم قرار نبوده جایی برود با این حال به خانهمان برو و من هم خودم را میرسانم.
بلافاصله پس از قطع کردن تلفن چندباری با همسرم تماس گرفتم و دیدم جواب نمیدهد به همین خاطر به سرعت خودم را به خانه رساندم زنگ خانه را زدیم و دیدیم باز نمیکند.
کلیدم را داخل قفل انداختم اما چون کلید دیگری از پشت داخل قفل بود در باز نشد، احساس کردم اتفاقی برایش افتاده و احتمالاً حالش بد شده که با کمک مادرزنم در را شکستیم و وارد خانه شدیم و دیدیم همسرم در حالی که خون زیادی از بدنش رفته روی تخت افتاده و فوت کرده است.
وی در ادامه افزود: من و مریم دخترعمو و پسرعمو بودیم، او قبل از ازدواجمان چندباری خودکشی ناموفق داشته و فکر میکنم این بار هم خودکشی کرده است.
رد فرضیه خودکشی از سوی کارشناسان
در این میان کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه جسد نوعروس در گزارشی اعلام کردند: قربانی به خاطر اصابت گلوله به ناحیه قفسه سینه و پارگی شریانهای حیاتی منتهی به قلب فوت کرده است.
طبق گزارش پلیس و بررسیهای کارشناسان این سازمان فرضیه خودکشی ممکن نیست چراکه مقتول در صحنه جرم به صورتی افتاده که دو دستش پشت سرش قرار داشته و فرد نمیتواند پس از شلیک به قفسه سینهاش بلافاصله دستانش را پشت سرش قرار دهد.
پس از آن کارشناسان اسلحهشناسی نیز با بررسی چگونگی زاویه شلیک عنوان کردند: قربانی نمیتوانسته خودش عامل شلیک بوده باشد و فرد دیگری برای اینکه صدای گلوله کمتر شود گلوله را از پشت چیزی شبیه به یک بالش و از فاصله بسیار نزدیک شلیک کرده است.
با اعلام این دو گزارش و اظهارات تازه داماد، فرضیه قتل از سوی شوهر زن جوان قوت گرفت و وی به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد. اما او در مراحل مختلف بازجویی اتهام قتل همسرش را رد کرد.
با تکمیل تحقیقات برای تازه داماد به اتهام مباشرت در قتل عمدی همسرش کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفت دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه پدر و مادر مریم برای دامادشان درخواست قصاص کردند.
بعد از آن پدر قربانی به جایگاه رفت و گفت: چند سال قبل دخترم با برادرزادهام نامزد کردند و به خاطر اختلافاتی که داشتند ما مدام ازدواجشان را به تعویق میانداختیم و میگفتیم جوان هستند و باید با پادرمیانی مشکلاتشان را حل کنیم.
سرانجام یک سال پیش آنها با هم عروسی کردند اما نه تنها مشکلاتشان کمتر نشد بلکه هر روز اختلافاتشان بیشتر میشد. من میدانستم برادرزادهام سابقه حمل و نگهداری مواد مخدر و سرقت داشت اما فکر میکردیم ازدواج کند درست میشود اما نشد.
حالا هم اطمینان دارم او به خاطر اختلاف با دخترم او را کشته و میخواهد با مظلومنمایی و تناقضگویی از قصاص فرار کند. من از خون دخترم گذشت نمیکنم و درخواست قصاص برادرزادهام را دارم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با رد اتهام قتل گفت: عمویم درست میگوید که با همسرم اختلاف داشتیم اما هیچوقت راضی به مرگش نبودم.
من و مریم پیش از آنکه زن و شوهر باشیم پسرعمو و دخترعمو بودیم و از بچگی با هم بزرگ شده بودیم، من او را دوست داشتم، عموی من خودش هم میداند که دخترش بارها اقدام به خودکشی کرده بود و هر بار نجاتش داده بودند، مطمئنم که این بار هم خودکشی کرده است و من را هم بیدلیل دستگیر و زندانی کردهاند.
اصلاً وقتی این حادثه رخ داده من سرکار بودم و اولین بار با زن عمویم جسد همسرم را دیدم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.