زوج جوان که مردی را در باغ پرند به قتل رسانده بودند، وقتی برای دومینبار پای میز محاکمه ایستادند، باردیگر با مجازات قصاص روبهرو شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، سال ۹۹ زن میانسالی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن همسر میانسالش خبر داد.
پس از این شکایت مأموران تحقیقات خود را برای پیدا کردن سرنخی از بهروز آغاز کردند تا اینکه یک هفته بعد مأموران جسد وی را در باغی در پرند کشف کردند. بررسیهای اولیه نشان میداد که قربانی بر اثر خفگی به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مأموران با بررسی ریز مکالمات تلفنی مقتول و آخرین تماسهای وی با مرد جوانی به نام خسرو رسیدند. با شروع ردیابیها حدود شش ماه پس از این ماجرا مأموران در رصدهای اطلاعاتی پی بردند که خسرو به تازگی با دختر جوانی به نام سمیرا ازدواج کرده و در خانه دیگری ساکن شده است که وی با دستور قضایی بازداشت شد.
خسرو پس از دستگیری به قتل بهروز اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در جلسه دادگاه اولیایدم برای متهمان درخواست قصاص کردند.
سپس خسرو به جایگاه رفت و گفت: چند ماه قبل از ماجرا از طریق شوهرخواهرم با بهروز آشنا شدم و بعد از مدتی رابطه صمیمانهای پیدا کردیم. آن موقع من و سمیرا تازه نامزد کرده بودیم. روز حادثه من و نامزدم قصد داشتیم تا برای تفریح به باغی در پرند برویم که بهروز هم از من خواست تا با ما بیاید. از آنجا که به او اعتماد داشتم قبول کردم. ظهر برای تهیه غذا از چادر خارج شدم و به رستورانی که در نزدیکی باغ بود، رفتم و نیمساعت بعد وقتی برگشتم متوجه درگیری بهروز با سمیرا شدم. بهروز قصد داشت به سمیرا تعرض کند و من هم به محض اینکه رسیدم، با سنگ چند ضربه به سرش زدم و او روی زمین افتاد. بعد هم من و نامزدم ماشین گرفتیم و به تهران برگشتیم.
در ادامه سمیرا نیز مدعی شد دخالتی در قتل نداشته است. با این حال قضات دادگاه زوج جوان را به قصاص محکوم کردند.
پس از صدور حکم دو متهم به حکم صادره اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان به خاطر برخی شبهات ازجمله اینکه علت مرگ خفگی اعلام شده اما متهم مدعی بود با سنگ وی را زده است، حکم را نقض و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه نیز اولیایدم درخواست قصاص کردند.
پس از آن خسرو به جایگاه رفت و گفت: من برای دفاع از ناموسم با سنگ چند ضربه به سر بهروز زدم اما سمیرا در این ماجرا نقشی نداشت. بعد هم وقتی از چادر خارج میشدیم، او هنوز زنده بود، ما نمیدانیم که چه کسی او را خفه کرده است.
سمیرا هم با تأیید اظهارات همسرش و همینطور با تکرار حرفهایش گفت: من نقشی در ماجرا نداشتم، نمیدانم چرا به من اتهام مشارکت در قتل زدهاند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و این بار نیز با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، زوج جوان را به قصاص محکوم کردند.