اسفند سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری خونین در خیابان نیاوران به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با پیکر نیمهجان مرد میانسالی مواجه شدند که با شلیک گلوله مجروح شده بود. وقتی مرد به بیمارستان انتقال یافت، مشخص شد جان باخته است.
شاهدان حادثه به مأموران گفتند: مردی سوار بر خودرو پژو 207 به این مرد نزدیک شد و بعد از شلیک به او، دنده عقب گرفت و از روی پیکر نیمهجان وی رد شد و فرار کرد.
مأموران با بررسی دوربینهای مداربسته محل، چهره ضارب را شناسایی کردند و مشخص شد وی برادر مقتول بوده است. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت چند ساعت بعد به مأموران گزارش رسید که عامل قتل به خانهاش در خیابان دیباجی رفته و پس از قتل همسر باردارش با شلیک گلوله به سرعت خانهاش را ترک کرده است.
سرایدار خانه که پلیس را در جریان حضور متهم قرار داده بود به مأموران گفت: نیم ساعت قبل خسرو هراسان به آپارتمانش در طبقه چهارم ساختمان رفت و چند دقیقه بعد هم به سرعت از خانهاش خارج شد. او به من گفت همسرم حالش بد شده فوری با اورژانس تماس بگیر. از آنجایی که میدانستم همسرش باردار است به مقابل آپارتمانش رفتم و دیدم او در حالی که خونریزی شدیدی دارد روی زمین افتاده است. با دیدن این صحنه بلافاصله با پلیس تماس گرفتم.
در ادامه مأموران دریافتند خسرو در یک هتل مخفی شده که به سرعت هتل را محاصره و وی را بازداشت کردند.
متهم پس از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل برادر و همسر باردار خود اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: به رابطه پنهانی برادرم با همسرم مشکوک شده بودم تا اینکه نیمهشب از خواب بیدار شدم تا برای خوردن آب به آشپزخانه بروم، همان موقع متوجه شدم همسرم بیدار است گوشی تلفن همراهش را گرفتم و دیدم برادرم برایش پیامی فرستاده و به او ابراز علاقه کرده است. اما او در پاسخ نوشته بود خسرو را دوست دارم و نمیخواهم به او خیانت کنم. از آنجایی که مدتی بود بر سر مسائل مالی با برادرم اختلاف داشتم با دیدن این پیامک آنقدر عصبانی شدم که تا صبح نتوانستم بخوابم. صبح زود اسلحهای را که مدتی قبل به مبلغ ۱۰ میلیون تومان از غرب کشور خریده بودم، برداشتم و به سراغ او رفتم و به محض اینکه او را دیدم شلیک کردم. بعد هم به خانه برگشتم و زنم را زدم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه فرزندان مقتول به جایگاه رفتند و برای عمویشان درخواست حکم قصاص کردند.
فرزند بزرگ مقتول گفت: عموی من فرد شکاکی است. به خاطر همین همسر اولش را با سه فرزند طلاق داد. حالا هم با توهمهای خودش پدرمان را به قتل رسانده ما حاضر به مصالحه و گذشت نیستیم و فقط حکم قصاص میخواهیم.
بعد از آن مادرزن متهم نیز به جایگاه رفت و او هم برای دامادش درخواست حکم قصاص کرد.
سپس وکیل دو فرزند زن جوان به جایگاه رفت و گفت: من وکیل دو فرزند مقتول از ازدواج اولش هستم. آنها هم برای قاتل مادرشان درخواست قصاص دارند و حاضر به گذشت نیستند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و مدعی شد من بیماری اعصاب و روان دارم و حالم خوب نیست و هنگامی که برادرم و همسرم را میکشتم در حال خودم نبودم و اختیاری نداشتم.
وی بار دیگر جزئیات ماجرا را تعریف کرد و گفت: آن شب بعد از اینکه بیدار شدم و نور صفحه تلفن همسرم را دیدم گمان کردم او در حال چت کردن با برادرم است. چون چند وقتی بود به برادرم مشکوک شده بودم. بعد از کشتن برادرم قصدم این بود که به خانه بروم و با همسرم صحبت کنم اما نمیدانم چه شد که او را هم کشتم. حالا هم از مرگ همسرم ناراحت و پشیمان هستم و به نظرم او نباید کشته میشد.
با اظهارات متهم برادرزادههایش اعتراض کردند و گفتند: عمویمان خودش را به دیوانگی زده تا از مجازات قصاص فرار کند. ما اطمینان داریم او صحت عقل دارد و در زمان جنایت با اختیار خودش پدرمان را کشته است.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.