کشورهای دارنده منابع نفت و گاز ظرف چند دهه گذشته برای افزایش ظرفیت تولیدی و نیز افزایش سهم خود از بازار تلاش فراوانی بهکار بردهاند. انگیزه آنها علاوهبر تبدیل یک دارایی غیرمولد به مولد، حفظ جایگاه و موقعیت خود در بازار است، زیرا با افزایش سهم سایر تولیدکنندگان، امکان افزایش فروش در سالهای آینده کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر تحولات فناوری و تمایل مصرفکنندگان بزرگ انرژی به تجدیدنظر در الگوی مصرفشان نیز بهعنوان یک تهدید بلندمدت موردتوجه دارندگان این منابع است.
کشورهای دارنده منابع نفت و گاز ظرف چند دهه گذشته برای افزایش ظرفیت تولیدی و نیز افزایش سهم خود از بازار تلاش فراوانی بهکار بردهاند. انگیزه آنها علاوهبر تبدیل یک دارایی غیرمولد به مولد، حفظ جایگاه و موقعیت خود در بازار است، زیرا با افزایش سهم سایر تولیدکنندگان، امکان افزایش فروش در سالهای آینده کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر تحولات فناوری و تمایل مصرفکنندگان بزرگ انرژی به تجدیدنظر در الگوی مصرفشان نیز بهعنوان یک تهدید بلندمدت موردتوجه دارندگان این منابع است.
بااینحال برخلاف سایر کشورهای نفتی، ایران در دهههای اخیر تحرک چندانی برای افزایش ظرفیت تولیدی و حضور مقتدرانه در بازار نداشته و به بیان دقیقتر از فرصت تبدیل دارایی غیرمولد زیرزمینی به دارایی مولد و رونقبخشیدن به اقتصاد ملی استفاده نکرده است. چندی پیش یکی از کارشناسان اهل فن برآورد عدمالنفع مستقیم ناشی از برداشتنکردن از منابع نفتی را برای یک دوره ۱۲ساله در حدود ۴۵۰ میلیارد دلار اعلام کرد. اما خسارتهای غیرمستقیم این اتفاق بهراستی سر به فلک میزند. از یک سو سرمایهگذاری این مبلغ عظیم در اقتصاد کشورمان میتوانست رونقی چشمگیر ایجاد کند و با افزایش اشتغال و رشد تولید به افزایش درجه رفاه و کاهش ابعاد فقر کمک کند. از سوی دیگر کشورمان میتوانست با حضور در بازار جهانی نفت مانع از این شود که ذائقه مصرفی مشتریان نفت کشورمان را به نفع سایر تولیدکنندگان تغییر کند. همچنین سرمایهگذاری فقط بخشی از این درآمد عظیم در میدانهای مشترک نفت و گاز میتوانست مانع بهتاراجرفتن منابع و ثروتهای زیرزمینیمان در این بخشها شود.
حال اگر چنین محاسبهای را علاوه بر نفت برای گاز هم انجام بدهیم و در نظر داشته باشیم که در سالهای کمتحرکی کشورمان، رقبای منطقهایمان چه سرمایهگذاریهای عظیمی برای افزایش سهم خود از بازار جهانی گاز و تثبیت این سهم انجام دادهاند، به این باور خواهیم رسید که خسارت وارده به اقتصاد ملی از محل عدم برداشت سریع از منابع نفت و گاز بالاتر از ۱۰۰۰ میلیارد دلار بوده است.
تحریمهای ظالمانهای که دولت آمریکا علیه ایران اعمال کرد، از همان ابتدا به شکلی هدفمند صنعت نفت را هدف گرفتند تا این کشور را از درآمد محروم کنند. اینک با برآورد ابعاد خسارت وارده بر اقتصاد ایران از بابت عدم دسترسی به درآمد ناشی از صدور نفت و گاز میتوان به این واقعیت پی برد که در سالهای تحریم تلاش برای برطرفکردن تحریمها تا چه میزان ضروری بوده و نیز لطمه حاصل از فعالیت جریانهای سیاسی تندرو که مانع از دستیابی سریع به هرگونه توافقی برای برداشتهشدن تحریمها میشدند و هنوز هم میشوند، تا چه میزان سهمگین و کمرشکن است.
با مروری سطحی بر کارنامه کشورهایی که در دهههای اخیر رشد سریع اقتصادی را تجربه کرده و در رتبهبندی اقتصادهای بزرگ جهان جایگاه خود را بهبود بخشیدهاند، میتوان صحنه رقابت اقتصادی در جهان امروز را به یک میدان جنگ تمامعیار تشبیه کرد که طرفین در آن تلاش میکنند از کلیه امکانات و ابزار خود برای غلبه بر حریف و شکستن مقاومت او استفاده کنند. در چنین میدانی اگر یکی از بازیگران علاقهای به استفاده از تمام داشتههای خود نشان ندهد، و خیلی سهل و آسان اجازه بدهد بخشی از داراییهای ارزشمندش بهصورت غیرمولد باقی بمانند، درست وضعیت آن حریفی را در میدان جنگ دارد که در حساسترین و سرنوشتسازترین روزهای نبرد بخش بزرگی از نیروهای خود را به مرخصی اعزام میکند!
با این دید میتوان ادعا کرد کشور ما در میدان نبرد بیامان اقتصادی در سایه ندانمکاری متولیان امر و در اصل درنتیجه تلاش بیوقفه جریان سیاسی تندرو بخش بزرگی از منابع نفت و گاز خود را به مرخصی فرستاده و در این نبرد سرنوشتساز برای سازندگی و توسعه از تمام توان و ظرفیت خود استفاده نکرده است.
در مردادماه ۱۳۹۷ آقای سعید جلیلی در جریان بازدید از مجتمع پالایشگاهی ستاره خلیج فارس گفت با راهاندازی 10 مجتمع دیگر میتوانیم تمام نفت تولیدی منطقه را خریداری کرده و به محصولات ارزشمند تبدیل کنیم و با این کار مانع از صادرات نفت خام این منطقه به خارج از آن بشویم. اما ایشان هرگز به این نکته نپرداخت که در شرایطی که کشور گرفتار تحریم است و اقدامی برای رفع تحریم صورت نمیگیرد، چگونه چنین سرمایهگذاری بزرگی امکانپذیر خواهد بود؟ به بیان دقیقتر ایشان بهعنوان یکی از سیاسیون وابسته به جریان تندرو گویی درکی درست از آثار و تبعات تندروی در میدان سیاست خارجی و هزینه سهمگینی که به اقتصاد ملی تحمیل کرده، ندارد.
امروز تلاش برای برداشتهشدن هرچهسریعتر تحریمها و هموارشدن راه بهرهمندی اقتصاد ملی از درآمد سرشار نفت و گاز یک وظیفه ملی است و هر روز تأخیر در این میدان فقط ابعاد خسارت وارده به کشور را بزرگ و بزرگتر میکند. /شرق