می دانید چرا یک میلیارد دلار از منابع ارزی ایران در کره جنوبی کم شده است، ماجرا از این قرار است که نزدیک به 7 میلیارد دلار از منابع ارزی ایران بابت فروش نفت مان به صورت وون «واحد پول ملی کره جنوبی» به بانکهای کره جنوبی واریز شده بود. با پی گیری ها صورت گرفته مقرر شده که پول های ما آزاد شود و این منابع یورویی به حسابهای شش بانک ایرانی در قطر واریز و به صورت پرداخت بانکی جهت خرید کالاهای غیرتحریمی استفاده شوند.
مابقی این منابع هم در صورت سپرده، مشمول دریافت سود بانکی خواهد شد. حالا اما علی رغم اینکه در طی این سالها به آن همه سرمایه، هیچ سودی تعلق نگرفته، به دلیل کاهش ارزش وون در برابر دلار، حدود یک میلیارد دلار آن با کاهش ارزش مواجه شده و به معنای دیگر که ما یک میلیارد دلار از بیت المال مان را به کره ای ها باخته ایم! عدد بزرگی که با دلار ۵۰ هزار تومانی به عبارتی می کند، حدود ۵۰۰ هزار میلیارد ریال!؟
از زماني كه تحريمها عليه جمهوري اسلامي آغاز شد، سوءمديريت مديران عالي كشور تحت پوشش بيمهاي آن قرار گرفت و هر جا كه مشكل كلاني پيش ميآمد، بهانه ميآوردند كه تحريم هستيم!
اين خيلي شبيه بهانه خلف وعدهها در تهران است كه وقتي اعتراض ميكنيد كه چرا دير آمدي، جواب ميشنوي كه ترافيك بود.
انسانهاي ناكارآمدي كه قادر به مديريت و برنامهريزي و اجراي دقيق و اصولي نيستند؛ همواره دنبال بهانه ميگردند تا پشت آن پنهان شوند و ضعف و زبوني خود را فرافكني كنند.
تحريم پوشش ضعفها
يك زماني بود كه جنگ در كار بود. هر مساله و مشكلي به گردن جنگ ميافتاد. اگر كمبود نفت و گاز بود، دليلش جنگ بود. اگر مشكل بيكاري و مسكن و خوراك مردم بود، دليلش جنگ بود. دليل محكمي هم بود و وقتي مسئول عالي ميگفت ما در جنگ هستيم، ديگر نميشد روي حرفش، حرفي آورد.
جنگ كه تمام شد، انگار خدا برايشان شده بود و پاي تحريم به ميان آمد و خيال آقايان را از هر جهت راحت كرد. حرف كه ميزدي، ميگفتند: تحريم هستيم.
تحريم هستيم، معناي خاصي داشته و دارد. يعني خفه شو. حرفنزن. مگر نميفهمي كه تحريم هستيم؟ اينها همه كار دشمن است و ربطي به ضعف و زبوني ما ندارد.
و ما جز قبول حرفشان چكار ميتوانستيم كرد؟ پوشش تحريم براي پنهان كردن ضعف و زبوني چنان سترگ و محكم است كه هيچ منطقي به آن نفوذ نميكند و هيچ ايرادي بر آن وارد نميشود.
۵۰۰ هزار میلیارد ریال!
۵۰۰ هزارمیلیارد ریال زماني قشنگتر ميشود كه صفرهايش را هم بنويسيم: ۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال! رقم ناقابلي كه به دليل تحريمها، كره جنوبي از ما كند و برد و خورد و ما جز تماشا كاري نكرديم.
هر فرد ايراني الان دارد حساب و كتاب ميكند كه اين پول ميتوانست وام به چند نفر بدهد؟ وام ضروري بازنشستگان كشوري فقط ۳۰ ميليون تومان است كه براي دريافت آن بايد حداقل دو سال در صف انتظار بنشينند! حال ۵۰۰ هزارمیلیاردریال چند وام بازنشستگي ميشود؟
جوانان بيكار و مجبور به كارهاي كاذب، براي يك وام اشتغال در زمين و هوا سرگردانند، با ۵۰۰ هزارمیلیاردریال چند شغل ميشد ايجاد كرد؟
خانوادهها گرفتار و دربدر براي وام اجاره مسكن دارند مي شمارند كه اگر اين پول بود، چند خانواده از سرگرداني نجات پيدا ميكرد؟
ما هم در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد داریم به این موضوع فکر می کنیم که، ۵۰۰ هزارمیلیارد ریال را با كشتي ميشماریم. راستي! با عدد چند كشتي ميشود خريد؟ چقدر ناوگان كشتيراني ايران تجهيز و بازسازي ميشود؟ چقد می شد از شرکت بزرگ کشتی سازی هیوندای کره شناور مسافری، باری یا ... خرید و به نوسازی ناوگان کمکی می شد.
و همين طور هر ايراني گرفتار، از سر بيچارگي، چرتكه دست گرفته است و دارد ۵۰۰ هزارمیلیارد ریال را تقسيم ميكند به تعداد رنجها و گرفتاريهايش. و فقط افسوس ميخورد.
بهانه بيپايان
اين بهانه تحريم، كجا تمام ميشود؟ كي به پايان ميرسد؟ هيچ چيزي معلوم نيست. همه ايراني ها به ابهامي بزرگ چشم دوختهاند. انتظار همه را كلافه كرده است. همه شدهاند تقويم روزشمار . همه شدهاند رمالهاي پيشگو. همه شدهاند شكل تحريم.
اينها در حالي است كه همنظر با رهبر عظيمآلشانشان ميدانند كه مساله اصلي تحريمها نيستند. تحريم را ميشود دور زد. ميشود تحمل كرد. ميشود ناديده گرفت. اما مساله، سوء مديريت دولتيهاست. سوءمديريتي كه پشت خاكريز تحريم سنگر گرفته است و روح و روان مردم ايران را هدف قرار داده است. شلاق ميزند به روح و روانها.
هر دولتي كه آمد، دولتي قبلي را نفرين كرد. كوبيد. تخريب كرد و تا سالها، گناه كمكاريها را به گردن او انداخت. اين سال ها هم هر چه كم ميآيد را خاك ميكنند و ميريزند بر سر روحاني. روحاني هم همين كار را با احمدينژاد كرد و احمدينژاد با هاشمي و رفت اين سلسله تا عهد قاجار! و هيچ وقت و هيچجا، سوءمديريت آقايان به حساب نيامد.
چه بايد كرد با اين درد بيدرمان؟
دولت را بشكنيد
مردم بارها از خود پرسيدهاند: اگر ما تحريم هستيم، پس چرا در تكنولوژي هستهاي و موشكي، به اوج رسيدهايم؟
بارها موشكسازي ايران را با پرايدسازي مقايسه كردهاند و در حيرت ماندهاند كه چرا آن به آسمانها رفت و اين زمينگير شد؟ چرا از نظر تسليحات نظامي در ابعاد مختلف اين همه رشد و توسعه حاصل شد، چرا ساير بخشها چون خر در گل ماندهاند؟
تحريم مگر همه ايران را در بر نگرفته است؟ پس چرا موشك و سلاح و هستهاي ما روند رو به رشد دارد و مابقي بخشها ميلنگند؟
نتيجه مشخص است. همه به اين نتيجه ميرسند كه مساله اصلي ما تحريمها نيستند؛ بلكه مديريت است. در بخش فضايي، هستهاي، موشكي و تسليحاتي مديريت قاطع و قدرتمندي حاكم است و در ساير بخشها، مديريتي مچل و كلنگي. اين است كه با وجود تحريم، از يك سو رشد داريم و از ديگر سوها افت.
اين كه بايد كمر حجم و كميت دولت را شكست. دولت را بايد كوچك كرد. كوچك و چابك. البته به روش درست. واگذاريهاي صحيح؛ نه آن طور كه آن دولت خراب كند اين دولت بايد برود اول خرابكاري گذشته را درست كند و ضعف خودش را هم در آوار خرابكاري دولت گذشته پنهان كند.
اما اين بازسازي دولتهاي جمهوري اسلامي، بهسازي وضعيت دولتهاي كنوني و آينده،يك اراده بزرگ ميخواهد و يك تصميم انقلابي و يك مدير جهادي محكم و مستقل و استوار. وگرنه كسي از پس پازل درهم و برهم دولتها بر نميآيد. / اقتصاد سرآمد