گردشگری یکی از پایههای مهم رشد اقتصادی هر کشوری است. گردشگران برای انتخاب مقاصد گردشگری خود گزینههای مختلفی را در نظر میگیرند که یکی از این گزینهها، میراث فرهنگی و آثار باستانی است. کشور ما به دلیل تمدن غنی که دارد به لحاظ آثار باستانی بسیار پربار است.
امروزه صنعت گردشگری پس از صنایع نفت و اتومبیلسازی به سومین صنعت درآمدزا تبدیل شده است و نقش بسیار مهمی در اشتغالزایی و درآمدزایی کشورها ایفا میکند. از آنجا که صنعت به سیاستگذاری سنگین اولیه نیاز ندارد، بنابراین با توجه بیشتر به آن میتوان چرخ اقتصادی کشورها را به خوبی به گردش درآورد. ایران به عنوان کشوری که از یک سو دارای پتانسیلها و توانمندیهای فراوان در عرصه شاخههای گوناگون گردشگری است و از سوی دیگر کشوری است دارای جمعیت جوان که نرخ بیکاری نسبتا بالایی دارد، میتواند با برنامهریزی درست در حوزه گردشگری، بر معضل بیکاری خود فائق آید. با توجه به این نکته که اقتصاد کشورمان تلاش دارد خود را از نوع تک محصولی بودن درآورد،
به نظر میآید سرمایهگذاری و توجه بیشتر به این صنعت میتواند کمک شایان در این راه بنماید. بدون شک کشورهایی که دارای جاذبههای تاریخی، هنری، آداب و رسوم باشند، می توانند در گردشگری و جذب گردشگر موفقتر باشند. البته به شرط آنکه مدیریت و رویکرد جدی در این زمینه وجود داشته باشد اما اگر این موضوع را به اقتصاد ارتباط دهیم، در حال حاضر بسیاری از این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که یکی از این پتانسیلها و منابع برای تحقق افزایش درآمد گردشگری و توسعه آن است. به عبارت دیگر، حضور گردشگران در هر کشوری باعث افزایش درآمد، رشد ارزآوری و افزایش منابع برای گسترش تاسیسات و زیرساختها میشود.
بهطور کلی نقش میراث فرهنگی این است که جاذبههای لازم را برای توسعه گردشگری فراهم کند و توسعه گردشگری هم میتواند موجب افزایش درآمدها و توسعه اقتصاد یک کشور یا یک منطقه شود اما برای حفظ میراث فرهنگی باید یک رویکرد و عزم جدی برای حفظ و شناساندن این میراث وجود داشته باشد. در مرحله بعدی باید به این فکر کنیم که این میراث فرهنگی جدا از ارزشهایی که دارد، چه اهمیتی میتواند داشته باشد. در واقع، وجود میراث فرهنگی موجب افزایش اعتماد و غرور ملی میشود. به عبارت دیگر، میراث فرهنگی هم از لحاظ روانی میتواند موثر باشد و هم از این نظر که اگر به آن اهمیت داده شود،
باعث افزایش درآمد میشود و بخشی از این افزایش درآمد میتواند موجب حفظ میراث فرهنگی شود و بخش دیگری از درآمد نیز میتواند در سایر بخشهای اقتصاد مصرف شود اما متاسفانه هنوز نگاه و رویکرد جدی نسبت به میراث فرهنگی وجود ندارد. مهم این است که میراث فرهنگی برای ما به اندازهای اهمیت داشته باشد که حاضر باشیم برای محافظت از آنها هزینههای لازم را انجام دهیم. محافظت از این میراث میتواند درآمدزا باشد و به اقتصاد کشورمان کمک کند و باید این رویکرد در دستور کار مسئولان و مدیران قرار گیرد.
اگر مردم هر منطقه به این نتیجه برسند که محافظت از میراث فرهنگی میتواند درآمدزایی و اشتغال را به دنبال داشته باشد، خود به صورت داوطلبانه و خودجوش به حفظ این آثار اقدام خواهند کرد. در حال حاضر در کشور ما رویکرد جدی در مورد توسعه گردشگری وجود ندارد و همچنان درآمدهای دولت ناشی از فروش نفت است. اگر قرار باشد روزی نگاه جدی در مورد توسعه گردشگری به وجود بیاید، باید نگاه جدی تری به میراث فرهنگی حاکم شود، زیرا بیش از ٥٠ درصد گردشگران خارجی، گردشگر میراث فرهنگی هستند. متاسفانه برخی مسئولان، بیشتر به جنبه موانع اقتصاد گردشگری تا منافع آن تاکید دارند.
آنها نگران اختلاط و انحطاط فرهنگی هستند، در حالی که این موانع از یکسو نسبت به منافع آن، بسیار درجه پایینتری دارند و از سوی دیگر قابل پیشگیری هستند. اساس این تعصب که ناشی از نگرانیهای فرهنگی است، نگرانی اشتباهی است. اگر فرهنگ کشوری، غنای لازم را داشته باشد و در باور و دل مردم رخنه کرده باشد، نیازی به نگران بودن به خاطر از بین رفتن آن نخواهد بود. ما هر چقدر در کتابها و نوشتههای مان درباره تمدن چند هزار ساله و عمق فرهنگ اصیلمان بنویسیم و بر آنها تکیه کنیم تا زمانیکه نماد این تمدن در ظاهر و به عینه دیده نشود، قابل درک و باور نخواهد بود. گردشگر داخلی وقتی این آثار را ببیند پی به هویت و غنای فرهنگی خود میبرد و گردشگر خارجی در پی بازدید از آثار و نمادهای باقیمانده از تمدن چند هزار ساله ما احترامش نسبت به آن تقویت شده و در پی آشنایی و درک آن برمیآید.