شرق: «فیلترینگ» سرانجامِ اغلب اعتراضات در ایران بوده است. پس از سال 88 سرویسهای جهانی ایمیل مانند یاهو و جیمیل در ایران از کار افتاد و بحث ایجاد ایمیل ملی داغ شد. پس از اعتراضات دی ۹۶ هم تلگرام فیلتر شد و دولت وقت کاربران ایرانی را به استفاده از پیامرسانهای داخلی ملزم کرد و راهاندازی جستوجوگرهای بومی و عبور از گوگل هم از اوایل دهه ۸۰ مطرح شده بود.
تلاشهایی که حالا پس از حوادث یکماهه اخیر به فیلتر گسترده اینستاگرام، واتساپ، لینکدین و حتی بازیهایی مانند کلش آو کلنز و اپاستور و... رسید. حالا چانهزنیها برای رفع فیلتر پیامرسانها و پلتفرمهای جهانی ارتباطات بالا گرفته است و دولت سیزدهم با یک سابقه تاریخی میداند که تلاش برای راهاندازی ایمیل ملی، جستوجوگر ملی، پیامرسان ملی و... به شکست انجامیده است؛ چراکه نه تکنولوژی و سرمایه لازم برای رقابت اپلیکیشنهای بومی با نمونه جهانی وجود دارد و نه کشور تحت تحریم ایران امکان جذب بازارهای جهانی و منطقهای را دارد تا بتواند ساخت این اپلیکیشنهای بومی را اقتصادی کند و نه مخاطب ایرانی اعتماد میکند! این چالش بزرگ مشخص نیست به چه سرانجام و تصمیمی در ایران برسد؟
ایمیل ملی به مقصد نرسید
بحث ایمیل ملی در ایران بین سالهای ۸۸ تا ۹۰ داغ شد. در سال ۹۰ همه ایمیلهای رایگان بینالمللی ازجمله جیمیل و یاهو در ایران مختل شدند و مسئولان وزارت ارتباطات وقت درباره علت اختلال سرویس ایمیل در ایران پاسخ روشنی ندادند. در همان زمان بحث راهاندازی ایمیلهای ملی ایران داتآیآر، وطنمیل، چاپارمیل و... داغ بود.
همان زمان سعید مهدیون، مدیرعامل وقت سازمان فناوری اطلاعات، به مهر گفته بود که بهزودی استفاده از ایمیل ملی اجباری میشود و علیاصغر انصاری، معاون وقت سازمان فناوری اطلاعات گفته بود که در آینده نزدیک برای استفاده از خدمات دولت الکترونیک استفاده از ایمیل ایرانی برای دستگاههای خدماتدهنده و نیز خدماتگیرندگان الزامی و برای تمامی مردم داشتن یک آدرس ایمیل بومی ضروری خواهد بود و هر شهروند ایرانی برای دسترسی به خدمات دولت الکترونیک باید یک حساب ایمیل ملی داشته باشد. او مدعی شده بود که امینت پست الکترونیکی ملی به مراتب بالاتر از سرویسهای خارجی است؛ چراکه حداقل اطلاعات حیاتی و عمومی کاربران در داخل کشور قرار دارد.
ایمیل ملی اما خیلی زود به در بسته خورد. بعضی کاربران ایمیل ملی گفته بودند که به حساب کاربریشان در سرویسهای ایمیل ملی مانند «میلسرا» مراجعه کردهاند و با وجود واردکردن نام کاربری و پسورد صحیح با پیغام خطا مواجه شدهاند و پشتیبانی ایمیلهای ملی هم پاسخگو نیستند.
کمی بعد مشخص شد که زیاندهی باعث تعطیلی بیسروصدای بسیاری از ایمیلهای ملی شده است. هرچند ایرادات بیشمار ایمیلهای ملی به اینجا ختم نشد و این ایمیلها با مشکلات متعدد سرویسدهی مواجه بودند. بهعنوان مثال حداکثر حجمی که ایمیلهای ملی در اختیار کاربران قرار میدادند، حدود یک گیگابایت بود که حتی برای ارسال فایلهای متنی هم امکانات کمی به شمار میآمد و کاربران مجبور بودند مدام ایمیلهای قدیمی خود را حذف کنند.
یا دفترچه آدرس ایمیلهای ملی تنها حدود ۲۰۰ آدرس گنجایش داشتند و ارسال ایمیل به تعداد زیاد مخاطبان عملا غیرممکن بود.
اختلالات در رابطهای کاربری هم از دیگر مواردی بود که در ایمیلهای ملی گزارش میشد و کاربران با انتخاب گزینهای با پیغامهای متعدد خطا مواجه میشدند. حتی ضعف در شناسایی هرزنامهها و بههمریختگی فونت یا قلمهای تایپ نامه و محدودیت شدید ارسال عکس و فیلم با ایمیلهای ملی از جمله مشکلات متعددی بود که درباره ایمیلهای ملی گزارش میشد.
مقابله با مرورگرهای جهانی به بهانه حفاظت از کودکان!
ماجرای جستوجوگرهای بومی جایگزین گوگل هم سرنوشتی مشابه ایمیل ملی دارد. راهاندازی جستوجوگرهای بومی یا ملی از ابتدای دهه ۸۰ و در دولت اصلاحات کلید خورد. در سال ۸۱ موتور جستوجوی پارسیک راهاندازی شد و راهاندازی انواع مرورگرها یا موتورهای جستوجوی ملی تا اواخر دولت حسن روحانی ادامه داشت تا آنجا که محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت حسن روحانی، در سال ۹۶ در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که گوگل را در خانه خود مسدود کرده است؛ چون زمان انجام تکالیف مدرسه فرزندش ناچار بوده مدام کنار او بنشیند و به جای آن مرورگر بومی پارسیجو را جایگزین کرده است. این استدلال عجیب آذریجهرمی در شرایطی مطرح شد که گوگل و سایر جستوجوگرهای بینالمللی امکان فعالسازی قفل کودک را برای والدین ایجاد کردهاند و این امکانات قابلیت سفارشیسازی خدمات را دارد. به این معنی که والدین میتوانند دامنه جستوجوی کودکان را با سلیقه خود سفارشی و محدود کنند. در هر صورت دولتهای مختلف به بهانه مسائل اخلاقی و حریم خانوادهها، وامها و تسهیلات میلیاردی سنگینی برای توسعه موتورهای جستوجوی بومی صرف کردند و البته اکثر این تلاشها به شکست انجامید.
حالا پارسیک بهعنوان اولین موتور جستوجوی بومی فقط امکان جستوجو در وب را دارد و تصاویر و ویدئو را سرچ نمیکند.
موتور جستوجوی یوز هم که طراحی آن از سال ۱۳۸۸ از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران آغاز و در بهمن سال ۱۳۹۳ افتتاح شد، از دسترس خارج شده است.
پارسیجو درحالحاضر با دامنه parsijoo.ir در دسترس است که البته مشکلات و ایرادهای فراوانی دارد و در مدت ۱۰روزه قطعی اینترنت بینالمللی در سال ۹۸، موتورهای جستوجوگر ملی ازجمله پارسیجو و یوز وقتی با افزایش ناگهانی حدود ۲۰۰ برابری کاربران مواجه شدند، دیگر نتوانستند پاسخگوی کاربران باشند؛ چراکه تا پیش از این با موتورهای جستوجوی خارجی مانند گوگل، بینگ و... کار میکردند و موتور جستوجوی ذرهبین هم وابسته به گوگل است و نتایج جستوجو را به وسیله APIهای موتور جستوجوی گوگل، برای کاربران خود به نمایش میگذارد.
شکست موتورهای جستوجوگر بومی سبب شد عیسی زارع پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت رئیسی، بهناچار به فیلتر موتور جستوجوی گوگل روی بیاورد و درست مطابق همتایان سابق خود پای درخواست خانوادهها و مسائل اخلاقی برای کودکان را وسط بکشد!
درحالحاضر هم وضعیت دسترسی ایرانیان به گوگل و سایر خدمات آن دچار اختلال است و مشخص نیست این اختلالات تا چه زمانی ادامه داشته باشد.
هرچند روز گذشته برخی رسانهها خبر دادند که فیلتر اپاستور و برخی خدمات گوگل برداشته شده است؛ اما کاربران موبایل در ایران اعلام کردند که این دسترسی همگانی نبوده و همچنان تعداد زیادی از کاربران بدون فیلترشکن قادر به دسترسی به اپاستور و سایر سرویسهای گوگل نیستند.
کوچ ناموفق به پیامرسانهای داخلی
پس از اعتراضات دیماه ۹۶ این بار نوبت بهچالشکشیدن تلگرام بود. دولت وقت در مواجهه با این اعتراضات تلگرام و اینستاگرام و پیامرسانهای خارجی را زیر سؤال برد و اعلام کرد که در دسترس نبودن سرور این پیامرسانها در داخل ایران موجب شده امنیت دادههای کاربران ایرانی به خطر بیفتد و برای ساماندهی فضای مجازی مدیران این پیامرسانها باید موافقت کنند که سرورهای خود را به داخل ایران منتقل کنند.
پس از شکست گفتوگوهایی که دولت وقت مدعی انجام آن برای انتقال سرور پیامرسانهای خارجی به ایران بود، تلگرام در ایران فیلتر شد و بحث استفاده از پیامرسانهای داخلی داغ شد.
پیامرسانهای سروش، آیگپ، بله، ایتا و... پیامرسانهایی بودند که به میدان آمدند و سرمایهگذار اغلب آنها صداوسیما و بانکها بودند. دراینمیان دولت تسهیلات کلانی برای توسعه پیامرسانهای داخلی پرداخت کرد. کوچ بسیاری از شرکتها و ادارات دولتی و مسئولان از تلگرام در مقاطعی الزامی شد و بسیاری از نهادها و مقامات دولتی حسابهای خود را در تلگرام غیرفعال کردند. با این حال این پروژه هم به در بسته خورد.
در میان پیامرسانهای داخلی پرسروصداترین آنها سروش بود. پیامرسان سروش که ادعا کرده بود میتواند بیشتر از ٢٠ میلیون کاربر را میزبانی کند، با کوچ گروهها و نهادهای مختلف به این پیامرسان با اختلال جدی مواجه شد و از کار افتاد. مدیرعامل این پیامرسان در آن زمان توییتهای پرسروصدایی در صفحه شخصی خود منتشر کرد که البته از دیدگاه اپراتورهای موبایل و وزارت ارتباطات بهانهجویی تلقی شد.
سیدعلی سیدصالحی، مدیرعامل سروش، آن زمان در توییترش نوشت: «اختلال سروش به دلیل مشکلات زیرساخت ارتباطی کشور و اپراتورهاست». او البته به چالشهای نرمافزاری و کملطفی اپراتورها هم اشاره کرد و نوشت: «دولت حداقلهای زیرساختی را به ما نمیدهد». این توییت سیدصالحی واکنش شوخیآمیز کاربرانی را به دنبال داشت که معتقد بودند بعد از اینهمه تبلیغ گسترده دولت برای سروش و فیلترینگ تلگرام آنها دیگر چه نوع حمایتی میخواهند؟ محمدرضا فرنقیزاد، سخنگوی وقت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم به شهروند گفت: این ادعا بیشتر شبیه بهانهجویی است و در زیرساختهای ارتباطی کشور هیچ مشکلی وجود ندارد؛ وگرنه سایر پیامرسانها و سایتهای داخلی هم دچار اختلال میشدند.
مدیر فنی یکی از دو اپراتور بزرگ تلفن همراه هم به همین رسانه گفت که آنها بهانهجویی میکنند؛ وگرنه اگر فرض بگیریم اپراتورهای تلفن همراه ٦٠ گیگابایت از ظرفیت پهنای باند خود را به پیامرسانهای داخلی اختصاص داده باشند، تنها حدود ٣٧ گیگابایت آن در همه پیامرسانهای داخلی اشغال شده است و حدود نیمی از این ظرفیت خالی است. البته محمدجواد آذریجهرمی، وزیر وقت ارتباطات هم به یک برنامه رادیویی گفت: هیچگونه مشکل زیرساختی و پهنای باند وجود ندارد.
هرچند کارشناسان فناوری اطلاعات و فعالان صنعت IT هم در واکنش گستردهای که به ادعاهای پیامرسانهای بومی داشتند، اعلام کردند که پیامرسانهای داخلی نه از نظر سختافزاری، نه نرمافزاری و نه به لحاظ حقوقی قدرت میزبانی تعداد زیادی از کاربران را ندارند و مدیران دولتی در واقع دارند آنها را به زور مجبور میکنند با پیامرسانهای بزرگ دنیا رقابت کنند؛ اما نتیجه این سیاست، شکستآمیز است و پروژههای ناموفقی مانند ایمیل ملی، جستوجوگر یوز و... اینبار در قامت پیامرسانها تکرار میشوند.
همان زمان ادعای میزبانی پیامرسانهای داخلی از ۲۰ میلیون نفر هم بارها زیر سؤال رفت و غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نایبرئیس وقت فراکسیون مستقلین مجلس که گزارش رسمی وزارت ارتباطات به مجلس را قرائت میکرد، اعلام کرد تعداد کاربران تمام پیامرسانهای داخلی هشتمیلیونو ٢٠٠هزار نفر است. هرچند همین عدد هم مورد تأیید بسیاری از کارشناسان نبود و آنها میگفتند تعداد دانلودها و همپوشانی آنها با یکدیگر نباید ملاک تخمین کاربران پیامرسانهای داخلی باشد و از بازدید پیامها شاید به زحمت بتوان گفت که تعداد کاربران پیامرسانهای داخلی به سه میلیون نفر میرسد که قطعا بخش بزرگی از این کاربران، کارمندهای نهادهای دولتی هستند که برای دسترسی به گروههای داخلی شرکت خود و کاربریهای سازمانی ناچار به استفاده از پیامرسانهای داخلی شدهاند.
هرچند سیدعلی سیدصالحی، مدیرعامل سروش، آن زمان در توییتهای دیگری به شکست این پروژه تلویحا اعتراف کرد و نوشت که منظورش از کمبود امکانات، پهنای باند نیست. او توضیح داد: «مشکل فعلی پهنای باند نیست. اختصاص فضا در LCT و مرکز امام، اختصاص نود CDN در اپراتورها، حذف ترجیح ترافیک بینالملل، سرویس رایانش و ذخیره ابری و نیز اختصاص کانال مستقیم پیامک، موارد زیرساختی حیاتی است که در اختیار سروش نیست».