اخیرا درخواست 2000 میلیارد تومان اعتبار برای خرید یک ساختمان جدید در تهران برای پیاده سازی طرحی به نام غدیر در شرکت ملی مس مطرح شده است، طرحی که به لحاظ کارشناسی در عملیاتی شدن آن اما و اگرهای زیادی مطرح است.
به گزارش ایران جیب از تسنیم، با اعلام ملی شدن معادن در سال 1351 شرکت سهامی معادن سرچشمه کرمان تأسیس شد و در سال 1355 شرکت سهامی معادن سرچشمه کرمان به نام شرکت ملی صنایع مس ایران که در برگیرنده کلیه فعالیتهای معادن مس کشور بود تغییر نام یافت. در سال 1381 با تشکیل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران شرکت ملی صنایع مس ایران به عنوان یکی از شرکتهای اصلی سازمان مذکور معرفی و با تغییر اساسنامه در چارچوب قانون تجارت به فعالیتش ادامه داد . این شرکت در سال 1385 در بورس پذیرفته شده و سهام آن در بورس عرضه گردید.
اخیرا یک مدیر ارشد شرکت ملی مس اعلام کرده، تیم مدیریتی جدید که در بهار 1401 مسئولیت را بهدست گرفت، اقدامات خود به منظور جهش تولید و دستیابی به ظرفیت 1 میلیون تن کاتد از ماده معدنی (طی چهار سال) را در قالب طرح غدیر آغاز کرد.
به گزارش تسنیم، افزایش ظرفیت تولید، منوط به داشتن زیرساخت های مختلفی است، توجیه پذیری طرحهای توسعه ای رابطه ی مستقیم با این زیر ساختها دارد. درتمام شرکتهای بزرگ و پیشرفتهی دنیا طرحهای توسعهای قبل از اینکه به مرحله ی اجرا برسند، باید از جهات مختلفی بررسی شوند و توجیه پذیری اقتصادی و فنی آنها موشکافی شود.
ماجرای یک طرح 4 ساله برای تولید یک میلیون تن کاتد مس/ جزئیات یک برآورد فنی از ظرفیتهای مورد نیاز
اما به نظر می رسد طرح توسعهای که شرکت ملی مس ایران قصد دارد آن را در قالب پروژه ای 4 ساله به ثمر برساند، ابهامات و اشکالات جدی و سوال برانگیزی دارد که نیازمند بررسی و واکاوی هر چه بیشتر است. در این گزارش قصد داریم به بررسی ابعاد اقتصادی و فنی طرح توسعهای که این غول صنعتی کشور قصد اجرای آن را دارد، بپردازیم.
سوابق فنی و اجرایی نشان میدهد، تولید 400 هزار تن کاتد مس در (منطقه ورزقان آذربایجان)، نیازمند بیش از 1 میلیون و 500 هزار کنستانتره است در حالی که هم اکنون ظرفیت تولید کنستانتره کشور حدود 450 هزار تن است، یعنی حدود 1 میلیون تن کمبود کنستانتره برای تولید 400 هزار تن مس وجود دارد که تولید این مقدار کنستانتره به 10کارخانه دیگر به غیر از سه کارخانهای که هم اکنون فعال هستند، نیاز دارد.
هر کارخانه تولید مس حدود 7.5 میلیون تن خوراک ورودی مواد معدنی نیاز دارد که مجموعا برای 10 کارخانه نیاز به بیش از 70 میلیون تن ماده معدنی نیاز داریم.
از طرف دیگر نسبت باطله برداری سالیانه، در مجموعه مس سونگون سه به یک است، یعنی به ازای هر یک تن ماده معدنی باید 3 تن باطله برداریم، بنابراین برای دسترسی به 80 میلیون تن ماده معدنی، حداقل200 میلیون تن باطله برداری باید انجام شود.
بر این اساس حداقل 300 میلیون تن عملیات معدنی مجموع عملیاتی است که برای دسترسی به 80 میلیون تن مواد معدنی و 240 میلیون باطله برداری در طرح توسعه ای مس سونگون مورد نیاز است. این در حالی است که کل شرکتهای فعال مسی، مجموعا 200 میلیون تن عملیات معدنی انجام میدهند.
نکته ی دیگری که قطعا رکن هر طرح توسعهای است، توجیه پذیری اقتصادی آن است. افزایش ظرفیت تولید در این حجم وسیع با توجه به این نکته که عملا بازار داخل اشباع است و نیاز بیشتری در آن حس نمی شود، اگر به صورت تدریجی صورت نگیرد، قطعا روی قیمت محصول تولیدی تاثیر می گذارد و قیمت آن را به نحوی کم میکند که توجیه پذیری تولید را بی معنی می کند.
اگرچه وضعیت ذخایر مس کشور با توجه به اکتشافاتی که صورت گرفته در وضعیت مطلوبی قرار دارد و برآوردها حاکی از آن است که تا 50 سال آینده ذخایر مس ایران پابرجاست اما قطعا این منابع خدادی امانتهایی هستند که باید برای نسلهای بعد هم بمانند.
پیشنهاد خرید ساختمان 2000 میلیارد تومانی در قالب طرح غدیر!
در طرح توسعهای که شرکت ملی مس در نظر گرفته است خرید ساختمان در تهران و استخدام نیروی اداری جدید در نظر گرفته شده که ظاهرا بار مالی حدود 2 هزار میلیارد تومانی دارد.
این در حالی است که نمایندگی شرکت مس در شهر تهران صرفا مسئولیت سیاست گذاری و طرح ریزی مسیرهای کلان شرکت را بر عهده دارند و عملا چنین هزینهای هیچ توجیهی ندارد. هرچند متخصصان فنی تاکید دارند، اگر استخدام نیروی جدیدی هم لازم باشد این اقدامات باید در همان شهرهایی که سایت معادن و شرکتهای اصلی واقع هستند، انجام شود.
مکاتبه در خصوص منابع 2000 میلیارد تومانی جهت خرید یک ساختمان در ادامه قابل مشاهده است.
در جمع به چند نکته حائز اهمیت میتوان اشاره کرد؛
نکته اول: اگر از منظر کارشناسانه و فنی، توجیهی برای طرح های توسعه ای یک شرکت نتوان متصور شد، این شائبه به وجود می آید که گروهی قصد دارند در قبال اجرای طرحهای بدون توجیه دقیق علمی، منافع خود را تامین کنند. این شائبه وقتی پر رنگ تر می شود که به سود 50 هزار میلیاردی مجموعه ملی مس در سال قبل آنهم با نرخ تسعیر ارز 22 هزار تومانی توجه کنیم.
نکته دوم: یکی از شروط منطقی برای پیاده سازی طرحهای توجیهی جدید، حفظ وضعیت موجود تولید و سودسازی شرکت است. این موضوع در مورد شرکت ملی مس در دوره جدید مدیریتی هم حکم فرماست.
شاید ذکر این نکته ضروری باشد که درحالی که نرخ هر تن مس در بازار جهانی از 10 هزار دلار به 8 هزار دلار کاهش یافته، اما با توجه به افزایش نرخ تسعیر دلار نیمایی از 22 هزار تومان به 27 هزار تومان قطعا در سال جاری سودسازی شرکت باید جهش قابل ملاحظه ای داشته باشد. این منظر وقتی اهمیت پیدا میکند، که قصد داشته باشیم به یک سوال پاسخ دهیم، امسال با قیمت حهانی حوالی 8000 دلار، و نرخ تسعیر 27 هزار تومان شرکت ملی مس بدون هیچ گونه طرح توسعه ای چه میزان سود محقق خواهد کرد؟
نکته سوم: هرچند اطلاع دقیقی از وضعیت سخت افزارها و زیرساختهای لازم برای تحقق این سطح از افزایش میزان تولید طی چهار سال در قالب طرح مذکور مشخص نیست، اما برخی برآوردهای کارشناسی نشان می دهد، برای پیاده سازی آن حداقل 5 تا 6 سال زمان نیاز است. در برآوردهایی که در گذشته در شرکت ملی مس انجام شده برای پیاده سازی یک طرح توسعهای مشابه طرح توسعهای که اخیرا مطرح شده بازه زمانی تا سال 1410 لحاظ شده بود.