دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس که پیش از این سخنرانیهای پر حرارتی علیه دولت بشار اسد انجام میداد و تقریباً شکی در این مسئله باقی نگذاشت بود که بریتانیا وارد جنگ دیگری در خاورمیانه میشود پس از رای گیری روز پنجشنبه چنان تحقیر شد که ناظران مسائل سیاسی انگلیس میگویند در تاریخ این کشور سابقه نداشته است.
شهران طبری عضو حزب کارگران انگلیس در گزارشی در اینباره میگوید: «تاکنون سابقه نداشته نخست وزیری در این کشور تا این حد از نظر نمایندگان حزب خودش بیاطلاع باشد، معمولا وقتی نخست وزیر درباره چنین موضوع مهمی به آراء نمایندگان رجوع میکند، ناظم فراکسیون پارلمانی حزبش (chief whip - اکنون، جورج یانگ) از پیش نظر نمایندگان را پرس و جو و بررسی میکند تا مطمئن شود اکثریت آنها به طرح دولت رای مثبت میدهند و شمار آرا برای تصویب طرح کافی است. چنانچه تعداد آرا کافی نباشد آن قدر رایزنی میکند و در صورت لزوم وعده و وعید میدهد تا اکثریت لازم را بدست آورد.» در کمال ناباوری پس از روز پنجشنبه اوضاع تا حدی زیادی به سود بشار اسد تغییر کرد چرا که نه تنها انگلیس بلکه پس از آن و به دنبال کنار کشیدن یکی از بزرگترین حامیان جنگ علیه سوریه کشورهای دیگر اروپایی هم به تدریج پای خود را از مهلکه بیرون میکشند.
آلمان خواستار ارائه گزارش سازمان ملل شده و آندرس فوگ راسموسن دبیر کل ناتو به روزنامه «پولیتیکن» دانمارک گفت: هیچ نقشی را از ناتو در واکنش بینالمللی احتمالی علیه سوریه نمیبینم! به این ترتیب رویایی جنگ در سوریه برای جنگ طلبان منطقهای رو به زوال گذاشته هر چند هنوز ۴ کشور خواهان دخالت نظامی در سوریه هستند. عربستان، ترکیه، فرانسه و دست آخر آمریکا. اما چرا آمریکا تا این اندازه نسبت به درگیری در سوریه وقت کشی کرده است؟ در حالی که شاید میتوانست مانند عراق یا افغانستان بدون اینکه خود را درگیر شورای امنیت و سازمان ملل کند با گروهی از متحدان همیشگیاش به سوریه لشکر کشی کند. عربستان و قطر پولش را میدادند و ترکیه زمینش را فرانسه هم به عنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا وارد جنگ میشد تا آنچه زمانی از آن با عنوان بهار عربی یاد میشد پایانی خونبار با دخالت نظامیان آمریکایی در منطقه خاورمیانه داشته باشد.
انگیزههای آنکارا و ریاض برای جنگ
ترکیه و عربستان هر کدام دلایل خود را برای حضور نظامی در سوریه دارند، عربستان فتح دمشق را در دنباله رقابتهای منطقهای با ایران قلمداد میکند و تصور میکند با این کار کمر حزب الله و مقاومت لبنان را نیز خواهد شکست. پادشاهی سعودی که سالیانه میلیونها دلار خرج مبارزه با ایران و شیعیان میکند اینبار با خیال اینکه کار را برای جمهوری اسلامی یکسره خواهد کرد به میدان سوریه قدم گذاشت و با تجهیز گروههای تکفیری شمشیر را برای شیعیان از رو بست چنانکه در اندک زمانی تصاویر سر بریدن انسانهای بیگناه تنها به جرم انتصاب به یکی از فرقههای شیعی در صفحههای اینترنتی بارها مورد بازدید قرارگرفت. ترکیه نیز که زمانی خود را تا یکقدمی احیایی امپراطوری عثمانی میدید اینک برای بقا میجنگد. اردوغان زمانی ژست حمایت از دمکراسی و بهار عربی در منطقه را گرفت اما به زودی با رخدادهای میدان تقسیم خود در معرض اتهام قرار گرفت. تظاهرات گسترده در استانبول هرچند ظاهراً فروکش کرده است اما از دید اکثر صاحبنظران میتواند مانند آتشی در زیر خاکستر زمانی دوباره سر بلند کند و طومار حزب عدالت و توسعه را برای سالهای طولانی در هم بپیچد بنابراین ترکیه اینک احتیاج به یک ماجراجویی و جنگ تمام عیار دارد تا وضعیت نابسامانش را تغییر دهد و از جایگاه بازنده تحولات منطقه خارج شود. به همین دلیل است که اردوغان ضمن رد اظهارات اوباما مبنی بر جنگ محدود در سوریه از جنگی مانند کوزوو دفاع میکند که نهایتاً منجر به تجزیه یوگوسلاوی شد.
دلایل منطقی اوباما!
اوباما اما از نگاهی دیگر و تنها به دلیل تامین منافع اسرائیل وارد بازی سوریه شد، بازی که با مشخص شدن ابعاد خطرناک آن اینک تلاش میکند هرچه زودتر آن را فیصله دهد. رییس جمهور آمریکا برخلاف سلفش جرج دلیبو بوش به هیچ وجه تمایل ندارد راساً آمریکا را وارد جنگ کند چرا که هنوز به خاطر میآورد که کاندولیزا رایس چگونه چند ساعت در کنگره برای ارائه اطلاعات غلط درمورد تسلیحات شیمیایی عراق بازجویی شد. اوباما میداند با گذشت زمستان سوریه روسیاهی آن تنها بر چهره آغازگر جنگ باقی خواهد ماند و حالا که طرح حمله به دلیل استفاده اسد از سلاح شیمیایی شکست خورده تلاش میکند با نوعی موشک پراکنی مختصر کار را فیصله بدهد، حتی اگر رییس جمهور فرانسه هم مدام او را ترغیب به انجام این کار کند آمریکا میداند که هولاند به تنهایی و بدون آنها مرد این میدان نیست و نمیتوانند روی یک رییس جمهور اروپایی برای چنین جنگ پر خطری اقدام کنند.
سخنان مقام معظم رهبری نیز برای آمریکاییها حائض اهمیت فراوان بود. رهبر انقلاب از آغاز جنگ به عنوان انفجار انبار باروت در منطقه یاد کرد و آمریکاییها میدانند برخلاف تهدیدات پوچ نتانیاهو و اردوغان هشدارهای رهبر ایران را باید جدی بگیرند چرا که با گذشت ۱۰ سال از جنگ عراق اینک دیگر وزن سیاسی ایران برایشان کاملاً جاافتاده و نمیخواهند خود را مستقیماً مقابل ایران قرار دهند. به همین دلیل است که پس از هیاهوی آخر هفته گذشته هرچه در این هفته به پیش میرویم میبینیم که احتمالات جنگ در سوریه روز به روز کمتر میشود. سخنان اخیر اوباما مبنی بر احتمال جنگ محدود صرفاً برای تنبیه بشاد اسد چونان آب سردی بود که بر پیکر اردوغان و ملک عبدالله ریخته شد و اینک ترکیه و عربستان باید راهی را پیدا کنند تا مجدداً اوضاع را به روال دوهفته پیش برگردانند زمانی که امیدوار بودند ائتلافی جهانی علیه بشار اسد به منطقه لشکر کشی کند.
چرا اوباما از مهلکه جنگ در سوریه گریخت؟
کد خبر : ۵۳۸ | یکشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۷:۱۲ | ۴۹۶۰ بازدید |
سناریوی حمله به سوریه پیش از آنکه بر ساختار سیاسی این کشور جنگ زده تاثیر بگذارد، ساختار سیاسی انگلستان را دچار تغییراتی غیرمنتظره کرد.