درآمدها از شغلهای دمعید متفاوت است؛ از یکمیلیون گرفته تا 15میلیونتومان. شغلهایی که روزهای آخر سال ظهور میکنند و خبر و اثری از آنها دیگر باقی نمیماند تا سال دیگر که از دهه اول اسفند باز هم سبزهفروشها بساط کنند و ماهیفروشها ماهی سفرههفتسین بفروشند و ظرفهای سمنو کنار خیابانها پهن شود و حاجیفیروزها پشت چراغهای قرمز کاسبی کنند. این شغلهای آخر سالی کوتاه است اما پردرآمد. آنقدر که برخی را وسوسه میکند شغلهای ثابتشان را برای دو، سههفته کنار بگذارند و کنار خیابان بساط کنند یا کنار کاسبی سالانه، جایی هم برای شغلهایی چندروزه باز کنند.
5میلیون سود دو هفتهای بساط عیدانه
سبزه و ماهی جزو خریدهای واجب شب عید است. برای همین از اول تا آخر یک خیابان کوتاه، 10جا سبزه و ماهی میفروشند و همه هم مشتریهای خود را دارند. بساط اولی درست نبش میدان گرگان است. روی پلههای سینمای قدیمی گرگان بساط کردهاند. بساطشان بسیار بزرگ است و همهچیز هم در بساطشان پیدا میشود؛ از ماهی و سبزه و شمع و گل و آینه سفرههفتسین بگیر تا وسایل چهارشنبهسوری و قابعکس و وسایل زینتی. سهجوان کنار وسایل نشستهاند. کارشان نصب کولرگازی است اما از 15اسفند آن کار را موقتا رها کردهاند. هشتتا 9میلیونتومان برای خرید اجناس هزینه کردهاند و سودشان از این 15روز کار حدود پنجتا ششمیلیون است. اما با این سود، همچنان شاکی هستند. یکی از آنها که بسیار خسته است، میگوید: سالهای قبل کاسبی بهتر بود. تا الان فروش شبعید چنگی به دل نمیزند. البته یکی، دو روز مانده به سال تحویل اوضاع بهتر میشود و ما هم منتظر همان دو روز آخریم. جوان دیگری میگوید: شاید سود خوب باشد اما کار ما اینروزها 24ساعته است. نمیتوانیم بساط به این بزرگی با این همه ماهی و سبزه را جمع کنیم. برای همین شبها نوبتی استراحت میکنیم. شبی سه تا چهار ساعت میخوابیم، آن هم همینجا. 9 سال است که کارشان همین است و لابد با این همه دردسر سود خوبی از این کار عایدشان میشود که این همه سختی را تحمل میکنند. آن یکی اما از دو فروشنده اولی شاکیتر است. میگوید فروشمان بد نیست. حتی بیشتر از آن چیزی است که گفتیم اما اگر ماموران شهرداری اجازه دهند. راه و بیراه میرسند و طلب دارند. باید چیزی بدهیم تا بساط را جمع نکنند. همین دیروز یکیشان آمده بود و 500هزارتومان عوارض میخواست! گفتهام برود و آخر کار بیاید. اینطوری مطمئنتر است. حداقل کمتر میروند و میآیند. یکی دیگر هم اضافه میشود. میگوید جای دیگری وسایل چهارشنبهسوری میفروخته و سودش هم خیلی خوب است اما اگر شهرداری بگذارد. میگوید کاسبی سال پیش خوب بود و بیدغدغه. نزدیک انتخابات بود و به همین دلیل بساط کردن کنار خیابان آزاد بود. کسی کاری نداشت. البته همان سال هم 200هزارتومان دادهاند اما باز بهتر از امسال بوده. یکی دیگر سر میرسد. یک بسته وسیله آتشبازی همراه دارد و میگوید آزاد کردن همین جعبه کوچک برایش 50هزارتومان خرج برداشته. اما سود بالایی که برده در مقایسه با این پولها هیچ است. حوالی میدان هفتحوض پسر دیگری بساط کرده است. کنار خیابان یک متر از فضا را اشغال کرده و تخممرغرنگی دارد و سماق و سمنو و شمع و آینه و مقداری هم سبزه. محصل است. یکمیلیونو700هزارتومان وسیله خریده است و میگوید در این 10روزی که اینجاست روزی70 تا 80هزارتومان کاسبی میکند. سود کار از نظرش بد نیست و دو، سهسالی است نزدیک عید کارش همین است اما میگوید باید روزی 20هزارتومان برای این یک متر فضا بدهد و این پول سودش را کم میکند. آن یکی مقابل مغازه فروش لوازمیدکی موتور، فقط ماهی و سبزه میفروشد. ماهیها را خودشان پرورش میدهند و سبزهها را هم از میدان گل امامرضا(ع) میآورد. میگوید در کل شاید یکی، دو میلیون برایش بماند. چون سود گل و ماهی زیاد نیست. البته شاید دو روز آخر فروشش خیلی بهتر از اینها باشد.
سود سمنو زیاد نیست
در همین نمایشگاه بهاره خانمی سمنو میفروشد. یک هفته است غرفه را اجاره کرده است. میگوید سمنوها را از کرمان میخرد کیلویی 12هزارتومان و خودش تنها کیلویی 15هزارتومان میفروشد. ظرفهای کوچک را نشان میدهد هرکدام 250گرم وزن دارد و دانهای پنجهزارتومان قیمتش است. میگویم با این حساب روی هرکیلو سههزارتومان سود نمیکنی، هشتهزارتومان برایت سود دارد. حرف را تغییر میدهد و میگوید هرچه هست سودش کم است. برای همین کنار این کار، غذا هم میپزم، هم غرفهداران و هم بازدیدکنندگان غذا میخرند و نصفش سود است. خیلی خوب است خیلی. بازارش از سمنو هم بهتر است. سال بعد هم میآیم. جایی دیگر کنار خیابان مردی بساط سمنو دارد. ظرفها را یکییکی روی هم چیده و در حال راهانداختن مشتریها تندوتند حرف میزند. دو، سهسالی است که در همین خیابان حوالی غرب تهران سمنو میفروشد. سال پیش حوالی بازار بوده. کار و کاسبی آنجا بهتر است. یکسال هم تجریش بوده میگوید آنجا هم بد نبود. اینجا هم بد نیست. روزی صدهزارتومانی فروش دارم. نصفش سود است. میپرسم 10روز کار میکنی برای 500هزارتومان؟ میگوید نه کمی بیشتر. دو، سهبرابر. بستگی دارد. مردم زیاد سمنو نمیخرند. سود در فروش ماهی است و سبزه.
درآمد 15میلیونی حاجیفیروزها؟
150ثانیه چراغقرمز است. دو مرد دایرهزنگی به دستشان شعر حاجیفیروز میخوانند. تا چراغ سبز شود شیشه هشتتا 10ماشین پایین میآید و حاجیفیروزها یکییکی اسکناسها را میگیرند. تا چراغ سبز شود 10 تا 20هزارتومانی کار کردهاند و بلافاصله چراغ بعدی. شغلش را نمیگوید. درآمدش را هم. اما میگوید از اواخر بهمنماه کارش همین است. گاهی میآید و گاهی نه. جایش را هم تغییر میدهد. تاکید میکند خیابانهای بالاشهر بهتر است. هم پر از چراغقرمز است، هم ترافیک بیشتر است و هم اسکناسها درشتتر. روزی پنجتا ششساعت میآید و هر یکساعت حداقل پشت 10چراغقرمز دایرهزنگی میزند. اسکناسها را بین دستش جابهجا میکند. میگوید کاسبی بد نیست اما سخت است. اصرارم فایدهای ندارد و درآمد یکماهه را که نمیگوید هیچ، درآمد یکی از چراغها را هم حتی. مشتی اسکناس هزارتومانی و دوهزارتومانی دستش است. میگوید این مال این چراغ است. حدودا 20هزارتومانی هست. حساب میکنم اگر هرساعت پشت پنج چراغ هم بماند ساعتی صدهزارتومان کار میکند و روزانه باید 500تا600هزارتومان کاسب باشد و یکماه کارکردن میشود 15میلیونتومان یا کمی بیشتر. اتوبان تقریبا قفل است و ماشینها آرام حرکت میکنند و در اینهمه شلوغی شب عید حاجیفیروز جوان مشغول کاسبی است. میگوید دانشجو است. اما مرد همراهش شغلش و درآمدش را نمیگوید. تنها تاکید میکند اینقدری هست که چند سالی است یکماه آخر سال کار و کاسبیاش را رها کند و حاجیفیروز شود. مسیر سنگین همت جای مناسبی است. فقط شبها میآیند و درآمدش اینقدر هست که نیازی به حضور تماموقت روزانه نداشته باشد.
سود 12میلیونی روزانه آجیلفروشی
شغلهایی هم هستند سالانه اما سود شبعیدشان بسیار بالاست. در قسمت بزرگی از یکی از نمایشگاههای بهاره چهار، پنجنفری آجیل شب عید میفروشند. مرد وقت حرفزدن ندارد و در چنددقیقهای که با من حرف میزند چهار، پنجتایی مشتری را راه میاندازد. از فروش امسال راضی نیست. میگوید مردم همه آجیل میخرند اما کم. برای همین فروشمان کم شده روزی چهارتا پنجمیلیون بیشتر فروش نداریم. البته اینجا منطقه متوسطنشینی است. سالهای پیش که نمایشگاه بینالمللی بودیم روزی 20میلیون فروش آجیل داشتیم و سهمیلیون هم سود ما بود. 10روزه 30میلیون درآمد داشتیم. دیگر روزهای سال در بازار در مغازه پدرش کار میکند. میگویم اوضاع کارتان که بد نیست. میگوید شبعیدی در بازار پدرم تا روزی 80میلیون هم فروش دارد. 15درصدش سود است؛ یعنی روزی 10 تا 12میلیون سود خالص میماند.
کلاهبرداری هم رایج است
سال نو در کنار ایجاد شغلهای پردرآمد، کلاهبرداریهایی هم در قالب مشاغل مختلف ایجاد میشود. مهر در گزارشی بهنقل از یک عضو شورای شهر تهران در خصوص جاعلان برگ معاینهفنی هشدار داد و گفت: با توجه به مراجعه بیش از حد مردم به مراکز معاینه فنی در این ایام سودجویان و جاعلان برگ معاینهفنی خودرو وارد بازار میشوند و سعی میکنند بهطور غیرقانونی در روند انجام معاینه فنی خودرو مشکل ایجاد کنند. رییسپلیس «فتا»ی انتظامی استان کرمانشاه در گفتوگو با ایسنا در خصوص تورهای با قیمت ارزان هشدار داد. وی گفت: متاسفانه برخی افراد سودجو با استفاده از تبلیغات اینترنتی تورهای گردشگری کلاهبرداری میکنند. پیشنهاد هزینههای پایین سفر از سوی برخی تورهای گردشگری در فضای مجازی تنها برای سوءاستفاده و کلاهبرداری از مردم است.