از تیانجین تا گلپایگان
گریتوال ۴۰ سالی است که به عنوان یک شرکت صنعتی در چین تاسیس شده است. آمار نشان میدهد با سالی ۸۰۷ هزار دستگاه، نهمین خودروساز چین است. سال ۲۰۱۲ هم توانست ۹۶ هزار و ۵۰۰ دستگاه از محصولاتش را صادر کند. خریدارانش را مشتریانی در روسیه، اکوادور، سنگال، نیجریه، ویتنام و اتیوپی تشکیل میدهند.اولین همکاریهایش را با طرف ایرانی یعنی شرکت دیارخودرو در سال ۲۰۰۴ به امضا رسانده است. یعنی چیزی حدود ۱۰ سال پیش. با این حال طی این یک دهه آنقدرها از این شرکت خودرو به بازار داخلی عرضه نشده است. با اینکه پشتسر هم از تولیدات شاسیبلند و سواری و هاچبک رونمایی میشود ولی فعلاً تعداد زیادی از آنها را در خیابان نمیبینیم. وینگل۳ اولین خودروی آنچنانی این شرکت بود که میخواست مزه پیکاپ سواری را در ایران طور دیگری جا بیندازد. اما آنقدر که کاپرا با تمام آن حرف و حدیثهایش فروش داشته، مجالی برای نفس کشیدن مابقی دوستان پیکاپ ساخت چین فراهم نبوده است.
رفقای عزیز مایهدار هم که خُب طبیعی است که میروند سراغ تویوتا لندکروز و … اما یک چیز بگویم دوستداران این برند حالش را ببرند. یکی دو مدل گریتوال برای حضور در بازار اروپا توانسته استانداردهای ایمنی اولیه را کسب کند. اصولاً تولیدات جدید این شرکت خوب هستند. حداقلش اینکه از نظر طراحی با دنیای مدرن زیاد فاصله ندارند. البته این را بگذارید به حساب مهندسی معکوس طراحی. سال ۲۰۰۸ بود که شیطنت آنها داشت برایشان شَر میشد. فیات ادعا میکرد طراحی گریتوال Peri از روی Panda آنها کپی شده است. البته طرف چینی هیچ وقت زیر بار نرفت. چنین ادعایی را بعدها تویوتا درباره شباهت عجیب بین مدل ist خود و گریتوال Florid کشف کرد و سپس ایسوزو نسبت به تقلید مدل Rodeo روی گریتوال Sailor شاکی شد. خلاصه که قضایا یکطوری به سرانجام رسید. این را هم بگویم و برویم بخش بعدی. گریتوال در مسابقات رالی داکار توانسته بود به رتبه ۶ جهانی دست پیدا کند.
قدبلندی برای کارهای عادی
از نظر طراحی یک چیزی است در حد و اندازههای بامو X1. شاسیبلند سایز کوچک با قلب کوچک. در حقیقت این چینی، ضعیفترین شاسیبلند بازار ایران است. گریتوال آن را در بین ۲۰ خودروی دیگر سال ۲۰۱۲ در نمایشگاه شانگهای رونمایی کرد. از همان اولش هم معلوم بود که قرار است چه سطحی از بازار را هدف قرار دهد. از نظر طراحی نمره قبولی را میگیرد. خداوکیلی از خیلی از تولیدات داخلی و هموطنان دیگرش بهتر از آب درآمده.از نمای جلو سعی میکند نشان دهد که فانتزی نیست. در یک نظر به دل مینشیند و احتمالاً یکی از برتریهایش دید وسیع راننده خواهد بود. شیشه جلو آنقدر بزرگ است که به روی سقف هم کشیده شده است. در قسمت عقب هم میتوان المانهای زیبایی را مشاهده کرد. در نسخههای استاندارد، برایش دو جفت تایر ۲۰۵٫۶۰ شانزده اینچی تدارک دیده شده است. روی کاغذ نشان میدهد که از زمین ۱۸۵ میلیمتر فاصله دارد.داشبورد و کنسول بزرگی دارد. حداقل آپشنهایی که انتظارش را دارید، رویش نصب شده است. دریچههای کولر به شکل هیجانانگیزی طراحی شدهاند. محل قرارگیری باندها و سیستم صوتی مقبول است. احتمالاً با توجه به فضای کوچک داخلی، سر و صدای خوبی را فراهم میکند. به سبک اسپرتهای اروپایی، دکمه فلاشر جایی دور از مابقی دکمههای روی کنسول تعبیه شده است. کیفیت مواد به کار رفته، پایین نیست ولی بالا هم نیست.راننده و سرنشین کناری از فضایی بیشتر از یک سدان سایز بزرگ بهره میگیرند. درب عقبی را که بالا بزنید میتوانید از یک فضای معقول برای قرار دادن وسایلتان استفاده کنید. جای این شاسیبلند دو محوره نیست.
رقبا و رفقا
با ۶۰ میلیون که گزینه زیاد است. باید دید شما میلتان به چیست؟ کاری به کلاس طراحی نداشته باشید. شما با این پول میتوانید روی یک پژو ۲۰۷ صفر اتوماتیک ۵۴ میلیون هم حساب باز کنید. هم قویتر است هم پرآپشنتر. تازه اگر دلتان یک خودروی اتوماتیک میخواهد میشود با ۴۳ میلیون یک تندر۹۰ Auto هم خرید. از بین دوستان هموطن، لیفان ۶۲۰ سدان با پیشرانه ۱٫۸ لیتری زیر ۴۳ میلیون قیمت خورده است. نزدیکترین رقیبش از همین شرکت لیفان، X60 است. شاید دلتان خواست تا تنی به پیکاپ کاپرا بزنید باید یکی دو میلیون بیشتر خرج کنید.چری تیگو (امویام X33) هم از گریتوال فوق ارزانتر است؛ ۵۷ میلیون تومان. بد نیست نظری هم به برادرش ولیکس C30 فول اتوماتیک بندازید که ۵۵ میلیون تومانی میارزد. هنوز هم میشود یک پاژن شش سیلندر را با ۵۴ میلیون پیدا کرد. به هر حال روی این شاسیبلند گریتوال هم میتوانید برای خرید حساب باز کنید. به رغم شاسیبلند بودنش خودروی سبکی است. مصرفش کم است. وقتی خواستید گریتوال M4 را بخرید، با توجه به تجربه پیشرانههای ۱٫۵ لیتری و جعبهدندههای پنج سرعته دستی میتوانید از کممصرفبودنش اطمینان خاطر داشته باشید.