ورود ماشینآلات جدید و پیشرفت جوامع بر اشتغال امروزی زنان اثر گذاشته و آنها را از مشاغل سنتی بهسوی بخشهای صنعتی سوق داده است. تعادلهای اساسی جغرافیایی، افزایش مشارکتهای آگاهانه سیاسی و اجتماعی در برنامهریزیهای توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور، با افزایش میزان اشتغال زنان و مشارکتهای اقتصادی آنها رابطه تنگاتنگ دارد.
همچنین ریشهکن کردن بیسوادی و گسترش آموزشهای فنی و حرفهای، بهبود الگوی معیشتی خانواده، نحوه تنظیم روابط درون خانواده و تربیت فرزندان ازجمله موضوعهایی است که ارتباط نزدیکی با میزان سواد، تحصیلات و مشارکتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان دارد. ورود زنان به بازار کار، صنعت و اشتغال در ایران با فاصله زیادی بعد از حضور گسترده زنان غربی در این عرصه بود، زیرا ورود فناوری به ایران با این فاصله انجام شده. البته سیر صعودی اشتغال زنان در ایران بهکندی و آهسته پیش میرفت، زیرا شرایط برای تولید انبوه که با ساخت یا ورود فناوری ارتباط مستقیم دارد، تا مدتها فراهم نبود و بازار کار ظرفیت جذب نیروی کار زنان بیشتری را نداشت. تحولات کُند و آهسته اقتصادی، همراه با ریشههای سنتی زنان را از بازار کار دور نگه داشته و در مراحلی که زنان بهطورجدی در بازار کار قصد حضور داشتهاند و جمعی از مدیران به افزایش حضور آنها تاکید ورزیدهاند، ناگهان سدها و موانع سنتی و حقوقی به شکلهای مختلف بر سر راه آنها قرار گرفته و بانوان را پس راندهاند. در ایران، گرایش زنان به اشتغال با دسترسی بیشتر آنها به سازمانهای آموزشی (مدارس و دانشگاهها) در مدت به نسبت کوتاه در اغلب شهرهای بزرگ شدت یافت.
اما از آنجا که این امر با شتابزدگی در میان برخی از گروهها مطرح شد و شرایط اجتماعیـ فرهنگی جامعه در خیلی از موارد پویایی متناسب با آن را نداشت، اشتغال زنان با مسائل حاد روبهرو شد و اختلاف عقیده را در میان تودههای مختلف مردم موجب شد. در دهه اخیر نیز کاهش نرخ مشارکت زنان یکی از شاخصهای نگرانکننده اشتغال بوده است. آمار حکایت از آن دارد که ایران یکی از پایینترین نرخهای مشارکت را در دنیا دارد؛ بهطوریکه نرخ مشارکت زنان در ایران بالاتر از ۶ کشور فلسطین، اردن، عراق، سوریه، الجزایر و افغانستان قرار گرفته است. بر این اساس در یک دهه اخیر نرخ مشارکت مردان از ۶۵درصد به ۶۳درصد و نرخ مشارکت زنان از ۲۰درصد به ۱۳/۳درصد رسیده است. به استناد گزارش مرکز آمار ایران، در مقایسه نرخ بیکاری روستایی که معادل ۸/۱درصد در پایان سال ۹۴ بود، نرخ بیکاری زنان شهری برابر ۲۳/۸درصد است که نشان میدهد زنان شهری بسیار بیشتر از اقشار دیگر در معرض بیکاری هستند.
نگاه سنتی به اشتغال زنان
کارشناسان بر این باورند، وجود تبعیض در بازار کار موجب کاهش کارآیی نیروی فعال و ایجاد محدودیت اشتغال زنان و در نهایت کاهش رشد اقتصادی است. اعتقاد به نابرابری مردان و زنان ازنظر قوای بدنی و فکری سبب شده درهای بسیاری از مشاغل به روی زنان بسته شود. حمید حاجاسماعیلی، کارشناسارشد بازار کار در گفتوگو با صمت اظهار کرد: ما یک دورانگذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن را پشتسر گذاشتهایم و نگاه سنتی که درگذشته نسبت به زنان مطرح بوده اکنون جایگاهی ندارد؛ اینکه زن خانهدار است، اینکه زن نباید استقلال مالی داشته باشد و نگاههای سنتی اینچنینی دیگر از بین رفته است.
امروزه بر اساس آنچه در دنیا تجربه شده زنان دارای استقلال مالی، شغل مناسب، حضور و اظهارنظر در صحنههای مختلف هستند. حاجاسماعیلی در ادامه افزود: در کشور ما خوشبختانه حدود ۲ دهه است نگاههای سنتی که مانع حضور زنان در عرصههای مختلف میشدند، تغییر پیدا کرده که این امر دلایل مختلفی دارد؛ ازجمله این دلایل میتوان به حضور گسترده زنان در دانشگاهها و تغییر نگرش زنان برای مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اشاره کرد. از طرفی چون قدرت خرید سرپرستهای خانوار کاهش پیدا کرده و قادر به تاین نیازهای خانواده نیستند؛ بنابراین اشتغال زنان و مشارکت آنها برای تامین نیازهای خانواده امری اجتنابناپذیر است.
ضعف برنامهریزی
این کارشناس ارشد بازار کار با اشاره به اینکه در دهههای اخیر سیاستها و برنامههای مناسب برای اشتغال زنان تدوین نشده، گفت: در چنین شرایطی آمار بیکاری آنها بهشدت افزایشیافته و روزبهروز بر تعداد بیکاران افزوده میشود. درگذشته شنیده میشد که آمار بیکاری زنان از بیکاری مردان کمتر است، اما امروزه نرخ بیکاری زنان حدود ۲برابر بیشتر از بیکاری مردان است و این در شرایطی است که زنان جامعه ما میخواهند مشارکت داشته باشند اما شغلی برای آنها وجود ندارد. حاجاسماعیلی ادامه داد: آمارهای رسمی ارائهشده درباره جمعیت فعال، تعداد شاغلان و بیکاران و اشتغال زنان دچار ضعفهایی است که درباره آنها نقد وجود دارد و این آمارها نیازمند بازنگری و دخالت مولفههای جدید برای پردازش و پایش سرشماریها هستند.
نگاه اکوسیستمی
در سالهای گذشته کارآمد نبودن سیاستهای خنثی نسبت به جنسیت در افزایش مشارکت اقتصادی زنان، اهمیت نگاه اکوسیستمی به کارآفرینی زنان را محرز میکند. زهرا رهایی، مسئول پژوهش انجمن زنان مدیر کارآفرین با بیان این موضوع به صمت گفت: درحالیکه براساس آخرین سرشماری، زنان ۴۹/۶درصد از جمعیت را تشکیل دادهاند، سهم مشارکت اقتصادی آنها با کاهش روبهرو شده و این درحالیاست که متوسط مشارکت جهانی زنان در اقتصاد ۵۰درصد است. ۲برابر بودن نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان، این واقعیت را نشان میدهد که از ظرفیت جامعه زنان برای رشد و توسعه اقتصادی استفاده نشده است. اگرچه اقتصاد ایران در دهه گذشته بهواسطه تنشهای سیاسی و تحریم اقتصادی، شرایط دشواری را تجربه کرده، اما کاهش مداوم نرخ مشارکت زنان نسبت به مردان بسیار مشهود است؛ این واقعیت نشاندهنده آن است که شدت تأثیر شوکهای اقتصادی بر اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان بهمراتب بیشتر از مردان است که باید مدنظر قرار گیرد. عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه افزود: زنان در ورود به کسبوکار، دریافت مجوزهای قانونی و توسعه آن از شرایط برابر برخوردارند بااینهمه شرایط متفاوت اجتماعی شدن زنان و مردان در جامعه باعث میشود که برخی موانع ضمنی باعث حضور کمرنگ آنها باشد.
چالشهای فرهنگی
وی با بیان اینکه در فضای اکوسیستم زنان کارآفرین، بخش فرهنگ مانند یک نهاد غیررسمی مهمترین پیشران و عامل اثرگذار بر فرآیند کارآفرینی است، اظهار کرد: زنان برای ورود به عرصه کسبوکار و دوام در شرایط متلاطم اقتصادی بیشتر از هر قلمرویی با چالشهای جدی در عرصه فرهنگی روبهرو هستند. از سوی دیگر بیشترین تاثیر فرد کارآفرین در فعالیتهای نوآورانه خود و در تعامل با محیط، ابتدا در تغییر فرهنگ و رویکردهای ارزشی منطقه نمایان میشود. موانع فرهنگی شکلهای گوناگونی دارد. زنان کارآفرین، انتظارات نابجا و غیرمتعارف از زنان، دشواری ترکیب وظایف خانوادگی با کسبوکار و برخوردار نبودن از الگوی نقش کارآفرینی نسبت به مردان را مهمترین موانع فرهنگی میدانند که بیشتر این موارد به دلیل انعطافناپذیری مفاهیم حکشده در اذهان جامعه درباره نقشهای مادری و همسری اتفاق میافتد.
نبود الگوی فراگیر
رهایی همچنین به صمت گفت: نشستهای متعدد با کارآفرینان زن و صاحبان کسبوکار در حوزههای گوناگون اعم از صنعت و تجارت، کشاورزی، محیطزیست، صنایعدستی، گردشگری، فناوری اطلاعات و کارآفرینان اجتماعی نشان میدهد زنان باوجود امید به حضور بیشتر در عرصه اقتصادی، به دلیل خلأ نگاه همهجانبهنگر به مقوله مشارکت اقتصادی زنان نتوانستهاند از فضای موجود بهدرستی بهره ببرند. وی با اشاره به نبود الگویی که بتواند همه مولفههای تاثیرگذار بر فعالیت اقتصادی زنان را دربرگیرد، ادامه داد: در خوشبینانهترین شرایط و با فرض اینکه افزایش مشارکت اقتصادی زنان خواست همه سیاستگذاران است، شاهدیم که در دورهای تشویق دختران به بهرهگیری از تحصیلات و آموزش عالی مبنا قرار میگیرد، زمانی طرحهای گوناگون مالی در قالب تعاونی و اعتبارات خرد مطرح میشود،
در زمان دیگر مجلس با اجرای مصوبههای مختلف به موضوع اشتغال زنان میپردازد. این پراکندهکاری اگرچه به لحاظ نیت و طرح موضوع قابلستایش است، اما درنهایت قادر نیست تا همنوایی لازم را بهوجود آورد. در این شرایط ایجاد سازمانی که بتواند بهطور مشخص و مدون و در چارچوب الگوی اکوسیستم کارآفرینی به بررسی و سیاستگذاری درباره توانمندسازی و افزایش مشارکت اقتصادی زنان بپردازد، ضروری است. به گزارش صمت، تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سالهای اخیر نشان میدهد اشتغال زنان کشور توسعه نمییابد، مگر اینکه فعالیتهای صنعتی رشد و پیشرفت اقتصادی مناسبی پیدا کند. یعنی اگر در جستوجوی این هستیم که زنان سهم و جایگاه مناسبی در تولید کشور داشته باشند و به نرخهای مشارکت قابلتوجهی دست پیدا کنند، باید ابتدا فعالیتهای کشور توسعهیافته و متناسب با آن سهم زنان از مجموعه فعالیتهای صنعتی افزایش یابد. در شرایط قرار گرفتن در مسیر توسعه، چنانچه فقط انتظار ایفای نقشهای سنتی از زنان داشته باشیم، تفکر مردود و غیرمنطقی خواهیم داشت.