آرمان- افزایش سن بازنشستگی موضوعی است که سالها مدیران سازمان تامین اجتماعی به دنبال آن بودهاند. حال درخواست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مبنی بر افزایش سن بازنشستگی در ایران باعث ایجاد نگرانی در میان کارکنان تحت پوشش بیمه شده است.
در رابطه با سن بازنشستگی در ایران همواره چالشهای مختلفی وجود داشته و شرایط بازنشستگی برای بیمهشدگان تامین اجتماعی متفاوت بوده است، اما در حالت عادی بیمه شدگان با 30 سال سابقه پرداخت بیمه به شرط اینکه سنشان به 50 سال رسیده باشد میتوانند با حقوق ماهانه بازنشسته شوند. با این حال بررسیها نشان میدهد که سن بازنشستگی در ایران به طور متوسط 10 سال پایینتر از سایر کشورهای جهان است.
حال پیشنهاد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در رابطه با افزایش سن بازنشستگی در حالی مطرح شده است که پیش از این نیز دولت در قالب برنامه ششم توسعه این طرح را لحاظ کرده بود، اما در موعد ارائه برنامه ششم به مجلس این موارد را حذف کرد. موافقان این پیشنهاد بر این اعتقادند که یکی از راهکارهای کاهش وابستگی صندوقهای بازنشستگی به اعتبارات عمومی افزایش سن و سابقه لازم برای بازنشستگی است. در مقابل نیز مخالفان سرسختی حضور دارند که از دست رفتن فرصتهای شغلی و کاهش کارایی را فقط نمونه کوچکی از تبعات اجرای این طرح میدانند. این مخالفتها در پیشنویس برنامه ششم توسعه تا جایی ادامه پیدا کرد که موجب حذف تبصره افزایش سن بازنشستگی شد. ممنوعیت بازنشستگی پیش از موعد و سختگیریها برای حقوق بازنشستگی از دیگر مواردی بود که دولت برای اجرا در برنامه ششم توسعه مد نظر داشت، اما این موارد نیز به دلیل مخالفتها در پیش نویس اولیه برنامه کنار گذاشته شد.
سد بازنشستگان در برابر اشتغال جوانان
بسیاری بر این اعتقادند که یکی از دلایل بحران در صندوقهای بازنشستگی، آمار بالای افراد بیکار است. افزايش شمار شاغلان میتواند افزايش ورودی صندوقها را بالا ببرد. از سوی دیگر باید توجه داشت بازدهی بازنشستگان پس از فراغت از خدمت ۳۰ ساله به شدت کاهش یافته و در صورتی که افراد در سنین بالاتر از دهه ششم زندگی بازنشسته شوند، برای تامین معاش خود در سالهای پیری با مشکلاتی روبهرو میشوند. باید توجه داشت یکی از معضلات اساسی حال حاضر اقتصاد ایران افزایش چشمگیر بیکاری و نبود شغل مناسب برای فارغالتحصیلان دانشگاههاست. مسالهای که در این مدت بر شدت این بیکاری افزوده اشتغال به کار افرادی است که در گذشته بازنشسته شدهاند. به ویژه در برخی ادارات مانند مانند بانکها، آموزش و پرورش، دانشگاهها و... افراد بازنشسته همچنان اشتغال دارند، در حالی که جایگزینی جوانان بیکار هم میتواند کارایی را افزایش دهد و هم از نرخ بیکاری جامعه بکاهد. حال با افزایش سن بازنشستگی به قطع مشکلات جوانان دوچندان میشود و کهولت سن کارکنان سازمانها بهرهوری را کاهش میدهد.
با اینکه مخاطبان اصلی طرح افزایش سن بازنشستگی، سالمندان هستند، اما به نظر میرسد جوانان به عنوان آماج اصلی این پیکان، هدف گرفته شدهاند. تجربه مشابه در کشورهای اروپایی نیز گواه مناسبی برای این سخن است. همین چند سال پیش بود بحران اقتصادی دامنگیر کشورهای عضو اتحادیه اروپا شد و برخی از آن کشورها با بالا بردن سن بازنشستگی تصمیم گرفتند تا مسکنی موقت به اقتصاد خود تزریق کنند. در حالی که انتظار میرفت در این کشورها کارکنان با سابقه کار بالا و در آستانه بازنشستگی اعتراض خود را نسبت به این طرح نشان دهند، جوانان دست به اعتراض زدند. در آن زمان به ویژه جوانان فرانسوی معتقد بودند که با اجرای چنین طرحی تمام امید خود را برای یافتن شغل از دست میدهند و هیچگاه نمیتوانند در شغلی مناسب فعالیت کنند. حال در کشور ما هم که صندوقهای بازنشستگی به تبعیت از کاهش قیمت نفت و افت شاخصهای کلان اقتصادی حال و روز مساعدی ندارند، مسئولان تلاش میکنند با افزایش سن بازنشستگی جان تازهای را به این صندوقهای بدمند. در ابتدا دولت تلاش خود را در قالب پیشنویس برنامه ششم توسعه نشان داد، اما با شکست آن، این بار مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بر اجرای این طرح اصرار میورزد. چنین طرحهایی به قطع جز سرخوردگی بیشتر جوانان ماحصل دیگری نخواهد داشت. اکنون باید توجه داشت که شمار زیادی از نیروی جوان تحصیلکرده کشور جویای کارند و امکان دستیابی به اشتغال پایدار برای گروه زیادی از جوانان وجود ندارد، بنابراین افزایش سن بازنشستگی چندان منطقی به نظر نمیرسد. اگر قرار است تغییری در سن بازنشستگی ایجاد شود، باید به شرایط حاکم بر جامعه به طور جامع و کامل دقت شود و عوامل زیادی در این زمینه باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
در هیچ زمانی نمیتوان منافع جمعی را قربانی تامین مالی یک صندوق و یا یک بخش کرد. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی اعتقاد دارند در حالی که جوانان بسیاری پشت سد کاریابی باقی ماندهاند، افزایش سن بازنشستگی نمیتواند منطبق بر نیازهای واقعی جامعه باشد. البته نباید این نکته فراموش شود که برخی کارفرمایان به طمع دستیابی به سودهای کوتاهمدت تلاش میکنند تا افراد بازنشسته را استخدام کنند. توجیه این دسته از کارفرمایان این است که بازنشستهها هزینه بیمه روی دستشان نمیگذارند و با حقوق و مزایای کمتر مشغول به فعالیت میشوند. در حالی که با کمی جامعنگری میتوان به این نکته پی برد که بازنشستههایی که مشغول به کار هستند، از کارایی مناسبی برخوردار نیستند و انرژی و خلاقیتی که جوانان دارند هرگز از سوی نیروهای بازنشسته به محیط کار منتقل نمیشود، اما متاسفانه نه تنها مسئولان، بلکه برخی کارفرمایان نیز نگاه مبتنی بر واقعیت ندارند و صرفا با نگاهی تک بعدی ژرف ماجرا را از یاد میبرند.
ورشکستگی صندوقها با افزایش بازنشستگان
اجرای طرح افزایش سن بازنشستگی البته در مقابل موافقانی هم دارد که به اعتقاد آنها برای تامین مالی صندوقهای بیمهای و بازنشستگی باید این طرح به اجرا گذاشته شود. همچنین بسیاری از کارفرمایان نیز از این طرح استقبال میکنند؛ چرا که به گفته برخی از آنها جوانان تجربه کافی ندارند و کمتر میتوان به آنها اعتماد کرد. البته گروه اول موافقان چندان به بیراهه نرفتهاند، زیرا در مدتی که قیمت نفت در بازارهای جهانی کاهش یافت، اقتصاد ایران هم معضلات زیادی را پشت سر گذاشت که یکی از آنها حرکت صندوقهای بازنشستگی به سمت ورشکستگی بود. در این زمینه باید اشاره داشت در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نهادهای مالی قدرتمند و بنگاههای بزرگ اقتصادی نقش موثر و راهگشایی برای دولتها در اجرای سیاستهای کلان و برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت اقتصادی ایفا میکنند.
صندوقهای بیمه، تامین اجتماعی و بازنشستگی نیز نهادهای مالی هستند که با دارا بودن منابع فراوان و قابل توجه نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای در اقتصاد ایفا میکنند و از اصلیترین تامینکنندگان مالی بازارهای مالی و سرمایه در همه کشورها محسوب میشوند. به همین علت دولتها میکوشند تا علاوه بر حفظ ذخایر ارزش پساندازهای مردم بر ارزش آن نیز بیفزایند. این صندوقها میتوانند به صور مختلف مانند وام، سهام، اوراق قرضه، سپرده بانکی و غیره در تامین مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت مشارکت داشته باشند. به همین علت اکنون که در ایران منابع مالی این صندوقها به خطر افتاده است مسئولان تلاش میکنند تا با راهکارهایی از جمله افزایش سن بازنشستگی از خالی شدن این صندوقها جلوگیری کنند. اما در کنار این موضوع نباید فراموش کرد که به ویژه در دولتهای نهم و دهم حجم زیادی از منابع این صندوقها به غارت رفت و هنوز سرنوشت آنها مشخص نیست. سال گذشته بود که مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری اعلام کرد، داراییهای صندوق بازنشستگی کشور با سه هزار میلیارد تومان کسری مواجه است! در نتیجه برای تامین این صندوقها ابتدا لازم است، منابع غارت شده را پس گرفت و سپس از بروز تخلفات دیگر جلوگیری کرد. در انتها نیز لازم است منابع صندوق را به شکل بهینهای تخصیص داد.