کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

هیلاری کلینتون یا ترامپ کدام برای ایران خطرناک‌تر است؟


کد خبر : ۲۸۲۹۵شنبه، ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۶:۴۴۴۴۹۳ بازدید

«دروغگوست»، «هیچ کاری انجام نداده است»، «وزیر خارجه بی‌شرمی است، فراموش کرده‌ای در لیبی چه رخ داد؟»، «به من بگو به جز همسر رئیس‌جمهور ...
هیلاری کلینتون یا ترامپ کدام برای ایران خطرناک‌تر است؟هیلاری کلینتون یا ترامپ کدام برای ایران خطرناک‌تر است؟

«دروغگوست»، «هیچ کاری انجام نداده است»، «وزیر خارجه بی‌شرمی است، فراموش کرده‌ای در لیبی چه رخ داد؟»، «به من بگو به جز همسر رئیس‌جمهور پیشین بودن، از چه ویژگی دیگری برخوردار است؟»

اینها جملات ترامپ نبودند، جملاتی از سوی رسانه‌های حامی ترامپ هم نبود. این همه را از راننده سیاه‌پوست نیویورکی شنیدم. سیاه‌پوست، درست خواندید، سیاه‌پوست. با حرارت از ترامپ حمایت می‌کرد و بیش از آن با کراهت بر نامزد دموکرات‌ها می‌تاخت. 

می‌گفت در این کشور سیستم دوحزبی وجود ندارد. «فقط یک حزب وجود دارد»، این را با قاطعیت می‌گفت. نقد جمعیت خاموش، ولی روبه‌رشد آمریکا از سیستم دوحزبی را از دیرباز دریافته بودم؛ از آن زمان که برای تحصیل در آمریکا پای گذاشته بودم؛ نقدی که حضور خود را در انتخابات پیش‌ِرو با سخنان برنی سندرز دموکرات و دونالد ترامپ جمهوری‌خواه به منصه ظهور‌ رسانده بود. «ما مثل آنان نیستیم». این جمله مخرج مشترک دو فرد بود از دو سر طیف دو حزب مسلط آمریکا. با وجود خاستگاه‌های متفاوت و نگاه دگرگون به مسائل گونا‌گون، ترامپ و سندرز هر دو اما خود را نه از طبقه نخبگان حاکم سیاسی که نماینده صدایی بیرون از ساخت مسلط سیاسی در این کشور می‌خواندند. هر دو، وضعیت امروزین این قدرتمندترین کشور دنیا را نتیجه سیاست‌های نخبگان حاکم می‌دیدند. هم ازاین‌رو به دنبال مرزبندی با نمایندگان سنتی و متمایزکردن خود با طرح شعارها و برنامه‌های جسورانه بودند. 

با‌این‌حال، «سیستم تک‌حزبی، یعنی فساد و هیلاری سمبل همین فساد لعنتی است». این را همان راننده به من می‌گفت. هیلاری کلینتون نه‌تنها نامزد حزب رقیب جمهوری‌خواهان که نماینده نخبگان حاکم است در میان ناراضیان وضع موجود. از نگاه اینان، هیلاری مانند فردی است که بی‌آنکه از شایستگی برخوردار باشد، مدارج پیشرفت را در ساخت سیاسی پیموده است. زنی که برای رسیدن به قدرت، دست به هر کاری می‌زند. «هیلاری کلینتون هر چیزی را می‌گوید برای اینکه انتخاب شود... هیلاری کلینتون همه‌چیز را خواهد گفت، بدون اینکه چیزی را تغییر دهد». این جمله اساس نگاه حامیان ترامپ است به کلینتون؛ جمله‌ای که نخستین‌بار کمپین اوباما در سال ٢٠٠٨ آن را بیان کرده بود! 
بااین‌حال، چه منفور باشد، چه دروغگو، هیلاری رودهام کلینتون، مناظره نخست انتخاباتی را برده است. در برابر انتقادات اولیه ترامپ درباره اشتغال، به‌خوبی واکنش نشان داد و به‌آهستگی توانست کنترل مناظره را در دست بگیرد. چهره‌ای به مراتب مسلط‌تر و قاطع‌تر در مسائل سیاست خارجی از خود به نمایش گذاشت و با زیرکی از پاشنه آشیل ماه‌های اخیر خود، رسوایی ایمیل‌هایش، عبور کرد. 

مناظره نخست نشان‌دهنده توانایی کنترل رفتاری بانوی نخست پیشین نیز بود. هیلاری پیش از این نشان داده است اهداف کلانش از چنان جایگاهی برخوردار است که می‌تواند احساسات شخصی‌اش را  کنترل کند. آن هنگام که چشم بر خیانت همسر خود فروبست، آن هنگام که شکست از اوباما را در ٢٠٠٨ پذیرفت و آن هنگام که در برابر فشار برآمده از رسوایی افشای ایمیل‌هایش تاب آورده است؛ همگی برای رسیدن به یک هدف؛ نامیده‌شدن به عنوان نخستین رئیس‌جمهور زن تاریخ ایالات متحده آمریکا. 

اشتباهش در رأی به هجوم به عراق در ٢٠٠٣ و مدیریت ضعیفش در حفظ جان سفیر آمریکا در لیبی در دوران تصدی وزارت خارجه، بسان لکه‌ای پاک‌نشدنی در مدیریت سیاست خارجه‌اش خودنمایی می‌کند. بااین‌حال، در صورت پیروزی در انتخابات پیش‌ِرو، به نظر می‌رسد تیمی به‌مراتب مجرب‌تر و تحصیل‌کرده‌تر از هماورد جمهوری‌خواهش سکان سیاست خارجی کشور را بر عهده خواهد گرفت. برخلاف ترامپ، روسیه پوتین را خطر عمده قلمداد می‌کند و به مهار دولت مسکو در اوکراین و قفقاز دست خواهد یازید. به همکاری با چین می‌پردازد؛ نه‌تنها از برای توازن در تراز تجاری که برای کنترل آرام خیزش اژدهای شرق. ازاین‌رو از یک‌سو اتحاد با کشورهای دریای چین و آسیای جنوب شرقی را حفظ می‌‌کند و از سوی دیگر رابطه اقتصادی با پکن را نگاه می‌دارد. سیاست خارجی کلینتون، مسیر اوباما را در پیش می‌گیرد، با این تفاوت؛ تفاوتی مهم که از مشت آهنین نظامی‌گری بیشتر استفاده می‌کند. از دیپلماسی نه برای رسیدن به اهداف مشترک، بلکه مانند ابزاری برای اجبار (Coercion) مخالفت‌ها از سوی رقبای جهانی و دولت‌های به اصطلاح یاغی... استفاده می‌کند.

ازاین‌رو، سیاست خارجی خصمانه‌ترش علیه ایران، در قیاس با اوباما، می‌تواند فرصت بهره‌گیری از توافق تاریخی با ایران را از بین ببرد. چندی پیش، در اسفند بود که هیلاری درباره آزمایش موشکی ایران واکنش تندی نشان داده و گفته بود: «ایران باید به دلیل این اقدامات، تحریم شود و جامعه جهانی باید به ایران نشان دهد تهدیدات این کشور علیه اسرائیل تحمل نخواهد شد». پیش از این، در مهر سال گذشته در نخستین برنامه مناظره نامزدهای دموکرات‌ها، در لاس‌وگاس، مقامات ایران را دشمن اصلی خود نامیده بود: «علاوه بر انجمن ملی سلاح، شرکت‌های بیمه، شرکت‌های تولید دارو، (مقامات) ایرانیان و احتمالا جمهوری‌خواهان، دشمن من محسوب می‌شوند». به یاد داشته باشیم هیلاری از «محو ایران» در صورت هجوم به اسرائیل در سال ٢٠٠٨ سخن رانده بود. 

بااین‌حال این هیلاری کلینتون بود که با فرستادن مشاور نزدیک خود، جک سالیوان به عمان نخستین تماس‌ها را با ایران برقرار کرد. به همین دلیل، هیلاری توافق با ایران را دستاورد و سند مهارت دیپلماتیک خود معرفی می‌کند. در بیانیه‌اش، توافق هسته‌ای را «گامی مهم» نامید. «مشکلات همیشه در جزئیات است. اما دیپلماسی این شایستگی را دارد تا شانسی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد... تفاهمی که ایران و قدرت‌های جهانی توانستند به آن دست پیدا کنند، گامی است بسیار مهم در جهت حصول توافق جامع که موجب جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و تقویت امنیت آمریکا، اسرائیل و منطقه می‌شود... من قویا از این تفاهم به‌عنوان گامی که موجب افزایش امنیت در آمریکا و جامعه بین‌المللی می‌شود، حمایت می‌کنم». 

در نقطه مقابل، ترامپ اما منتقد سرسخت توافق هسته‌ای ایران با شش قدرت جهانی بوده است. بی‌جهت نیست که در مناظره نخست ادعا کرد که «آنها (ایرانیان) داشتند سقوط می‌کردند. زیر فشار تحریم داشتند خفه می‌شدند، اما احتمالا با استفاده از این توافق به یک قدرت بزرگ بدل خواهند شد». 

بگذار روسیه کارش را بکند

مانند توافق هسته‌ای، درباره سوریه و در نتیجه نقش ایران و روسیه نیز دو نامزد نگاهی متفاوت داشته‌اند، با این تفاوت که نگاه هیلاری در این مورد علیه نقش منطقه‌ای ایران خواهد بود. «هر جای خاورمیانه که نزاع و درگیری است، رد پای ایران را می‌بینیم؛ حتی سپاه پاسداران با تسلیح حزب‌الله سعی می‌کند از بلندی‌های جولان، اسرائیل را تهدید کند. ایران بداند که آمریکا قاطعانه تصمیم می‌گیرد و اگر توافق هسته‌ای شکست بخورد یا ایران آن را نقض کند، گزینه نظامی روی میز می‌آید». در مناظره تلویزیونی که در اواخر بهمن در شهر میلواکی در ایالت ویسکانسین برگزار شد، هیلاری گفته بود «نباید اجازه دهیم نیروهای ایرانی با پیروزی در سوریه در مرزهای اسرائیل مستقر شوند». 

در سوی مقابل، ترامپ نگاه خوشبینانه‌ای به حضور روسیه و در نتیجه ایران خواهد داشت. گفته بود که «ما می‌خواهیم از شر داعش خلاص شویم؛ روس‌ها هم همین را می‌خواهند؛ خب پس بگذارید آنها این کار را بکنند؛ چه مشکلی با این موضوع دارید؟ ما چرا باید نگران این درگیری نظامی روس‌ها در سوریه باشیم؟»

چنین نگاهی نشان‌دهنده رویکرد ترامپ، سیاست «اول آمریکا»، خواهد بود. سیاستی که انزواطلبی آمریکا را به‌دنبال خواهد داشت. «آمریکا نمی‌تواند پلیس دنیا باشد و ‌میلیاردها دلار برای کشورهای دیگر هزینه کند درحالی‌که آنچه را ما نیاز داریم نمی‌دهند»، این جمله ترامپ عصاره سیاست خارجه او خواهد بود. سیاستی که تعهدات جهانی آمریکا، مانند ناتو و چتر حمایتی برای کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس و شرق دور را به مخاطره می‌افکند. نزدیکی احتمالی با روسیه پوتین می‌تواند به تأثیراتی شگرف بینجامد. تأثیراتی که احتمالا چرخشی خواهد بود در موازنه قدرت در خاورمیانه به نفع ایران. پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش اما می‌تواند شرایط را برای ایران سخت کند. لفاظی‌های تندش علیه ایران درباره مذاکره دوباره بر سر توافق هسته‌ای و برخورد با قایق‌های تندروی ایرانی در خلیج‌فارس می‌تواند فاجعه‌ای به همراه آورد. 

در اردوگاه مخالف نیز نگاه به ایران مثبت نخواهد بود. نکته اینکه، گرد هیلاری، مانند قاطبه سیاستمداران آمریکایی، لابی پرقدرت اسرائیل و البته عربستان نشسته‌اند. در کنفرانس لابی آیپک، هیلاری به‌روشنی بر حفظ اعتماد متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا تأکید کرده و گفته بود: «این اشتباهی خطرناک است که فکر کنیم آمریکا در خاورمیانه منافع حیاتی ندارد». 

با این حال، رد وتوی اوباما علیه قانون تعقیب قضائی مقامات سعودی به‌دلیل دست‌داشتن در حوادث ۱۱ سپتامبر از سوی هر دو حزب در سنا می‌تواند به نفوذ لابی‌های ریاض بر سیاست‌های هیلاری ضربه بزند. هیلاری خود نیز مستعد چنین تغییری خواهد بود. مکاتبات فاش‌شده از سوی ویکی‌لیکس نشان از باور هیلاری است به این امر که عربستان سعودی بزرگ‌ترین تأمین‌کننده منابع مالی تروریسم در سراسر جهان است و ریاض این روند را متوقف نمی‌کند. 

مناظره نخست چهره‌ای باصلابت‌تر از هیلاری در سیاست خارجی نشان داد. بر گفته هیلاری که روحیات دونالد ترامپ را مناسب فرمانده کل قوا و دراختیارداشتن کدهای هسته‌ای آمریکا نمی‌بیند، نیز صحه گذاشت. 

پاشنه آشیل هیلاری

با این حال، این مشکلات اقتصادی و البته امنیتی (بخوانید مهاجرتی) است که پیروز کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را تعیین می‌کنند. حوزه‌هایی که ترامپ در آنها حرفی برای گفتن دارد. بی‌جهت نبود که ترامپ مرتب بر وجود ناامنی در شهرهای بزرگ، مانند نیویورک و به‌ویژه شیکاگو و در میان جوامع سیاه‌پوست تأکید کرد. 

مهم‌تر از آن، با معرفی خود مانند تاجر و بسازبفروشی ماهر، ترامپ ادعای حل مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال‌زایی دارد. «من می‌توانم اشتغال ایجاد کنم، اما تو (هیلاری) نمی‌توانی». بر انتقاد از پیمان نفتا (بین آمریکا، کانادا و مکزیک) پای می‌فشرد و آن را بدترین معامله اقتصادی در آمریکا می‌خواند. به همین دلیل در مناظره اصرار داشت که «او (هیلاری) به نفتا افتخار می‌کند، با وجود اینکه به هزینه ‌هزاران شغل در کارولینای جنوبی انجامیده است... ‌هزاران شرکت مجبور به ترک آمریکا شده‌اند و در دیگر نقاط مختلف جهان سرمایه‌گذاری کرده‌اند». آن زمان که سخن هیلاری را قطع کرد و گفت که «مثل همه سیاست‌مدارها! فقط حرف و بدون عمل!» ترامپ نشان داد که خود را نه رقیب حزب دموکرات که اپوزیسیون سیستم می‌داند، اپوزیسیون هر دو حزب. «٣٠ سال است که این کار را انجام می‌دهید (در صحنه سیاست حضور دارید)، چرا حالا به فکر راه‌حل افتاده‌اید؟ ٣٠ سال است این را انجام می‌دهید و اکنون به فکر راه‌حل افتاده‌اید؟ می‌گویید می‌خواهید فرصت‌های شغلی را برگردانید ولی نمی‌توانید این کار را انجام دهید».

این همه را در مناظره نخست گفت. «ترامپ خیلی واقعی و صادق است. ما از فریب‌خوردن خسته شده‌ایم»، «بقیه سیاستمداران را مشاوران و مدیرانشان کنترل می‌کنند. او این‌طور نیست»، «مردم کسی را می‌خواهند که به حکومت مربوط نیست»، «او همه چیز را آن‌طور که هست توضیح می‌دهد. اجازه نمی‌دهد دروغ ادامه یابد. هرچه را به نظرش برسد می‌گوید»،«او حرفش را می‌زند و آنچه را واقعا به آن معتقد است، می‌گوید، حتی اگر برخی اوقات حرفی که می‌زند کاملا درست نباشد»، این، بخشی از نظرات مردم عمدتا سفیدپوست حامی ترامپ است. برای پیروزی بر ترامپ، هیلاری نیازمند درک نقش اپوزیسیونی و پوپولیستی ترامپ است. هیلاری می‌باید بار دگر سخن جان ویور، استراتژیست کارزار انتخاباتی جان کیسیچ، را دریابد، آن‌زمان که می‌گفت «مناظره‌های درون‌حزبی جمهوری‌خواهان مثل مسابقه اتومبیل‌رانی است که یکی از راننده‌هایش مست است!»

- آرش رئیسی / شرق



اخبار مرتبط

دیدگاه ها

افزودن دیدگاه


  • نظرات غیر مرتبط با موضوع خبر منتشر نمی شوند.
  • نظرات حاوی توهین و افترا منتشر نمی‌شوند.
  • لطفاً نظرات خود را به صورت فارسی بنویسید.
نام:
پست الکترونیک:
متن:

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها