همینطوری پیش برویم تا چند وقت دیگر باید یک صفحه به عنوان تاریخچه خودروسازی ایران اختصاص دهیم به مخاطبان جوان بگوییم: دوستان یک روزی در ایران چنین خودروهایی تولید میشد. مثلاً این سمند است. یا این یکی رانا نام دارد. چینیها به معنی واقعی کلمه فوج - فوج میآیند. خوب و بدش به کنار، مهم این است که خوب میآیند، خوب. تقریباً همه برندهای مشهور چینی در بازار ایران برای خودشان یک سهم مستقل دست و پا کردهاند.
از لیفان و چری گرفته تا جیایسی (JAC )و افایدبلیو (FAW). از دانگفنگ و جیلی تا گریتوال و هفی. حالا هم که خبر میرسد یکی دیگر در راه است. در راه که نه، از راه رسیده. نامش بیایآیسی (BAIC) است. شما همان بایک بخوانیدش. یک شرکت بزرگ تجاری در قلب بیجینگ (پکن). از آنهایی که خوب بلد است با بزرگان کار کند. بایک با مرسدسبنز و هیوندای پروژههای قابل قبولی استارت زده است. قرار است یکی از بهترین دستاوردهایش را برای بازار تشنه ایران اختصاص دهد. پروژهای که در آن با ولوو و ساب سوئد همکاری کرده است. پروژهای به اسم سِنوا Senova.
از ساب تا بایک
سال 2009 شرکت خودروسازی بیجینگ که همان BAIC خوانده میشود، خیلی به این در و آن در زد که بتواند بلکه با خرید یکی از برندهای اروپایی خودش را به دروازههای این قاره برساند. او کار خود را با پیشنهاداتی که به ساب و ولوو از سوئد داد آغاز کرد. سپس سراغ اوپل آلمان رفت. حتی تلاشهایی را هم برای برقراری ارتباط با کرایسلر آمریکا تست کرد که البته همگی ناموفق بودند. البته مهم این بود که ساب و اوپل بخش عمدهای از سهامشان در اختیار جنرالموتورز بود و طرف آمریکایی خیلی مایل به فروش آنها به یک مشتری چینی نبود. پیگیریهای بایک آنقدر مصرانه و مشتاقانه بود که سرانجام جیام (جنرال موتورز) مجاب شد که بخشی از تولیدات قدیمی زیرمجموعهاش ساب را به بایک واگذار کند. در این قرارداد لحاظ شده بود که طرف چینی باید خودروها را با برند دیگری به فروش برساند. در این همکاری استفاده از پلتفرم مدلهای معروفی چون 9-3 و 9-5 در دستور کار قرار گرفت. چینیها مجاز بودند که چهره خودرو را آنطور که دلشان میخواهد طراحی کنند ولی در قسمت قوای محرکه، انتقال قدرت و جعبهدنده میبایست از تکنولوژی ساب بهره میگرفتند. این داستان سرانجام سال 2012 نهایی شد ولی تا 2013 هیچوقت خبرش منتشر نشد. تا اینکه اولین دستاورد این پروژه چینی-سوئدی و شاید هم چینی-آمریکایی، به اسم C70 معرفی شد. نام اصلیاش در بازار چین Shenbao بود ولی در حقیقت بازارهای جهانی آن را با اسم Senova میشناسند. برای بازار ایران هم دست روی همین مدل گذاشته شده است. طرف ایرانی که وارد بازی شده «دیار خودرو» نام دارد. شرکتی که چند سالی است با انواع وینگلها و هاوالهای کمپانی گریتوال فعالیت میکند.
نگاه زیر پوستی
شنابو، سی70 یا سنوا. فرقی نمیکند. این خودرو هر نامی که داشته باشد، ظاهری آسیایی دارد و باطنی اروپایی. البته نه همه باطنش. همین که قلب و عروقش را ساب ساخته باشد برایمان کافی است. این یعنی مثلاً خود ساب 9-5 دارای فاصله محوری 2703 میلیمتری است ولی فاصله محوری سنوا 2755 میلیمتر شده است. این خودرو واقعاً ساخت 2013 است. در نمایش ظاهری نقاط روشن و تاریکی دارد. چراغهای جلوییاش واقعاً زیبا هستند. یک نوع جسارت همراه با شیطنت در آنها دیده میشود. چراغهای عقبیاش هم وقار و متانت خاص خودشان را دارند. اما ایراد کار همان امضای همیشگی چینیهاست؛ جلوپنجره قلبمه و سلمبه. چینی جماعت خیلی دوست دارد لوگوی شرکت سازنده را با مقیاس کف دست یا نعلبکی اندازهگیری کند. در نمای بیرونی حتی آینهها و دستگیرهها هم قابل قبول هستند. وارد کابین میشویم. شاید حیرتانگیز و خارقالعاده نباشد ولی بدون شک عادی و استاندارد هم نیست. فرم دمپرهای سیستم تهویه، شکل کنسول مرکزی، غربیلک فرمان، دسته دنده وپنل کنترلی زیر آن و مهمتر از همه عقربههای پشت آمپر واقعاً زیبا هستند. دکمههای کنترلی روی فرمان، کنسول و پنل به شما میگوید که این یک چینی عادی نیست.
طراحی این خودرو آنقدر قابل قبول بوده که سایت معتبر «کار دیزاین نیوز» نیز بررسیاش کرده. داخل کابین یک صفحه نمایشگر LCD و گرمکن هم دیده میشود ولی مطمئن نیستیم نسخهای که وارد بازار ایران میشود به صورت استاندارد چنین چیزی دارد یا خیر. در مجموع امکانات و آپشنهایی که این خودرو دارد آنقدری نیست که بتواند در بازار پررقابت امروزی مطرح باشد ولی در حد و اندازههای یک چینی باکیفیت مقبولیت دارد. به طور حتم فضای داخلیاش برای مشتری سختگیر ایرانی که اغلب دوست دارد با فک و فامیل و دوست و آشنا مسافرت کند، جذاب است. مخصوصاً آنکه حجم صندوق عقبش حتی از سمند و تندر90 هم بیشتر است. روی نسخههای فول این خودرو میتوان حسگر الکترونیکی نقطه کور عقب و سیستم صوتی Bose با 12 اسپیکر را دید. گیریم که این مدل وارد بازار ایران شود، در نظر داشته باشید که قیمتش هم بالاتر میرود. در حقیقت میشود سنوا را یک سوبارو به سبک چینی دانست. یعنی تمرکز اصلی روی سواری است تا سرگرمی. برخلاف برندی چون آئودی که رفاه راننده را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد. همه اینها یک طرف، توربو بودن پیشرانه و اتوماتیک بودن جعبهدنده یک طرف دیگر. نمیشود گفت بایک سنوا اولین چینی توربودار بازار ایران است. این لقب قبلاً توسط امجی کسب شده است. اما میتوان آن را یک چینی با حجیمترین پیشرانه توربوشارژ شده بازار دانست. همه محصولات MG دارای قلب 1.8 لیتری تقویتشده هستند ولی این یکی دارای حجم 2.3 لیتری است. این خودرو در بازارهای جهانی در دو تیپ Luxury و Elite عرضه میشود. طبیعی است که نسخه لوکس از الیت فولتر و قاعدتاً گرانتر باشد. مهمترین امکانات استاندارد نسخه لوکس را میتوان سیستم روشن/خاموش شدن چراغها، کنترل میزان نور زنونها، شیشههای UV، حسگر اتوماتیک باران، سانروف، استارت دکمهای، کروز کنترل، اهرم تعویض دنده پدالی، آینه عقب با قابلیت کدر شدن (حین نوربالا)، صندلیهای چرم، صندلی حافظهدار راننده، موقعیتیاب جهانی با نمایشگر 8 اینچی لمسی، تهویه مطبوع دوگانه، یخچال باکسی، 6 ایربگ، کنترل پایداری الکترونیکی بوش و دوربین عقب اشاره کرد.
رقبا در بازار
راستی با این قیمت کمی شوکهکننده است. 145 میلیون برای خودرویی که هنوز از نظر اعتبار برند در بازار ایران جایگاه واقعیاش را پیدا نکرده، کمی زیاد نیست؟ ولی خُب غیر از این هم نمیشود اما سوال مهم این است که با این پول چه گزینههای دیگری داریم؟ اگر بخواهیم از نظر کلاسبندی جلو برویم احتمالاً به هیچ جایی نمیرسیم. چرا که . همین الان یک سدان سایز بزرگ 2.3 لیتری توربوشارژ اتوماتیک آلمانی در بازار زیر 300 میلیون پیدا نمیشود. مابقی برندها و شرکتها هم که اصلاً چنین چیزی ندارند. پس بیایید داستان را با همان مقایسه قیمتی جلو ببریم. اگر اهل خودروهای چهار درب سایز بزرگ خانوادگی هستید، میتوانید روی هوندا آکورد جدید هم حساب کنید که تیپهای LX-A و LX-B آن به ترتیب 133 و 138 میلیون تومان قیمت دارند. یادتان باشد این ژاپنی با پیشرانه 2.4 لیتری تنفس طبیعیاش 185 اسب نیرو دارد. در بین توربوهای بازار، یک گزینه ایتالیایی داریم. آلفارومئو جولیتا که نسخه نیمه فول آن 140 میلیون میارزد. این خودرو با قلب 1.4 لیتری توربوشارژ شدهاش 170 اسببخار توان دارد. در همین دنیای سدانهای سایز بزرگ، رنو فلوئنس اتاق جدید را هم داریم که 123 میلیون در بازار خرید و فروش میشود. این فرانسوی نهچندان قوی 143 اسببخار نیرو از پیشرانه 2 لیتریاش بیرون میکشد. شما با یک چنین پولی میتوانید روی بهترین مدل کیا اپتیما هم حساب کنید. یک کرهای زیبا و با امکانات بسیار که 140 میلیون هم در بازار پیدا میشود. این سدان با پیشرانه 2.4 لیتریاش 177 اسببخار نیرو تولید میکند. از بین محصولات تویوتا احتمالاً گزینهای بهتر از کمری SE ندارید. جدیدترین ویرایش این پرفروش ژاپنی که با قوای محرکه 2.5 لیتری 180 اسببخاریاش این روزها چیزی حدود 143 میلیون تومان قیمتگذاری شده است. دست آخر تنها گزینهای که برایتان میماند هیوندای سوناتای 2014 فول است که دیگر آپشنهایش نیاز به گفتن ندارد. این کرهای نیز 178 اسببخار نیرو از پیشرانه 2.4 لیتریاش بیرون میکشد. سوناتای فوق 138 میلیون قیمت دارد.
نظر نهایی
اول از همه باید بنشینید و با خودتان حساب و کتاب کنید. باید ببینید که چه کارهاید. یک سدان بزرگ و جادار با امکانات متوسط، پیشرانه توربوشارژ شده، جعبهدنده اتوماتیک ولی چینی را میپسندید یا گزینههایی دیگر که از نظر آپشن بهتر ولی از نظر قدرت پایینتر هستند با این تبصره که برندشان مطرحتر و معتبرتر است. نظر ما این است که این خودرو بیشتر به درد کسانی میخورد که از خودرواشان بیشتر راحتی و رفاه را توقع دارند و نه اسم و رسم و برند. البته همین اسم و رسم است که در ادامه کیفیت را هم به دنبال دارد.