رئیسجمهور تاكید كرد كه «عربستان باید پاسخگوی بیبرنامگیها و حوادث در مراسم حج باشد». حجتالاسلام والمسلمین دكتر حسن روحانی در گفتوگویی با شبكه تلویزیونی سیانان آمریكا گفت: این جای تاسف دارد كه دولت عربستان همه ذهن، فكر و برنامهاش مشغول كشتار مردم یمن شده و ظاهرا وقت ندارد كه راجع به مردم خودش یا راجع به میهمانهای خانه خدا، فكر و برنامهریزی كند. وی گفت كه عربستان باید بهخاطر این بیبرنامگی، بیانضباطی و عدم كارآیی كه منجر به كشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از كشورهای مختلف شده است، پاسخگو باشد و جمهوری اسلامی ایران از لحاظ سیاسی و حقوقی مساله را دنبال خواهد كرد. متن كامل گفتوگوی كریستین امانپور خبرنگار شبكه سیانان آمریكا با رئیسجمهوری كه در حاشیه هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورك انجام شد، به این شرح است:
به نظر میرسد كوششهای دیپلماتیك بسیار زیاد و متمركزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتوگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در كنار ایالات متحده برای اتمام جنگ در سوریه کوشش خواهد کرد؟
ما از آغاز تحولات سوریه در طول پنج سال گذشته همواره تلاش كردیم كه امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی انجام دادهایم، از جمله گفتوگو و رایزنی با كشورهای مختلف. هم اكنون نیز با برخی از كشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از كشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتوگو میكنیم و هدف اصلی ما آن است كه با تروریسم بهطور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود كه مردم سوریه به كشورشان برگردند و در نهایت یك دموكراسی در این كشور حاكم شود.
ولی برای مدت زیادی ایالات متحده میگفت كه ایران نمیتواند عضو این گفتوگوهای سیاسی برای پیدا كردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه، آقای جان كری با دكتر ظریف شنیدهایم، آیا این شرایط تغییر کرده است؟
آنچه كه قبلا هم اعلام شده بود اینكه گفتوگوی ما با ایالات متحده آمریكا صرفا راجع به مساله هستهای خواهد بود و پس از آنكه مساله هستهای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم كه این مسیر به درستی پیش میرود، آن وقت ممكن است كه موضوع دیگری قابل گفتوگو باشد. هنوز راجع به اجرای برجام قدمهایی باقی است كه باید انجام دهیم.
پس میفرمایید كه در حال حاضر ایران با آمریكا گفتوگویی درباره سوریه نخواهد داشت؟
بین ایران و آمریكا مذاكره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و كشورهای دیگر مذاكره دارد و آن كشورها هم با ایالات متحده در گفتوگو هستند، بنابراین گفتوگوی غیرمستقیم وجود دارد.
به نظر میرسد كه ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت میكنند كه برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی دربرخواهد داشت. آیا زمانی را میتوانید پیشبینی كنید كه اسد جزو جغرافیای سیاسی این كشور قرار نگیرد؟
وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریستها باشد و مبارزه با آنها، چارهای نداریم جز اینكه حكومت مركزی آن كشور را به عنوان مركزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حكومت آن كشور را در نظر نگیرید، كجاست آن مركزی كه میخواهد با تروریستها بجنگد و مبارزه كند؟ من فكر میكنم كه امروز همه پذیرفتهاند كه حكومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریسم مبارزه كنیم. اما به محض اینكه دیدیم این حركت در حال موفقیت است و میتواند قدم به قدم تروریستها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینكه صدای مخالفان هم شنیده شود. در سوریه آنهایی كه معترض حكومت اسد هستند - البته نه آنهایی كه تروریست هستند - پای میز مذاكره بیایند و با گروههای دیگر بنشینند؛ از جمله مقامات دولتی، و آنوقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیمگیری شود.
جناب رئیسجمهور! فكر میكنید روسیه در حال انجام چه كاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جتهای جنگنده میفرستد به سوریه و آنجا اردوگاه میسازد؟ فكر میكنید برای این است كه از پیشرفتها و موفقیتهای ایالات متحده جلوگیری كند؟
چند ماه پیش در ملاقاتی كه با آقای پوتین داشتیم ایشان این مساله را بهطور مفصل مطرح كرد كه روسیه تصمیم گرفته یك مبارزه جدیتری را با داعش در منطقه شروع كند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد كرد كه برخی از كشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یك نوع شبه ائتلافی را تشكیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروههایی شبیه به آن كمك كنند و در اصل مساله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر كس كمك كند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت كه در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت كرده و گفت كه میخواهد مبارزه با داعش را تشدید كند و به من گفت كه آقای اوباما هم از این كار استقبال كرده است. بنابراین از این حركت جدید روسیه قبلا ما مطلع بودیم. خود آمریكا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات ایشان به من گفت كه با آقای اردوغان صحبت كرده و نیز با دیگران. بنابراین از قبل پیشبینی میشد كه روسیه در زمینه مسائل منطقهای و از جمله مبارزه با داعش فعالتر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر كرده است.
ایالات متحده مدام تكرار میكند كه اهداف روسیه معلوم نیست. چرا ایران از كسی كه بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را كشته و از بمبهای بشكهای استفاده كرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانههای خودشان رانده، پشتیبانی میكند؟ از چنین شخصی كه خیلیها میگویند مسئولیت بهوجود آمدن داعش و این گروهها را دارد.
واقعیت این است كه دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یك تصویر همانی است كه شما بیان كردید كه عمدتا در غرب و در آمریكا بیشتر مطرح است و یك تصویر دیگری كه در ایران و در برخی از كشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما میدانید كه در زمانی كه ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله كرد و یك جنگ هشت ساله داشتیم یكی از كشورهای معدودی كه در منطقه از ما حمایت میكرد، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یك روابط بسیار خوب و نزدیكی با این كشور داشتیم. باز شما میدانید آن زمانی كه اسرائیلیها حمله كردند به لبنان و با حزبا... وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی كه اسرائیل شكست خورد و حزبا... پیروز شد، فرمانده حزبا... در یك سخنرانی اعلام كرد كه در این جنگ ما از كمكهای سوریه هم برخوردار بودیم. بنابراین سوریه در منطقه به عنوان یك دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما اینكه امروز در سوریه چه میگذرد، ممكن است اشكالاتی هم بر حكومت آقای اسد وارد باشد و ممكن است برخی از معترضان فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است كه خطر اول امروز در سوریه داعش است؛ داعش حدود دو سوم این كشور را اشغال كرده، مردم از شهرها و روستاها فرار كردهاند. از این مناطق به لبنان، تركیه، كردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شدهاند و وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بیرحمانه با مردم رفتار میكند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور كنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حكومت سوریه باشد.
شما توضیح دادید كه سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده كه ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بهدست بیاورد؟ همه میگویند كه قبل از بهوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان واداشت.
آن زمانی كه تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نكشید كه تظاهرات مردم با حضور گروههای تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود و اسمهای دیگری داشتند و الان هم هستند گروههای مختلف با نامهای مختلف. داعش بعدا فضای بیشتری را در سوریه پیدا كرد و یك مدتی هم با سایر گروههای تروریستی جنگید و آنها را منزوی كرد و خودش میداندار معركه شد. بنابراین از همان ماههای اولیه، اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی میشود شرایط فرق میكند و هر كشوری كه حكومت مركزی دارد وقتی ببیند در آن كشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریستها میجنگد. این طبیعت هر كشوری است و شما در انگلیس دیدید كه چطور حكومت مركزی لندن با یك گروه میجنگید و مبارزه میكرد و آنها را تروریست میدانست. مشابه همین داستان در آمریكا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یك وقتی در اوكلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یك گروه تروریستی است و مغازهها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است، وقتی یك جنگ داخلی رخ بدهد و عدهای بخواهند در كشور از اسلحه استفاده و ناامنی كنند با آنها مقابله میشود. بنابراین آنچه وجود دارد یك واقعیت است. در سوریه امروز؛ مردمی آواره شدند، گروههای تروریستی بخش بزرگی از كشور را اشغال كردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بیرحم است و من شك ندارم كه اگر از مردم سوریه حتی آنهایی كه مخالف حكومت اسد هستند سؤال كنید كه در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتما ارتش را انتخاب میكنند نه داعش را. برای اینكه ارتش سوریه به هر حال یك قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست، بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید كنیم كه در نخستین قدم ما باید داعش و سایر تروریستها را از سوریه بیرون برانیم بعد برویم سراغ اقدامات بعدی.
توجه كنیم به چیزی كه برای مردم ایالات متحده آمریكا بسیار نگرانكننده است: در حالی كه شما یك توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریكا و بقیه دنیا امضا كردید، چند آمریكایی را شما آنجا در زندان نگه داشتهاید كه تابعیت آمریكایی دارند. یكی از آنها همكار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فكر میكنید كه رسیدگی قانونی به این پروندهها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟
فكر میكنم یك سؤال مربوطتری در اینجا وجود دارد. شما سؤال كردید كه ما با آمریكاییها در زمینه مسائل هستهای به یك توافقاتی رسیدیم و زندانیهای دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها كه ربطی به توافق هستهای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال میكنم عدهای از ایرانیها در آمریكا زندانی هستند كه دقیقا در رابطه با مسائل هستهای در زندان هستند؛ یعنی بهخاطر تحریمی كه بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته میشود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق نخستین سؤال این است كه ایرانیهایی كه به خاطر دور زدن تحریم در زندان به سر میبرند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریكاییها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد كنند حتما فضایی باز میشود كه ما هم از همه توانمان استفاده كنیم برای كمك به زندانیها در ایران كه آنها هم زودتر آزاد شوند.
یعنی اگر یك طرف زندانیها را رها كند آن طرف هم همین كار را خواهد كرد؟ هیچ راه دیگری نمیبینید كه مثلا حداقل یك روزنامهنگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد كنید؟
من نظر شخصی خودم این است كه به هر زندانیای كه امكانش باشد كمك كنیم، تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من كه شخصا بسیار خوشحالم، نه نسبت به یك روزنامهنگار بلكه نسبت به دیگران هم خوشحالم كه اقدامی شود كه اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر كسی كه ضرورت ندارد در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوههای جایگزین استفاده كنیم. در دنیای امروز خیلی شیوههای جایگزین وجود دارد. بنابراین اصل اینكه ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش كنیم برای آزادی زودتر آنها، این یك حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این كار هستیم. اما اگر در عین حال آمریكاییها نسبت به زندانیهای ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود.
برای اینكه درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا الان همین مطلب دقیقی كه به آن اشاره كردید را پیگیری میكنید؟
راجع به مسائل كنسولی هم گاهی بحث بوده. بله. اگر امروز هم باشد من تعجب نمیكنم چون قبلا در این زمینهها بحثهایی مطرح بوده است.
این نخستین دفعهای است كه پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمدهاید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هستهای هستند؟
از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند كه من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا كند. نكاتی را ایشان اعلام كردند به عنوان خط قرمزهایی كه باید مذاكرهكنندهها مراعات كنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاكرهكنندهها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد كه ایشان مخالفتی با توافق هستهای داشته باشند.
پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشكلی ندارند؟ همانطور كه میدانید پارلمان آمریكا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟
مجلس ایران همانطور كه میدانید یك كمیسیون ویژهای را در اینباره انتخاب كرده و چند هفته است كه مشغول بررسی هستند و آن مقداری كه قبلا من خبر داشتم جزو برنامههای پارلمان بود و بنا بود كه - امروز كه روز یكشنبه است- گزارش این كمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در كمیسیون مطرح شود، معمولا مجلس دو تا كار میتواند انجام دهد. یكی اینكه تبدیل كند به یك بیانیه و آن را منتشر كند و یكی اینكه تبدیل كند به یك طرح كه یك عدهای از نمایندگان امضا كنند و در جلسهای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر كدام از آنها كه باشد احتمال میدهم كه در هفته جاری در مجلس تمام شود.
شما حتما در ایران كمپین انتخاباتی جمهوریخواهان و تعدادی از گفتوگوها و مناظرهها بین آنها را مشاهده میكردید كه تعداد زیادی از كاندیداها میگفتند اگر رئیسجمهور شوند این توافق را پاره میكنند. آنها میگفتند كه میتوانید اینقدر ساده فكر كنید كه ایران به تعهدش عمل خواهد كرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عكسالعمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی كه اینجا وجود دارد چگونه است و به خصوص كه تعداد زیادی شك دارند كه ایران بر سرتعهداتش بماند؟
چند مساله وجود دارد كه باید مورد توجه قرار گیرد. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریكا گفتوگو میشد گاهی وقتها كه من میرسیدم از ایران یك قسمتهایی كه مستقیم پخش میشد و من میدیدم بسیار خندهآور بود و مسائل عجیب و غریبی را مطرح میكردند. هر كس با ایران آشنا باشد میفهمد كه حرفهای اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه میكردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمیدانستند ایران كجاست و صحبتهایی كه میكردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بهصورت یك جوك به آن نگاه میكردند و میخندیدند. نكته دوم اینكه داستان برجام و توافق هستهای به یك مساله حزبی تبدیل شد و این از نقطهضعفهای سیاست خارجی آمریكا بود. این گونه مسائل كه مسائل ملی است نباید مساله حزبی بشود و یك حزب بگوید من خیلی موافقم یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم.
در نهایت باز هم شكل ظاهری آن یك شكل حزبی بود نه یك نظر ملی. این هم بحث دیگری بود كه ما در آمریكا مشاهده میكردیم. مساله بعد اینكه بله طبیعی است كه در آمریكا عدهای مخالف یا موافق باشند اما مساله برجام مساله ایران و آمریكا نیست، مساله برجام یك مساله بینالمللی است. مسالهای است كه ایران با شش كشور دنیا صحبت كرده نه فقط با آمریكا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده است. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تایید قرار گرفته است. بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموكرات یا توافق ایران و آمریكا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یك نهاد بینالمللی است. یعنی آنها داشتند با سازمان ملل و شورای امنیت مخالفت میكردند. در آمریكا قبلا كمتر مشاهده میشد كنگره یا سنا با سازمان ملل روبهرو بشود و با آنها بجنگد و یك حرفهایی بزند كه غیرقابل قبول باشد. مگر میشود یك كشوری یك تعهدی را قبول كند و دولت بعد آن تعهد را پاره كند. این كار، كار صدام است. صدام یك تعهدی خودش امضا كرد با ایران، بعدا پاره كرد. بعد هم ناچار شد كه قبول كند و بگوید اشتباه كردم. مگر چنین چیزی امكانپذیر است. هر دولتی در هر كشوری كه میآید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن كشور اعتمادش از بین میرود، و هیچكس در دنیا به آن اعتماد نمیكند. من فكر میكنم اینها بیشتر شعار است.
مردم از پایگاههای نظامی كه بازرسان بینالمللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رئیسجمهور! درباره این نگرانی چه توضیحی دارید؟
چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنیاش این است كه ما پروتكل الحاقی را اجرا میكنیم و پروتكل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 كشور پروتكل الحاقی را اجرا میكنند و ایران كشور 121 خواهد بود. هر چیزی كه در كشورهای دیگر اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 كشور نخواهد بود.
از زمانی كه این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده است. شما هم تندروهای خودتان را دارید كه نمیخواهند این توافق را ببینند. شما صحبت كردید از تندروهای آمریكایی. تندروها در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریكا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب میكنند، روزی را میبینید كه ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد؟ آیا وقتش رسیده كه این شعار را بازنشسته كنیم؟
این كلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 میشود، یعنی آن زمان بود كه امام(ره) این مساله را مطرح كرد. زمانی كه آمریكاییها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید كردند. امام آن زمان این نكته را مطرح كرد و این حرفها همیشه بوده است. در طول این 37 سال بوده و یك چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان بهطور طبیعی از سیاستهای ایالات متحده آمریكا در گذشته از زمان دولت مصدق تا كنون ناراحت هستند، بهخاطر مداخلات آمریكا، بهخاطر حمایتهای آمریكا از برخی از كشورهای اشغالگر، بهخاطر دخالت نظامی، حمایتی كه از صدام در جنگ كرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق، آمریكاییها حمایت كردند از عراق و از صدام. از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است كه شعارهایی هم علیه آمریكا داشته باشند.
درست است. تاریخش را میدانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند، حتی قبل از این توافق هستهای. آیا رابطه بهتری را میبینید كه با ایالات متحده شروع شود و فراتر از توافق هستهای باشد؟
مردم ایران خواستار این هستند كه تنش بین ایران و آمریكا كم شود. از شعارهای انتخاباتی من قبل از اینكه انتخاب شوم، این بود كه با دنیا میخواهم تعامل سازنده داشته باشم و با كشورهایی كه امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم كم شود و ما بتوانیم به یك روابط طبیعی و نرمال نزدیكتر شویم. من این نظر را دارم الان هم میگویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریكا نزدیكتر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمیشد كه دو وزیر ایران و آمریكا ساعتها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاكره كنند و به توافق برسند.
پس آیا رئیسجمهور ایران و رئیسجمهور ایالات متحده ممكن است كه الان دست بدهند با هم و سلامی بكنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بكنند؟ بهویژه اینكه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟
من فكر میكنم شبیه این سوال را پارسال مطرح كردید. پاسخ من این بود كه خیلی در ذهن من این حركات سمبلیك مطرح نیست كه به هم برسیم و به هم دست دهیم، یا به هم نرسیم، به هم سلام كنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه مینویسیم. گاهی ایشان مینویسند و گاهی من مینویسم. مهم این است كه بین ایران و آمریكا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسائل در طول 37 سال گذشته بوده كه باید جبران شود. مهم این است كه بتوانیم طراحی كنیم چگونه این مسائل را حل و فصل كنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب كنیم و چگونه بتوانیم مردم دو كشور نزدیكتر بشوند. بحث این نیست كه گذشته فراموش بشود، بحث این است كه چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه كنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر میخواهند به آینده نگاه كنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریكا هم باشد، مردم آمریكا هم همین را بخواهند، خواست ملی، حكومتها را وادار میكند به اینكه راه جدیدی را پیدا و انتخاب كنند.
تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی كشته شدند و شما فوقالعاده خشمگین بودید، چرا عكسالعمل شما این بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول میشناسید؟
به هر حال این همه حاجیانی كه به عربستان سعودی میروند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیتهایی را به عهده دارد. مخصوصا برای حج كه برنامههای بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یك بار، یك جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عدهای كشته شدند و از جمله عدهای ایرانی. اخیرا هم در روز پنجشنبه در مراسم منا عده زیادی كشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نكرده كه عدد چه مقدار است. كشته و زخمیها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی كشته یا مصدوم شدند. تاكنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر كشته از ایرانیهاست كه این عدد ممكن است بالاتر برود. بهخاطر اینكه ما عدهای مفقود داریم این كار به معنی بیبرنامگی و بیكفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علیالظاهر همه ذهن، فكر و برنامهاش را مشغول كرده برای كشتار مردم یمن و ظاهرا وقت ندارد كه راجع به مردم خودش یا راجع به میهمانهای خانه خدا، فكر و برنامهریزی كند. این جای بسیار بسیار تاسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بیبرنامگی، بیانضباطی و عدم كارآیی دولتش كه منجر شده به كشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از كشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مساله را دنبال خواهیم كرد.
سپاس جناب رئیسجمهوری. میدانم كه وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم.