پتروشيمی ايران با وجود تحريمها آيندهيی ندارد. اين جمله مديرعامل شركت ملی صنايع پتروشيمی بود كه با صراحت واقعيت اين صنعت بدون وجود سرمايهگذاری و تكنولوژی را نشان ميداد. حالا اما ميتوان به اين فكر كرد كه چه گزينهيي براي صنعت پتروشيمي ايران مناسبتر است؟
يكي از بارزترين خصلتهاي جامعه و به تبع آن «اقتصاد ايران» هيجانزدگي است. وقتي هم پاي يك «خارجي» به ميان ميآيد، اين هيجانزدگي جامعه اغلب به اوج خود نزديك ميشود. رسانهها با شور و هيجان وصفنشدني از بازگشت «غولها» و «بزرگان» عرصههاي مختلف به ايران خبر ميدهند. اما واقعيت اين است كه استفاده از صفت «غول» براي بعضي از گروههاي خارجي كه قصد سرمايهگذاري در ايران را دارند، نميتواند چندان مانوس باشد.
روزهاي گذشته در پي سفر هيات ايتاليايي به ايران، بازگشت آنها به صنعت نفت، گاز و پتروشيمي كشور بيش از ديگر گزينهها نزديك به نظر ميرسد. اما جايگاه «ايتاليا» ميان كشورهاي اروپايي در صنعت «پتروشيمي» كجاست؟ آيا ميتوان شركتهاي ايتاليايي را «بزرگ صنعت پتروشيمي» به حساب آورد؟ اگر بخواهيم در اين زمينه به كتابها و مقالههاي منتشر شده درباره وضعيت صنعتگران پتروشيمي در دنيا مراجعه كنيم جواب تقريبا منفي خواهد بود.
بررسی "روزنامه تعادل" از گزارش 100كمپاني برتر پتروشيمي ICIS كه پيش از اين در روزنامه منتشر شده، نشان ميدهد كه شركت «ورساليز» شاخه پتروشيميايي شركت «اني» ايتاليا كه بزرگترين در نوع خود در اين كشور محسوب ميشود، در سال 2014 رتبه 54ام را بر اساس درآمدها به دست آورده بود. اين كمپاني در سال 2013 درآمدي معادل 8 هزار و 71ميليون دلار داشته است. در همين سال كمپانيهاي مانند باسف آلمان و اكسون موبيل امريكا درآمدهايي در حدود 100هزار ميليون دلار را كسب كرده بودند. فاصلهيي كه بهطور قطع بر بودجه تحقيق و توسعه اين كمپانيها نيز تاثير گذاشته است. طبق گزارش ICIS، بودجه تحقيق و توسعه باسف آلمان در سال 2013 معادل 2هزار و 528ميليون دلار بوده است. اين بودجه نسبت به سال قبل از آن 10درصد افزايش را نشان ميدهد.
سي. مركير نويسنده كتاب «صنعت پتروشيمي و احتمالات استقرار آن در كشورهاي در حال توسعه» در اين باره مينويسد: «بهطور ماهوي صنعت پتروشيمي در كشورهايي پيشرفت دارد كه به منابع نفت و گاز دسترسي آساني داشته باشند. به همين خاطر است كه امريكا و به خصوص ايالتهايي مثل تگزاس و لوييزينا در اين زمينه حرف اول را ميزنند.»
البته «ايتاليا» قطعا برنامههايي براي پيشرفت صنعت پتروشيمي خود دارد. طبق مقالهيي با عنوان گزارش وضعيت صنعت پتروشيمي ايتاليا در نيمه دوم 2015؛ صنعت پتروشيمي اين كشور اكنون در حال گذر براي رسيدن به توليد محصولاتي با ارزش افزوده بالاتر و با حجم پايينتر خواهد رسيد.
به گزارش «تعادل» شركت اني ايتاليا كه در واقع بخش بالادستي شركت «ورساليز» محسوب ميشود در يك فايل تصويري درباره وضعيت بخش پتروشيمي «اني» از بهروزرساني تاسيسات شركت «ورساليز» در سال 2014 ميگويد.
پتروشيمي ايتاليا بهطور كلي تحت تاثير «بحران اقتصادي اروپا» آسيب ديده است. طبق گزارشها توليد «اتيلن» در ايتاليا از سال 2008 تاكنون تحت تاثير همين بحران، به يك سوم رسيده است. البته اين شركت در پروژههاي مختلفي در دنيا سرمايهگذاري كرده است؛ اما حجم اين سرمايهگذاريها نياز 70ميليارد دلاري صنعت پتروشيمي ايران را پوشش نخواهد داد. در واقع بيان اين مساله كه پتروشيمي ايران با ورود «ايتالياييها» دچار «جهش» يا «پيشرفت» بسيار چشمگيري شود چندان واقعگرايانه به نظر نميرسد.
يكي از پروژههاي مشترك اني با كشورهاي آسيايي، در كرهجنوبي بوده است. شركت پتروشيميايي ورساليز در سال 2012 قراردادي را براي توليد «الاستومر» با شركت پتروشيمي «هونام» كره جنوبي كه اكنون نام خود را به «لوته كم» تغيير داده بسته است. قرار بود كه در اواخر سال 2015 نخستين توليدات اين واحد كه با 200هزار تن ظرفيت برنامهريزي شده بود، روانه بازار شود. شركت «هونام» در اين قرارداد «فناوريهاي اختصاصي» شركت «ورساليز» را خريده و مورد استفاده قرار داده است. روشي كه بهطور قطع در مقايسه با روشهايي كه به «انتقال» فناوري منجر نميشود روشي كاراتر و مناسبتر خواهد بود.
بهطور كلي عمده فعاليت شركت «ورساليز» در زمينه توليد پلياتيلن، استايران و الاستومر است. با توجه به اينكه ايران در وضعيت فعلي قابليتهايي را براي افزايش توليد «پلياتيلن» دارد به احتمال فراوان بهترين كمكي كه از سرمايهگذاران و شركتهاي پتروشيميايي در ايتاليا ميتوان گرفت، انتقال فناوريهايي در اين زمينه خواهد بود. بررسيهاي «تعادل» نشان ميدهد فعاليتهاي تحقيق و توسعهيي شركت Versalis از توليد مونومرها و واسطههاي بر پايه سوختهاي فسيلي، پلياتيلن، استايرنيكها و الاستومترها تا محصولات بيوشيميايي و بيوپليمري را پوشش ميدهد.
اين شركت تمركز ويژهيي بر توليد محصولات با پايه زيستي يا با اصطلاح «شيمي سبز» دارد. اين كمپاني سرمايهگذاري گستردهيي در اين زمينه انجام ميدهد و چشمانداز روشني براي رهبري در اين بخش از حوزه توليد محصولات شيميايي را براي خود متصور است.
شركت ورساليز قصد دارد با استفاده از تكنولوژي، مدل جديدي از توسعه اقتصادي فارغ از فشارهاي معمول بر بازار پتروشيمي خصوصا در اروپا را در پيش گيرد. مدل توسعه اين شركت بر پايه پايداري محيطي در چرخه توليد محصولات اين شركت با استفاده از منابع تجديدپذير، كاهش انتشار گاز CO2 و كارايي انرژي است. اين امر به ادغام و سازگاري كامل كارخانههاي اين كمپاني با محيط اطراف خود ميانجامد و درنتيجه فرصتهاي زيادي را براي رشد ايجاد ميكند. اين امر مبتني بر تحقيق، نوآوري و همكاري است. در حال حاضر نيمي از اتيلن توليد شده در دنيا به پلياتيلن تبديل ميشود. تقاضاي جهاني براي اين محصولات در سال 2015 با رشد 5درصدي نسبت به سال 2010 به 90ميليون تن در سال رسيد. اكنون سابيك در زمينه بازار پلياتيلن خاورميانه حرفهاي زيادي براي گفتن پيدا كرده است و ايران براي رقابت با اين غول پتروشيمي نياز به «تكنولوژي» و «سرمايهگذاري» در فرآيند تبديل اتيلن به پلياتيلن دارد. البته تمام اينها در حالي بيان ميشود كه خط لوله «اتيلن» غرب هنوز سرنوشت چندان مشخصي ندارد. ايران قبل از جديتر شدن تحريمها «نخستين» صادركننده پلياتيلن به كشورهاي اروپايي و دومين صادركننده به چين بود و برنامههايي بلندپروازانه براي افزايش توليد اين محصول ارزان و سبك پليمري در سر داشت. برنامههايي كه ميتواند در كنار شركت «ورساليز» كه در اين زمينه تخصص دارد، رنگ و بوي جديتري به خود بگيرد.
خط لوله «اتيلن غرب» كه قرار بود از قبل آن حدود 15 واحد پتروشيميايي در غرب كشور به توليدكننده فعال «پلياتيلن» تبديل شوند حالا شايد با ورود ايتالياييها دچار تغيير شود و بتواند ايران را اندكي از كابوس «خامفروشي» در پتروشيمي رها كند. اما تمام اينها نميتواند به معناي «جهش» يا تحول عظيم در كل صنعت پتروشيمي محسوب شود. ايران با صنعت پتروشيمياي كه بيش از 70 طرح نيمهكاره و چشم انتظار سرمايه و تكنولوژي در دست دارد، بهطور قطع نميتواند صرفا روي ايتاليا كه از قضا در صنعت پتروشيمي از گذشته و حتي در سالهاي 1959 از رقباي آلماني و امريكايي خود عقبتر بوده حساب كند. يكي از بزرگترين توليدكنندگان سنتيپلياتيلن در دنيا كه در گذشته «بزرگترين» توليدكننده دنيا نيز بوده، صنايع شيميايي سلطنتي بريتانياست. سي مركير در كتاب خود، موقعيت شركتهايي مانند شركت «اني» ايتاليا را در صنعت پتروشيمي اينگونه تحليل ميكند كه اغلب شركتهاي نفت و گاز علاقه شديدي به سرمايهگذاري در صنايع پتروشيمي و ادامه دادن ارزش افزوده صنايع خود دارند. اما بسياري از آنها تاثير چشمگيري روي عرضه محصولات پتروشيمي نميگذارند كه اني ايتاليا نيز از همين دسته است.
در واقع نكته بسيار مهم اينجاست كه فارغ از اينكه تعدد طرفيني كه صنعت پتروشيمي ايران براي توسعه به آنها روي خواهد آورد، امنيت بيشتر اين توسعه را تضمين ميكنند اما واقعگرايي راجع به اين طرفين ميتواند يك آسيب محسوب شود.