برهان مجيدينيا و دوستانش كه از اهالي مريوان و كرمانشاه و كامياران هستند، از اول آذر در دل جنگل اليت بودند و ظهر ديروز، بعد از 45 ساعت بيداري بيوقفه، وقتي مطمئن شدند كه شعلههاي كوچك و دود غليظي كه در جنگل هست، نه نشان آتش دوباره بلكه حاصل مرگ تدريجي درختان كهنسالي است كه ميسوزند تا خاكستر شوند، كولهبار مختصرشان را جمع كردند و در جاده چالوس به راه افتادند تا به خانهشان در مريوان برسند.
سالار اسفندياري و گروه 24 نفرهاش كه غروب يكشنبه، در جاده شيراز به سمت روستاي اليت مازندران ميراندند تا جان جنگل را از سوختن نجات بدهند، در ميانه راه و پيش از نيمه شب دوشنبه، شنيدند كه آتش، مهار شده و به شيراز بازگشتند و آمادهباش بودند تا در صورت نياز به منطقه بروند. برهان و سالار و گروهشان، همياران محيطزيست از استانهاي كردستان و كرمانشاه و فارس هستند كه طي سالهاي اخير و از زماني كه دستهاي آلوده به طمع، بيشتر از قبل آتش به جنگلها مياندازند، بارها در اطفاي حريق رويشگاههاي طبيعي نوار زاگرس، كمك كردهاند و با بهره از تجربيات ارزشمندشان، جاي خالي نيروهاي دولتي براي نجات منابع ملي كشور را پر كردهاند.
شيوه همياري هم ساده است؛ برهان و سالار كه در زندگي روزمره به شغلهاي معمولي مشغولند، با شنيدن خبر آتشسوزي در جنگل، فراخواني براي گروهشان ميفرستند و از آنهايي كه توانايي جسمي بيشتري دارند، ميخواهند كه براي اطفاي آتش، همراهي كنند و اين فراخوان هم هيچ وقت بيجواب نميماند. اسفندياري به «اعتماد» ميگويد كه براي مهار آتشسوزي جنگل اليت هم، حداقل 4 گروه همياران محيطزيست استان فارس به فراخوان اعزام جواب مثبت دادهاند. برهان مجيدينيا، جوشكار تاسيسات گاز است و به «اعتماد» ميگويد در اين 21 سال، بس كه پاي اطفاي آتشسوزي جنگلهاي نوار زاگرس حاضر بوده، مهار حريق، جاي شغل جوشكاري را گرفته است.
برهان و گروه كوچكش، مثل هميشه با ماشين شخصيشان و بدون هيچ كمك دولتي از مريوان حركت كردند تا مثل هميشه، جان يك جنگل ديگر را از آتش طمع و فساد نجات بدهند.
برهان در توضيح 45 ساعتي كه بر اين 4 نفر گذشت ميگويد: « 12 ساعت طول كشيد تا از مريوان به روستاي اليت برسيم و بعد از تعويض لباس، رفتيم به دل جنگل و مشغول خاموش كردن و بريدن آتش شديم و ساعت 9 شب از جنگل بيرون آمديم.»
ديروز ظهر، برهان گفت كه بالاخره با گذشت بعد از 20 روز از اولين شعلههايي كه در اين جنگل، زبانه كشيد، آتشسوزي كاملا كنترل شده و دودهايي كه در جنگل هست، مربوط به سوختن تنه درختان خشك شدهاي است كه پيش از آتشسوزي روي زمين افتاده بودند و سوختن اين درختان و فروكش كردن دود هم حدود يك هفته طول ميكشد.
برهان و دوستانش شاهد بودند كه تعدادي از مردم، براي كمك به خاموش كردن شعلهها آمده بودند اما تعدادي ديگر هم سوار هليكوپتر شدند و با فيلم و عكس يادگاري به خانهشان برگشتند. برهان ميگويد اگر از همان روز اول كه آتش به جان جنگل افتاد و اولين شعلهها تا آسمان رسيد، 4 نفر هميار دلسوز براي نجات جنگل ميرفتند، با چنين فاجعهاي مواجه نميشديم.آنچه اين گروه هميار شاهد بودهاند، اين است كه حدود 15 هكتار از جنگل در آتش سوخته اما حدود 5درصد از وسعتي كه گرفتار آتش شده، آسيب عميق ديده و به خاكستر نشسته و 95 درصد آسيب، سطح جنگل را سوزانده است.
برهان ميگويد آتش، چه يك درصد بسوزاند و چه صددرصد، چه به جان جنگلهاي زاگرس بيفتد و چه به جان جنگلهاي البرز، يك فاجعه تلخ است و از ياد نخواهد رفت. اين گروه، با 45 ساعت بيخوابي و تلاش جانفرسايي كه براي مهار آتش داشت، به اندازه 10 روز توان از دست داده و حالا هم با دستهاي خاليتر از قبل به خانهاش برميگردد. برهان ميگويد: «تلخترين اتفاقي كه اين چند روز شاهد بوديم، واقعيت حرف همان مردي بود كه رو به دوربين ميگفت ما خيلي تنهاييم. ما در مهار آتش جنگلها، واقعا تنهاييم؛ چه در زاگرس و چه در البرز، واقعا تنهاييم. ما هيچ تجهيزاتي نداريم. من 21 سال است كه با آتش جنگلها دست و پنجه نرم ميكنم ولي تنها وسيلهاي كه دارم، يك دستگاه دمنده است و حتي يك لباس ضدحريق و كفش مناسب ندارم و 99 درصد هزينه حضور در جنگلهاي آتش گرفته و اطفاي حريق را از جيب خودمان ميپردازيم چون هيچ حمايتي از هيچ ارگاني و از هيچ محيطباني و از هيچ جنگلباني نداريم. همياران طبيعت خيلي تنگدست هستند.
بهمن ايزدي، فعال محيطزيست و مديرعامل كانون سبز فارس و تنها نهاد نيكوكاري در حوزه محيطزيست كه از وضع و تلاش همياران محيطزيست باخبر است، ظهر ديروز، در گفتوگو با «اعتماد» از مهار آتش جنگلهاي اليت خبر داد و اينكه تلاشها براي مقابله با جنگلسوزيها چه در نوار زاگرس و چه در نوار البرز، نه اينكه بيفايده باشد ولي مقابله با معلول است چون علتهایي عامل اين جنگلسوزيهاست . ايزدي ضمن آنكه اهميت جنگلهاي زاگرس و هيركاني را برشمرد، تاكيد كرد كه خشك كردن جنگلها از طريق آتشسوزيهاي سهوی و عمدي، باعث مرگ آبخوانها در اين سرزمين دچار بحران بيآبي ميشود و نتيجه نهايي اين وضع، برهم خوردن اعتدال طبيعي كشور است كه البته، هدف اتاق فكر خشكاندن ايران هم، حصول همين نتيجه است.
طي روزهاي اخير علاوه بر گروههاي مردمي، از كوهنوردان و همنوردها هم خواسته شد كه در صورت توانايي جسمي، هر چه سريعتر براي خاموش كردن آتش جنگلهاي اليت به منطقه بروند. از آخرين وضعيت اطفاي حريق در جنگلهاي اليت مازندران چه خبري داريد؟
آخرين اطلاعم براساس صحبت با گروههايي است كه سالها در مقابله با آتشهاي زاگرس تلاش كردند و در اين زمينه، تبديل به مربيان بسيار مجرب شدهاند و در روزهاي اخير هم به جنگلهاي اليت رفتند. چند روز قبل به محض آنكه گستره آتش رو به پيشروي گذاشت، از بچههاي مجرب در زاگرس كمك خواستيم و يك گروه از منطقه كردستان و از بچههاي مريوان و كرمانشاه و كامياران به منطقه رفتند و به ارتفاعات اليت رسيدند و با جان و با بهره از تجربيات بسيار ارزشمندشان براي جلوگيري از گستردگي آتش تلاش كردند و ميدانم كه در اين تلاش، حدود 50 ساعت نخوابيدند. گروه ديگري از استان فارس كه كارنامه بسيار موفقي در مقابله با آتش زاگرس مركزي و جنوبي كشور داشتند، غروب يكشنبه به سمت مازندران حركت كردند اما در ميانه راه به ايشان اعلام شد كه آتش جنگلهاي اليت اطفا شده و اين گروه به شيراز بازگشتند. طبق فيلم و عكسهايي كه تا ديروز از جنگل براي من ارسال شد، در بعضي نقطهها، شعلههاي بلند آتش مشاهده ميشد.
در آخرين صحبتي كه صبح ديروز (دوشنبه سوم آذر) با گروه كردستان داشتم، گفتند كه با وجود اين شعلهها، جاي نگراني نيست چون اين شعلهها، حاصل سوختن كنده درختان پوسيده يا بسيار كهنسال است و تا چند روز هم اين شعلهها ادامه خواهد داشت تا زماني كه اين درختان كهنسال بسوزند و خاكستر شوند ولي با وجود اين شعلهها، به دليل آنكه تمام برگها و گياهان مرتعي و محيط اطراف اين درختان كهنسال هم، سوخته، احتمال سرايت آتش به ساير نقاط، بسيار ضعيف است.
با اين گفتهها، نگراني من تا حد زيادي مرتفع شد ولي پايش بعد از آتشسوزي جنگلها بسيار مهم است و نيروهاي اطفاي آتش، بايد تا حدود 48 ساعت در منطقه حضور داشته باشند تا اگر زير برگ لاشههاي انباشته در ادوار مختلف، آتشي پنهان باشد و با وزش باد، شعلهور شود، به سرعت خاموش شود. مثال اين مورد را هم بارها در زاگرس شاهد بوديم كه آتشي كه بعد از 9 شبانهروز، خاموش شد ولي به دليل پايش نشدن منطقه، وزش باد شديد، به فاصله 24 ساعت بعد از خاموش كردن آتش، گستره آتش را افزايش داد. البته با توجه به تجربه 6 سال اخير درخصوص آتش زدنهاي زاگرس، موضوع بسيار مهمتر از مقابله با آتش اين است كه حتي اگر دولت به طرح ملي مقابله با آتش زدن جنگلها اعتقادي ندارد، بخش قضايي و امنيتي بايد به صورت جدي وارد عرصه شوند و آمران و اتاق فكر و عاملان و نيروهاي عملياتي و جرياني كه جنگلهاي ما را آتش ميزند، شناسايي و با اين افراد برخورد كنند. خاموش كردن آتش جنگلها، مبارزه با معلول است و ما بايد علت را پيدا كرده و با علت مقابله كنيم. علت، ممکن است دستهایي باشد كه قصد دارد در اين شرايط بحراني وضع آب و خاك كشور، با آتش زدن و از دست رفتن رويشگاههاي حياتي ما در زاگرس و هيركاني، ايران را بخشكاند. امسال و تا امروز، يك قطره باران در زاگرس نداشتيم و به دليل آتش زدن جنگلها و برهم ريختن اعتدال اقليمي، طبق گزارش سازمان هواشناسي، طول فصل تابستان زاگرس از سه ماه به 5 ماه افزايش يافته كه يك زنگ خطر جدي است ولي متاسفانه موردتوجه مسوولان نيست و براي مقابله جدي با عوامل و اتاق فكر آتش زدن رويشگاههايمان، اقدامي انجام نميشود.
از اواسط فروردين امسال، در سيطره 1600 كيلومتري جنگلهاي زاگرس، از كردستان و آذربايجان غربي تا خوزستان و هرمزگان، آتشهاي مهيبي داشتيم ولي هيچ برخوردي با علت و عاملان و اتاق فكر اين آتشسوزيها و خشكاندن ايران صورت نگرفت. اين اتاق فكر و عاملانش، در تابستان موفق به آتش زدن هيركاني نشدند چون در تابستان، گياهان مرتعي در سطح جنگل و سرخسها و ساير گونههاي گياهي، سبز هستند و به آساني آتش را انتقال نميدهند. پس اين اتاق فكر و عاملانش تا پاييز صبر كردند چون حالا فصل برگريزان است و برگهاي خشك، روي علوفههاي سبز را ميپوشاند و اين علوفهها هم رمق تابستان و بهار را ندارند و برگهاي انباشته شده زير درختان هم، آماده اشتعالند و در اين ايام و با چنين وضعي، ايرانستيزان و كساني كه به فكر هر چه خرابتر كردن اعتدال زيستي و به ويژه، منابع آبي ما هستند، آسيبرساني به هيركاني را شروع كردند چنانكه روز يكشنبه هم در چند نقطه در هيركاني و ارسباران، آتش داشتيم و از نيمه شب يكشنبه هم، جنگلهاي بسيار ارزشمند و متراكم ارتفاعات سوادكوه را به آتش كشيدهاند. چرا مسوولان فقط نگاه ميكنند؟ چرا بخش قضايي وارد نميشود؟ چرا دولت بيخيال است؟ چرا با ريشه برخورد نميشود؟ اين ريشه تعادلات طبيعي را در ايران ازبين می برد . وقتي تعادلات طبيعي ايران از بين برود، مهاجرتهاي اجباري شكل ميگيرد چنانكه از چند سال قبل تا امروز، اين مهاجرت را در نوار زاگرس شاهديم و بخشي از خوزستان به هيركاني و تهران و كرج آمده و روستاها و آباديها، يكي پس از ديگري خالي از سكنه ميشود چون منابع آب در نوار زاگرس از دست رفته. اگر اسم يك روستا، حسنآباد و اسماعيلآباد بوده، به دليل آب است و به معناي آباداني ناشي از وجود آب.
وقتي در اين روستا، آب نباشد، حسنآباد و اسماعيلآباد هم بيمعنا ميشود و مهاجرتي شكل ميگيرد كه هر روز، شاهد شديدتر شدن ضرباهنگش هستيم. متاسفانه مسوولان به اين موضوع توجه نميكنند كه با خشك شدن زاگرس، نيمي از كشور دربهدر خواهند شد، چون 12 استان ما از مواهب طبيعي زاگرس بهرهمند است. پوشش جنگلي زاگرس، آبخوانداري ميكند و سفرههاي آبي را نگه ميدارد و هنگامي كه اين پوشش جنگلي ازدست برود، آب از دست ميرود و دربهدري و مهاجرت اجباري شكل ميگيرد.
در اين چند روز اخير كه جنگلهاي اليت در آتش ميسوخت، علاوه بر آنكه به واسطه قدمت و ثبت هيركاني در فهرست ميراث جهاني يونسكو موردتوجه فعالان محيطزيست و همه مردم بود، سوختن جنگلهاي اليت به يك دغدغه ملي تبديل شد. اهميت جنگلهاي هيركاني چيست؟
اكولوژيستها، هيركاني را يك فسيل زنده ميدانند چون در عصر يخبندان، تمام بيوسفر دچار يخزدگي شد و بسياري از رويشگاهها از دست رفت و تنها نقطهاي كه از شرايط سخت عصر يخبندان جان به در برد، هيركاني بود. هيركاني، بيش از 40 ميليون سال قدمت دارد و به همين دليل، به نام فسيل زنده ناميده ميشود و به همين دليل دومين اثر طبيعي ايران است كه بعد از بيابان لوت در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شد. ثبت جهاني يك اثر در فهرست يونسكو به اين معناست كه افتخار مالكيت اين اثر، متعلق به كشور مربوطه است. ما مفتخر به اين هستيم كه يك زيرگونگي طبيعي و يك فسيل زنده در كشورمان داريم كه در هيچ كشور ديگري، مشابهش يافت نميشود. علاوه بر اين، منحصر به فرد بودن اين اثر جهاني باعث ميشود كه تمام كشورها، در پايش و حفاظت از اين اثر، دخيل باشند و يونسكو، عامل واسط اين حمايت جهاني است. بنابراين، عجيب نيست كه سوختن جنگلهاي اليت، به نگراني ملي تبديل شده چون با اين آتش زدنها، در حال از دست دادن موزه بسيار ارزندهاي در بيوسفر هستيم. علاوه بر آتش زدنها، قاچاق چوب در هيركاني بيداد ميكند و شبي نيست كه در جنگلهاي اين منطقه، صداي اره برقي شنيده نشود. آتش زدن جنگل، اتفاق هولناكي است كه با آن مواجهيم ولي سالهاست كه قاچاقچيان چوب در حال از بين بردن جنگل هستند.
جنگلهاي هيركاني و زاگرس، منابع حياتي ما هستند چون آبخوانهاي ما را تقويت ميكنند و آبخوانداري ميكنند. اگر اقتصاد معيشتي ما در شمال، شمال شرقي، جنوب و جنوب غرب هيركاني هنوز استمرار دارد، به خاطر بركت وجود همين رويشگاههاي مرتفع در هيركاني است. هيركاني، هويت طبيعي ما و موجب مباهات هويت ملي ماست و بايد مانند چشممان از آن نگهداري كنيم. جهان اكنون به ما نگاه ميكند كه چگونه از اين اثر طبيعي بسيار ارزشمند و منحصر به فرد حفاظت ميكنيم.
اي كاش همان روزهاي اول كه ارتفاعات اليت آتش گرفته بود، براي مهار آتش به سرعت اقدام ميكردند تا وسعت كمتري از اين جنگل از دست برود، چراكه بازسازي اين رويشگاه، نيازمند سالها مراقبت و محافظت است.
اطلاع داريد كه چه وسعتي از جنگلهاي اليت در اين آتشسوزي از دست رفته؟
برخي فعالان محيطزيست كه در عمق منطقه حضور داشتند، گفتند بيش از 10 هكتار در آتش سوخته ولي به نظر ميرسد آتش 20 روزه، دهها هكتار از رويشگاه را نابود كرده باشد و البته متاسفانه آنچه هيچگاه به طور دقيق، چه در آتشسوزي هيركاني و چه در آتشسوزي زاگرس توسط مسوولان رصد نميشود، همين عرصههاي خاكستر شده جنگلها در آتشسوزيهاست.




