تهران، این کلانشهر پرهیاهو هر روز هزاران روایت ناگفته را در دل خود پنهان میکند. شهری که در نگاه اول، همه چیز را در دل خود جای داده است؛ از برجهای بلند، خیابانهای شلوغ، مراکز خرید پرزرق و برق گرفته تا محلههایی که در آنها زندگی جریان دارد. اما در دل آن که برویم، روی دیگر شهر، خود را نمایان میکند و آن این است که سهم همه تهرانیها از پایتخت یکسان نیست. تهران، شهری است با چهرههای دوگانه؛ شهری که در آن نابرابری نه فقط در آمارها، بلکه در کوچهها، خانهها، و نگاههای مردم جاری است.
در یک سوی این شهر، برجهایی سر به فلک کشیدهاند که قیمت هر متر مربعشان از درآمد سالانه بسیاری از خانوادهها بیشتر است. خانههایی چند هزار میلیاردی در شمال شهر، با استخر، سونا، چشمانداز کوههای البرز و حتی چاه آب اختصاصی که بنابر گزارش تجارت نیوز، ۶ هزار میلیارد تومان قیمت دارند.
اما در سوی دیگر، در حاشیههای تهران، زندگی رنگ متفاوتی دارد. خانوادههایی که تا همین چند سال پیش در بافتهای مرکزی و متوسط شهر سکونت داشتند، حال با رشد بیرحمانه قیمت مسکن، ناگزیر به مناطق حاشیهای کوچ کردند. آنها روزی به طبقه متوسطی تعلق داشتند که زیر بار هزینههای سنگین خرید یا اجاره خانه، به تدریج از متن شهر فاصله گرفتهاند. محلههای جدیدشان اغلب در مناطقی شکل گرفته که زیرساختهای شهری هنوز کامل نیست؛ خیابانها آسفالت شدهاند، اما خدمات عمومی همچون مدرسه یا حملونقل عمومی با فاصله و محدودیت همراه است.
خانههایشان شاید دیگر کوچه خاکی نداشته باشد، اما هنوز با آنچه روزی در مرکز شهر تجربه میکردند فاصله دارد. این جابهجایی، صرفا تغییر نشانی محل زندگی نیست بلکه دگرگونی سبک زندگی، کاهش کیفیت دسترسی به خدمات و گاهی حتی تغییر حس تعلق است. طبقهای که روزگاری ستون فقرات ثبات اقتصادی و اجتماعی بود، حالا در حاشیهای زندگی میکند که هرچند از فقر مطلق فاصله دارد، اما از مرکز تصمیمگیری و امکانات شهری نیز دور افتاده است.
به گزارش اقتصاد۲۴ ، نابرابری شهری در تهران تنها در تفاوت قیمت خانهها نیست؛ در کیفیت هوا، دسترسی به آموزش و مراکز درمانی و حتی در امنیت شبانه خود را نمایان میکند. این نابرابری، آرام و بیصدا، اما عمیق و ریشهدار است. گویی تهران به دو شهر تقسیم شده: یکی برای آنان که میتوانند بخرند، بسازند و انتخاب کنند و دیگری برای آنان که ناچارند با محدودیتها سازگار شوند، گزینههای محدودی را بپذیرند و مسیر زندگیشان را با واقعیتهای اقتصادی شهر تنظیم کنند؛ شکافی که نه فقط اقتصادی، بلکه اجتماعی و روانی است.
نابرابری شهری شاید در پشت دیوارهای بلند و خیابانهای پرنور شمال شهر پنهان باشد، اما واقعیتی است که هر روز در زندگی هزاران نفر جاری است. از این رو مصاحبه پیشرو، دعوتی است برای دیدن، شنیدن و اندیشیدن به شهری که باید برای همه باشد، نه فقط برای برخی.