دهکبندی یارانهها قرار بود ابزاری برای حمایت هدفمند از اقشار کمدرآمد باشد، اما تجربه نشان میدهد این سیاست در عمل به منبعی برای نارضایتی بدل شده است. حذف یارانه برخی خانوارهای نیازمند و در مقابل پرداخت آن به افراد مرفه، هم سفره اقشار ضعیف را کوچکتر کرده و هم اعتماد به سیاستهای حمایتی دولت را کاهش داده است. حتی روش تازهای که هزینههای ماهانه خانوار را ملاک قرار داده، بیم آن میرود مشکلات پیشین را حل نکند و صرفاً ابعاد تازهای بیافریند.
چالش دیرینه؛ از خوشه بندی تا امروز
به گزارش خراسان، ماجرای پرچالش دهکبندی به سال ۱۳۸۸ و اجرای هدفمندی یارانهها بازمیگردد. آن زمان «خوشهبندی» خانوارها به دلیل فقدان دادههای دقیق به شکست انجامید و یارانه نقدی تقریباً به همه پرداخت شد. در سالهای بعد نیز نبود تصویر روشن از درآمد و دارایی خانوارها باعث شد حذف یارانه ثروتمندان همواره کاری دشوار و پرخطا باشد. تنها در خصوص دهک دهم که درآن، الگوی هزینه خانوارها با دهک بعدی خیلی زیاد و طبق گزارش ایرنا بیش از ۱۹ برابر است، تاکنون حذف یارانه با درصد اطمینان بالایی انجام شده است.
معیارهای متناقض؛ از گردش حساب تا هزینههای ماهانه
هم اینک که کمبود منابع برای طرح های حمایتی کالابرگ و هم چنین تکلیف قانون بودجه ۱۴۰۴ مبنی بر لزوم حذف ۳ دهک ۸ تا ۱۰ جدی تر شده، موضوع خطاهای حذف یارانه بگیران، مجدد به صدر اخبار در این حوزه بازگشته است.در خور ذکر است در سالهای اخیر، معیار اصلی برای دهکبندی داراییهایی مانند خودرو و مسکن و همچنین گردش مالی حسابها بود. همین روش باعث شد مستأجران کمدرآمد یا مددجویان نهادهای حمایتی صرفاً به دلیل چند تراکنش بانکی یا ارزشگذاری غیرواقعی خودرو، در دهکهای بالا قرار گیرند و یارانهشان حذف شود.اکنون وزارت رفاه معیار تازهای را اجرا کرده است: سرانه هزینههای ماهانه. طبق آن، اگر هزینه هر فرد بالاتر از ۱۰ میلیون تومان باشد، خانوار در دهک پردرآمد قرار میگیرد و یارانهاش قطع میشود. هزینه مسکن برای مستأجران مستثنا شده اما سایر مخارج از درمان تا تحصیل، جزو هزینهها حساب میشود. منتقدان میگویند این شیوه هم به همان اندازه خطا دارد، زیرا یک بیماری یا شهریه دانشگاه میتواند موقتاً هزینهها را بالا ببرد و خانوار را به اشتباه در جمع پردرآمدها قرار دهد.
روایتهای مردمی: عدالت در رویکرد، تبعیض در واقعیت
مشاهدات میدانی نشان میدهد که هم اینک مدل اجرای حذف یارانه بگیران ثروتمند خطاهای بارزی دارد.
به گزارش فارس، «آقای احمدی» یک اجارهنشین با حداقل حقوق و دو فرزند دوقلو روایت کرده است که در دهک هشتم قرار گرفته و حتی کالابرگ هم شامل حالش نشده است. او میگوید در مقابل، کسانی با چندین خودرو و خانه در دهکهای پایین هستند و یارانه دریافت میکنند.
در روزنامه خراسان نیز مخاطبان از تجربههای مشابه سخن گفتهاند. یکی از این افراد می گوید که با خرید یک خودرو تارا از طریق وام، ناگهان به دهک دهم! منتقل شده و یارانهاش قطع شده است.
مخاطب دیگری نیز روایت کرده که مادرش با حقوق بازنشستگی و بدون داشتن خانه ملکی، یارانه اش به دلیل اشتغال فرزند مجردش حذف شده است.
این روایتها یک پیام مشترک دارند: معیارهای فعلی دهکبندی با واقعیت زندگی خانوارها بعضاً فاصله زیادی دارد.
پویشهای اعتراضی؛ از فرزندآوری تا سامانه حمایت
اعتراضات مردمی نهتنها در رسانهها بلکه در شبکههای اجتماعی هم بازتاب یافته است. پویشهایی شکل گرفته که به تناقضها و خطاهای سیاست فعلی اشاره دارند:
بهروزرسانی سامانه حمایت: معترضان میگویند سامانه حمایت از نیمه نخست ۱۴۰۳ تاکنون هیچ بهروزرسانی جدی نداشته و بسیاری از اطلاعات قدیمی مبنای تصمیمگیری است.
تناقض با سیاست فرزندآوری: طبق گزارش فارس، برخی خانوادهها گزارش دادهاند که با تولد فرزند جدید، دهک خانوارشان بالاتر رفته و یارانهشان کاهش یافته است؛ (شاید به دلیل افزایش هزینه ها که هم اینک ملاک حذف ثروتمندان قرار گرفته) در حالی که هزینههای زندگی بیشتر شده است.
محاسبات غلط دارایی ها: طبق گزارش فارس، برخی از معترضان اعلام کرده اند که ارزش خودروها چند برابر واقعی محاسبه شده، اما داراییهای مهمتر مانند مسکن و مستغلات بعضاً نادیده گرفته میشوند.
اتکای صرف به تراکنش های بانکی: شرکتکنندگان در این پویش میگویند دهکبندی تنها بر اساس گردش حساب انجام شده است. یکی از معترضان نوشته است: به خاطر چند وام ازدواج و واریزی بانکی، در دهک ۸ قرار گرفتم. در حالی که اجارهنشینم و تنها داراییام یک پراید است.
مشکل دیگر نیز بیپاسخماندن اعتراضات است؛ بسیاری از خانوارها ماهها در انتظار رسیدگی به شکایتشان ماندهاند و نتیجهای نگرفتهاند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی یک سیاست پرخطا
کارشناسان هشدار می دهند که خطاهای مکرر در دهکبندی صرفاً یک مسئله اجرایی نیست، بلکه پیامدهایی جدی برای اقتصاد و جامعه دارد.
۱. افزایش ابهام خانوارها: وقتی خانوارهای نیازمند یارانهشان حذف میشود و در مقابل افراد مرفه همچنان حمایت دریافت میکنند، باور عمومی به عدالت اجتماعی و کارآمدی دولت آسیب میبیند.
مشاهدات میدانی نشان می دهد اکثر معترضان به حذف یارانه ها، خود را با اطرافیانی که از نظر سطح معیشت، در رده ای بالاتر قرار داشته، اما هم چنان یارانه دریافت می کنند مقایسه می کنند و عدم رسیدگی به اعتراض، سرگردانی و ابهام آن ها نسبت به برنامه حمایتی دولت را در پی داشته است.
۲. افزایش فشار معیشتی: خانوارهای کارگری و کارمندی که پیشتر زیر بار تورم و اجاره مسکن قرار داشتند، با حذف یارانه در موقعیتی دشوارتر قرار میگیرند.
به گفته گلپور، رییس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران، یارانه برخی کارگران در شرایطی حذف می شود که برخی کارفرمایان برای فرار مالیاتی یا کاهش تعهدات، مبالغ هنگفت را از حساب کارگران عبور میدهند. سامانه وزارت کار این تراکنشها را درآمد فردی میبیند و او را در دهک بالا قرار میدهد. این استثمار نوین، قربانی خود را بیپناه میگذارد، در حالی که کارگر هیچ نقشی در این تخلف ندارد و در عین حال در نبود بازرسی های کارآمد، و به جهت حفظ موقعیت شغلی، مجبور به سکوت می شود.
۳. تعارض با سیاست های کلان جمعیتی: حذف یارانه برخی خانوارها به دلیل افزایش فرزندان، عملاً انگیزه فرزندآوری را کاهش میدهد.
راهکارهای کارشناسی؛ پیوند یارانه با مالیات
کارشناسان زیادی معتقدند تا زمانی که نظام یارانهای با نظام مالیاتی پیوند نخورد، خطاهای دهکبندی ادامه خواهد داشت.
راهحل کلیدی، اجرای کامل «پایه مالیات بر مجموع درآمد خانوار» است؛ به این معنا که درآمدها و هزینههای واقعی افراد در یک چارچوب شفاف مالیاتی ثبت و مبنا قرار گیرد. در این صورت میتوان هزینههای ضروری مثل درمان و تحصیل را به رسمیت شناخت و تصویر دقیقتری از رفاه خانوار به دست آورد.
علاوه بر این، چند اقدام فوری هم پیشنهاد شده است:
بازنگری در شاخصهای دهکبندی و تفکیک هزینههای ضروری از سایر مخارج؛
رسیدگی سریع و شفاف به اعتراضات مردمی؛
بهروزرسانی مستمر پایگاه داده سامانه حمایت؛
افزایش هماهنگی میان وزارت رفاه، سازمان مالیاتی و بانکها برای تفکیک دقیق تر جریان درآمدی و هزینه ای افراد.
وقتی دهکبندی خودش به چالش تبدیل میشود
دهکبندی یارانهها اگرچه با هدف عدالت اجتماعی طراحی شده و نتایج مثبتی هم داشته، اما در فقدان اطلاعات دقیق و نظام مالیاتی کارآمد برای حذف ثروتمندان، در حال تبدیل شدن به سیاستی پرخطا و پرهزینه است. اگر اصلاحات فوری و اساسی در معیارها و سازوکارهای آن انجام نشود، حذف سه دهک بالا صرفه جویی مدنظر دولت به همراه اجرای کارای برنامه حمایتی را به همراه نخواهد داشت.