میلگرد و تیرآهن بخش بزرگی از هزینههای ساخت و ساز را به خود اختصاص میدهند و هر تغییر جزئی در قیمت آنها میتواند محاسبات مالی پروژههای عمرانی را به طور قابل توجهی تغییر دهد. این دو محصول با توجه به اهمیت استراتژیک خود در پروژههای ساختمانی و طرحهای زیربنایی، نقشی فراتر از یک کالای ساختمانی پیدا کردهاند و به شاخصی برای ارزیابی تحرک یا رکود بازار ساخت و ساز و حتی معیاری برای سنجش وضعیت عمومی اقتصاد کشور تبدیل شدهاند.
امروزه بسیاری از سازندگان، سرمایهگذاران و حتی سیاستگذاران، تغییرات قیمت میلگرد و تیرآهن را به دقت دنبال میکنند تا بر اساس آن، برنامهریزی پروژهها و جهتگیریهای اقتصادی خود را تنظیم کنند. پرسش اساسی اینجاست که چرا میلگرد و تیرآهن تا این اندازه در ساختار اقتصاد ایران اهمیت پیدا کرده و به ابزاری برای تحلیل بازار مسکن تبدیل شدهاند؟
نقش استراتژیک میلگرد و تیرآهن در بازار ساخت و ساز
در بازار ایران، کمتر کالایی را میتوان یافت که به اندازه میلگرد و تیرآهن در کانون توجه فعالان اقتصادی، از پیمانکاران و سیاستگذاران تا تحلیلگران اقتصادی قرار داشته باشد. این دو محصول فولادی، تنها اجزای سازهای در پروژههای عمرانی و ساختمانی نیستند، بلکه بر جریان نقدینگی صنایع، رفتار سرمایهگذاران و حتی تصمیمگیریهای کلان در حوزه زیرساخت نیز تاثیرگذار هستند.
میلگرد به عنوان مهمترین عنصر در ساخت اسکلتهای بتنی استحکام و ایمنی سازه را تامین میکند و کاربرد گستردهای در ساخت ساختمانهای مسکونی و طرحهای کلان زیربنایی دارد.با این حال، اهمیت آن تنها به جنبه فنی محدود نمیشود. برآوردها نشان میدهد میلگرد در بسیاری از پروژهها بین 10 تا 20 درصد کل بودجه را به خود اختصاص میدهد و همین سهم قابل توجه آن را به معیاری برای سنجش ریسک در پروژههای عمرانی تبدیل کرده است.
تیرآهن نیز جایگاه ویژهای در ساخت پروژههای عظیم و سازههای سنگین از جمله برجهای بلندمرتبه و پلها دارد و همین موضوع اهمیت آن را در سطح ملی پررنگتر کرده است. بالا بودن سهم تیرآهن در هزینههای کلان و نقش آن در ایمنی و دوام سازهها موجب میشود هر نوسان قیمتی به سرعت در روند اجرای پروژهها بازتاب یابد. تجربه نشان میدهد که افزایش ناگهانی قیمت تیرآهن باعث توقف یا کندی پروژههای بزرگ شده و هزینههای هنگفتی بر دوش پیمانکاران و صاحبان پروژه میگذارد.
برای درک بهتر اهمیت این دو محصول، کافی است الزامات ایمنی ساخت و ساز در کشور زلزلهخیزی مانند ایران را در نظر بگیریم. استفاده صحیح از میلگرد و تیرآهن در ساخت سازههای مقاوم یک ضرورت است و هر گونه ضعف در تامین یا استفاده از این مقاطع میتواند به خسارات مالی و جانی جبرانناپذیری منجر شود.
همین مصرف گسترده و نقش کلیدی میلگرد و تیرآهن در پروژههای ساختمانی، باعث شده این دو محصول به ابزار مهمی در تحلیل بازار ساخت و ساز و حتی شاخصی برای سنجش وضعیت اقتصاد کشور تبدیل شوند. نوسانات قیمت آنها اغلب بازتابی از شرایط اقتصاد کلان، سیاستگذاریهای دولت و وضعیت بازارهای مالی است. بنابراین، رصد مداوم بازار این مقاطع، برای تصمیمگیری فعالان اقتصادی اهمیت بالایی دارد.
از منظر سیاستگذاری نیز، طی سالهای اخیر دولتها در ایران تلاش کردهاند برای ایجاد شفافیت در بازار و مهار نوسانات، بخش عمدهای از عرضه میلگرد و تیرآهن را به بورس کالا منتقل کنند. این اقدام، از یک سو تلاش برای تنظیم بهتر بازار و از سوی دیگر، نشانهای از اهمیت استراتژیک این محصولات در ساختار اقتصادی کشور است.
نرخ میلگرد و تیرآهن؛ شاخصی از بازار ساخت و ساز و اقتصاد کلان
بازار ساخت و ساز در ایران، به دلیل سهم قابل توجه میلگرد و تیرآهن در هزینههای ساخت، به قیمت این دو محصول وابسته است. کوچکترین تغییر در بهای آنها میتواند بودجه پروژهها را جابجا کند و تصمیمگیریهای اقتصادی را تحت فشار قرار دهد.
هر زمان که قیمت تیرآهن و میلگرد روند صعودی پیدا میکند، هزینه ساخت واحدهای مسکونی به سرعت افزایش مییابد که در بلندمدت میتواند باعث رکود ساخت و ساز و توقف یا کندی پروژههای ساختمانی شود. اثر زنجیرهای این نوسانات را میتوان به صورت افزایش قیمت خرید و اجاره در بازار مسکن مشاهده کرد. بالعکس، زمانی که بازار این دو محصول به ثبات یا کاهش نسبی میرسد، زمینه برای فعال شدن پروژهها فراهم میشود و بازار ساخت و ساز رونق میگیرد.
وابستگی بازار ساخت و ساز به قیمت این دو محصول، تنها محدود به پروژههای مسکونی نیست. در پروژههای زیرساختی از جمله پل، سد و بزرگراه، میلگرد و تیرآهن نقش تعیینکنندهای در امکانسنجی، بودجهریزی و اجرای پروژهها دارند. از آنجا که پروژههای زیربنایی کلان معمولا با بودجههای دولتی انجام میشوند، افزایش قیمت فشار بر خزانه دولت را بالا میبرد و میتواند با توقف یا تاخیر در برنامهریزیهای عمرانی، بر رشد اقتصادی و روند توسعه کشور تاثیرگذار باشد.
نوسانات بازار میلگرد و تیرآهن بر زندگی روزمره مردم نیز تاثیرگذار است. افزایش قیمت این مقاطع، به طور مستقیم هزینه ساخت و ساز را افزایش میدهد که در نهایت باعث بالا رفتن قیمت مسکن و اجارهبها و کاهش قدرت خرید خانوارها میشود. بنابراین، برای بسیاری از خانوادهها، تصمیم به خرید یا ساخت خانه، به طور مستقیم با روند قیمتی این دو محصول در ارتباط است. در بلندمدت، گرانی و ناپایداری در این بازار باعث رکود ساخت و ساز و کاهش عرضه مسکن میشود که دوباره به افزایش تورم و رشد قیمتها دامن میزند.
بنابراین، بازار میلگرد و تیرآهن علاوه بر آنکه شاخصی از تحرک یا رکود در بازار ساخت و ساز است، نشانه ای از شرایط کلی اقتصاد کشور نیز به شمار میآید. زمانی که بازار این محصولات پرنوسان یا غیرقابل پیشبینی است، میتوان انتظار داشت که اقتصاد کشور نیز با چالشهایی چون تورم، کاهش سرمایهگذاری یا افت قدرت خرید مواجه باشد. بالعکس، دورههای ثبات در این بازار معمولا با افزایش فعالیتهای عمرانی، رشد اشتغال و بهبود شاخصهای اقتصادی همراه است.
تحلیل آینده بازار ساخت و ساز با سیگنالهای عددی
نخستین نشانههای تحرک یا رکود در بازار ساخت و ساز، معمولا در نوسانات قیمت میلگرد و تیرآهن نمایان میشود. به همین دلیل، دولت با پایش مداوم قیمت این مقاطع فولادی و بهرهگیری از ابزارهای کنترلی مانند سیاستهای تنظیم عرضه، تعیین سقف قیمتی و مداخله در بازار بورس کالا، تلاش میکند از انتقال شوکهای قیمتی این بازار به سایر بخشهای اقتصاد جلوگیری کند. هدف اصلی این اقدامات، کاهش ریسک اجرای پروژههای عمومی و حفظ امنیت سرمایه در بخش ساخت و ساز است.
پیشبینی روند قیمت این محصولات برای پیمانکاران و فعالان بخش خصوصی اهمیت حیاتی دارد. برنامهریزی مالی، تامین منابع و جذب سرمایهگذار، وابسته به چشمانداز بازار میلگرد و تیرآهن است. از این رو، بسیاری از فعالان این حوزه با رصد مداوم بازار، تلاش میکنند زمان مناسب برای آغاز، توسعه یا تعویق پروژههای خود را تشخیص دهند. نکته قابل توجه اینکه سیگنالهای قیمتی انتظارات روانی بازار را نیز شکل میدهند. بسیاری از سرمایهگذاران و خریداران مسکن، با تکیه بر تحلیل روندهای قیمتی، درباره زمان ورود یا خروج از بازار تصمیمگیری میکنند.
در مجموع، نوسانات قیمت میلگرد و تیرآهن یک شاخص کارآمد برای سنجش جهتگیری بازار ساخت و ساز و تعیین سرعت و حجم فعالیتهای عمرانی به شمار میروند. ثبات یا بیثباتی در بازار این دو مقطع، نه تنها بر صنعت ساختمان بلکه بر کل اقتصاد و حتی تصمیمگیری خانوارها برای خرید یا ساخت مسکن نیز اثرگذار است. به همین دلیل، رصد دقیق این بازار ابزار مهمی برای مدیریت ریسک و افزایش پیشبینیپذیری در فضای اقتصادی کشور محسوب میشود.