آرمان امروز: با پایان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، و زمزمههایی از احتمال بازگشت ایران و غرب به میز مذاکره، پرسش کلیدی این روزها در محافل اقتصادی این است: اقتصاد ایران به کدام سمت میرود؟ مرتضی افقه، اقتصاددان، معتقد است که سرنوشت اقتصاد ایران بیش از هر چیز به نوع مواجهه سیاستگذاران با فرصتها و تهدیدهای پیشرو وابسته است. او در گفتوگو با ما میگوید: «اقتصاد ما در شرایطی است که حتی شایعه نیز میتواند آن را تکان دهد. ما با ساختاری مواجهیم که به شدت شرطی شده و از درون فرسوده است.»
به باور افقه، اقتصاد ایران پس از تجربه یک جنگ محدود اما پرهزینه، اکنون در موقعیتی ایستاده که هر تصمیم سیاسی میتواند نقشی سرنوشتساز برای آن ایفا کند. او معتقد است که کشور از سالها پیش، عملاً در وضعیت جنگی اقتصادی قرار داشته و حالا هم، اگر فرصت آتشبس به درستی مدیریت نشود، ممکن است این وضعیت تشدید شود.
دو مسیر، یک تصمیم
سناریوهای پیشروی ایران به دو مسیر اصلی تقسیم میشوند. یا بازگشت به تنش و تحریم با فعال شدن مکانیسم ماشه، یا حرکت به سوی نوعی توافق ولو حداقلی برای کاستن از فشارها. هرکدام از این دو مسیر، پیامدهای متفاوتی برای اقتصاد خواهد داشت.
در سناریوی نخست که به گفته افقه، فعال شدن «اسنپبک» یا همان بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل در آن محتمل است، اقتصاد ایران به شدت آسیبپذیر خواهد شد. فروش نفت کاهش مییابد، دسترسی به منابع ارزی محدودتر میشود و بازار ارز دستخوش جهشهای بیسابقه خواهد شد.
او هشدار میدهد: «اگر چنین شود و دولت نتواند نقدینگی را کنترل کند، عبور دلار از مرز ۱۰۰ هزار تومان دور از ذهن نیست.» به گفته این اقتصاددان، شرایط فعلی به دولت اجازه نمیدهد با روشهای معمول با بحران برخورد کند. خلق پول، استقراض و فشار بر بانک مرکزی تنها نتیجهای که خواهد داشت، تشدید تورم و بیاعتمادی عمومی است.
توافق حداقلی، فرصت یا دام؟
در مقابل، اگر ایران و غرب به توافقی حداقلی دست پیدا کنند، بهویژه درباره مبادلات نفتی یا رفع بخشی از تحریمها، ممکن است فضای اقتصاد کمی آرامتر شود. اما افقه تأکید میکند که این وضعیت شکننده است و به هیچ وجه نباید به آن دل خوش کرد. «توافقی که بدون اصلاح ساختارهای اقتصاد داخلی باشد، بیشتر شبیه به مُسکن موقت است تا درمان.»
به گفته افقه، دولت ممکن است با چنین توافقی بتواند مدتی نرخ ارز را ثابت نگه دارد یا تورم را کنترل کند، اما در غیاب شفافیت مالی، استقلال بانک مرکزی، و مقابله با فساد، این دستاوردها موقتی خواهد بود.
اگر توافق جامع باشد
حالت سومی نیز وجود دارد که البته بعید به نظر میرسد، اما اگر محقق شود، میتواند اقتصاد ایران را وارد دورهای از تنفس کند. اگر مذاکرات به یک توافق سیاسی جامع منتهی شود و تحریمهای نفتی، بانکی و سرمایهگذاری به طور کامل برداشته شوند، در این صورت مسیر رشد اقتصادی باز خواهد شد.
افقه در اینباره میگوید: «در این حالت، باید از فرصت برای بازسازی اقتصاد استفاده کرد. اما نباید فراموش کنیم که بدون اصلاحات ساختاری، حتی این فرصت طلایی هم میتواند به تهدید تبدیل شود.» او تأکید میکند که ایران برای توسعه نیاز به نوسازی ساختارهای خود دارد؛ از اصلاح بودجه و کاهش وابستگی به نفت گرفته تا تقویت بخش خصوصی واقعی و کاهش انحصار.
اقتصاد بدون چشمانداز
اما شاید خطرناکترین سناریو، ادامه وضع موجود باشد. جایی که نه توافقی حاصل شود، نه تحریمها تشدید، و کشور در حالت تعلیق باقی بماند. افقه این وضعیت را «زندگی با ترس از فردا» توصیف میکند و میگوید: «اقتصاد در چنین وضعیتی عملاً از حرکت بازمیماند. سرمایهگذار ریسک نمیکند، تولیدکننده سرگردان است و مردم درگیر روزمرگی معیشتیاند.» در چنین شرایطی، دولت شاید بتواند با سیاستهای دستوری، نوسانات را کنترل کند، اما توسعه، اشتغال و عدالت اقتصادی قربانی خواهند شد.
پیامدهای اجتماعی غفلت از اقتصاد
مرتضی افقه هشدار میدهد که تداوم وضعیت فعلی نهتنها خطر فروپاشی اقتصادی، بلکه نارضایتیهای اجتماعی را نیز در پی دارد. به گفته او، اقتصاد بیمار، بیکاری گسترده، و بیثباتی قیمتها میتواند موجی از نارضایتی عمومی ایجاد کند که کنترل آن دشوار خواهد بود. «ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که جامعهای با سفره خالی، نسبت به سیاستها بیتفاوت باشد. اقتصاد زیربنای امنیت اجتماعی است.»
راهکار چیست؟
افقه راهحل را تنها در یک مسیر میداند: بازگشت به عقلانیت اقتصادی. او میگوید دولت باید از نگاه امنیتی به اقتصاد دست بردارد، از سرکوب قیمتها و مداخلههای بیپشتوانه فاصله بگیرد و راه را برای سرمایهگذاری و رقابت باز کند. او تأکید میکند که باید برای روزی برنامهریزی کرد که توافقی در کار نباشد و اقتصاد ایران بتواند بدون فروش نفت نیز به حرکت خود ادامه دهد. این یعنی اصلاح ساختار مالی دولت، مبارزه با فساد، تنوعبخشی به منابع درآمدی، و قطع وابستگی به رانت.
جمعبندی
جنگ ۱۲ روزه تمام شده، اما آینده هنوز در ابهام است. مذاکرات اگر آغاز شود، میتواند پنجرهای برای تنفس باز کند. اما اقتصاد ایران برای برخاستن نیاز به بیش از توافق دارد؛ نیاز به جراحی درونی، جسارت تصمیمگیری و عبور از اقتصاد رانتی. اگر این اصلاحات صورت نگیرد، حتی با توافق، اقتصاد ایران روی مدار بحران باقی خواهد ماند.