تهران، شهری که در «محاصره خودروها» است. خودروهایی که حتی کوچههای باریک را نیز احاطه کرده و خیابانها را کامل در اختیار خود گرفتهاند، تا جایی که دیگر فرصتی برای عابران پیاده باقی نمیگذارد. در این راستا، تجاوز وسایل نقلیه به حقوق بدیهی شهروندان عادیانگاری شده و سیاست «اول خودرو» به اولویت برنامهریزان حملونقل شهری تبدیل شده است.
در خیابانی در طرشت، پیرزنی با چرخدستی خود، در گوشهای از خیابان ایستاده و با نگاهی مضطرب به خیابان مینگرد که چگونه از خیابانی که خودروهایش با سرعت در حال تردد هستند، عبور کند. حتی زمانی که خودرویی میایستد هم تردید از یک عبور امن مانع حرکتش میشود و تنها با اشاره راننده که میتواند برود با همان نگاه نگران از خیابان عبور میکند و با تشکر از راننده از خیابان عبور میکند و گویی مورد لطف از جانب کسی قرار گرفته که به او فرصت عبور از خیابان را داده است.
این در حالی است که مطابق قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، اگر در گذرگاه عابر پیاده چراغ عابر پیاده وجود نداشته باشد، حقتقدم عبور با عابر پیاده و رعایت آن توسط رانندگان وسایل نقلیه ضروری است. اما حالا این خودروها هستند که بر عابران پیاده تسلط یافتهاند و آنها هستند که تعیین میکنند چه زمانی میتوانند به عابران پیاده اجازه عبور از عرض خیابان را بدهند. و آنچه شهر در اکثر مواقع شاهد آن است؛ خودروهایی است که در اکثر مواقع اولویت شهروندان پیاده را تشخیص نمیدهند و موتورهایی که در خیابانها ویراژ میدهند و «ترس» را جایگزین ایمنی شهری برای عابران پیاده کردهاند.
همچنین، در خیابانی دیگر در شهرآرا، مادری کالسکه بچهاش را در گوشهای از خیابان گذاشته و تمام حواسش به ویراژ موتورهایی است که با سرعتی تمام از کنار خیابان عبور میکنند و خودروهایی که با نادیده گرفتن عابران پیاده منتظر عبور از خیابان را نمیبینند و با سرعت رد میشوند. شهری که باید در خدمت انسانها باشد، حالا در خدمت خودروها قرار گرفته و حتی عمده ابرپروژههای شهری بر اساس نیاز خودروها در شهر تعیین و اجرایی میشوند.
این موضوع باعث شده تا در حال حاضر، یکی از مهمترین مشکلاتی که تهران و دیگر کلانشهرها با آن مواجه هستند، «حذف پیادهها» از خیابانها و فضای شهری و «غالب شدن خودروها» باشد. در واقع اینطور باید گفت که «شهر بهطور کلی در اختیار خودروهاست». یکی از چالشهایی که در سطح شهر روزانه با آن مواجه هستیم، عادیانگاری زیر پا گذاشتن حقوق شهروندان پیاده به دست خودروسواران است.
عابران پیاده بهویژه افراد سالمند بهراحتی امکان تردد از عرض خیابانها را ندارند و این تنها محدود به خیابانهای بدون چراغ راهنمایی نیست. حتی در کوچهها و خیابانهای فرعی هم، خیابانها کاملا در اختیار خودروها قرار گرفته و تقریبا عابران پیاده سهمی از خیابانها ندارند و این موضوع حتی تا پیادهروها نیز امتداد یافته است. موتورهایی که برای دور زدن ترافیک خیابان ترجیح میدهند از لابهلای عابران پیاده عبور کنند و گاهی حتی خودروهایی که با پارک کردن، راه عابران پیاده را میبندند. این در حالی است که در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا و حتی چین شاهد حذف تدریجی خودروها و رواج دوچرخهسواری و پیادهروی در بین شهروندان هستیم و خیابانهایی که یکی پس از دیگری تبدیل به پارک و محلی برای عبور امن عابران پیاده و دوچرخهسوار میشوند.
اما در تهران همچنان با پروژههای بزرگراهسازی در سطح کلان مواجهیم و شهر بیشتر از هر چیزی بر محور خودرو اداره میشود تا انسان. علاوه بر اینکه مدیران شهری تسهیل مسیر خودرویی را به جای توسعه حملونقلی در سیاستهای شهری خود میگنجانند، اما نکتهای که بسیار مورد توجه قرار دارد، دیدگاه غالب بر عموم مردم است که توفیق در سیاست شهری را بر مدیریت خودروها و تسهیل در حرکتشان با عریض کردن خیابانها و بزرگراههای جدید میدانند، نه محلی امن برای عبور عابران و ترویج دوچرخه و تقویت و توسعه حملونقل همگانی.
دلیل آن تنها یک جمله است: «خودرومحوری جایگزین انسانمحوری شده است.» این دیدگاه را میتوان در ساخت بزرگراهی در ستارخان هم دید. با وجود اینکه محلیها در حال حاضر در تردد خود به واسطه ترافیکهای طولانی با مشکل مواجه شدهاند و تردد روزانه عابران پیاده از حالت امن خود خارج شده است، نگاه اکثر افراد به تغییری است که پس از ساخت بزرگراه ایجاد خواهد شد و معتقدند که ترافیک کنترل شده و خودروها به راحتی عبور خواهند کرد. در واقع، آرامش و ایجاد محله امن برای پیادهروی و پررنگ شدن نقش انسان در شهر، جایگاه چندانی در نظریات عامه مردم ندارد و این تنها محدود به سیاستهای مدیران شهری نیست./ دنیای اقتصاد