کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

برخی از مقدمات لازم برای یک کسب و کار ماندگار


کد خبر : ۳۵۲۷۹یکشنبه، ۲۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۹:۴۲۲۴۸۳ بازدید

در پایان هر روز، شما خاطرات و تجربیاتی دارید، قلم و کاغذی بردارید و پیش بینی هایتان را یادداشت کنید، آن هم درباره تغییرات اجتماعی ...
برخی از مقدمات لازم برای یک کسب و کار ماندگار برخی از مقدمات لازم برای یک کسب و کار ماندگار

در پایان هر روز، شما خاطرات و تجربیاتی دارید، قلم و کاغذی بردارید و پیش بینی هایتان را یادداشت کنید، آن هم درباره تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، شغل خودتان، وزن تان، بازار بورس، کارهایی که دوست دارید انجام بدهید، میزان مطالعه تان، اتفاقاتی که ممکن است برای همکاران تان رخ بدهد و...، سپس گاهی یادداشت های خودتان را با وقایع بیرونی مقایسه کنید. از اینکه چه پیشگوی ضعیفی هستید، شگفت زده خواهید شد.

اینجاست که درمی یابید شما به عنوان فردی که کسب و کاری برای خودش راه انداخته، نیاز به کسب درک درستی از گذشته، حال و آینده دارید. باید بتوانید قدرت پیش بینی خودتان را با استفاده از مجموعه ای دانش، خبر، تجربه و هوش افزایش دهید. در این میان، مطالعه تاریخ را فراموش نکنید. منظور از این پیشنهاد، حفظ کردن نظریه های انباشته شده در کتاب های درسی نیست؛ تاریخ شفاهی یا اسناد تاریخی یک دوره خاص را بخوانید. ببینید افرادی مانند شما در آن دوره چه کرده اند و از کجا به کجا رسیده اند.

روزنامه هایی از پنج، 10 یا 20 سال پیش را پیدا کنید و مطالعه کنید. آن گاه می بینید که درک عمیق تر و بهتری از غیرقابل پیش بینی بودن جهان پیدا خواهید کرد! درست است. دقیقا در نقطه ای به این قدرت دست پیدا می کنید که یک تناقض پیش روی شما قرار می گیرد. شما نیاز دارید بتوانید آینده کسب و کارتان را پیش بینی کنید، ولی به دریافتی رسیده اید که اوضاع زمانه را نمی توان پیش بینی کرد. اینجاست که آن اتفاق خاص می افتد و شما می توانید با چنین رهاوردی، ایده ها، برنامه ها و اهداف خودتان را ترسیم کنید.

دانش کافی و لازم

چارلی منگر، یکی از سرمایه گذاران موفق و پیشرو جهان بر این باور است که دو نوع دانش وجود دارد؛ اول، دانش واقعی. این نوع دانش را در مردمی می بینیم که زمان و تلاش فراوانی را برای فهم یک موضوع صرف کرده اند. نوع دوم، دانش افرادی که فقط وانمود می کنند بلدند. آنها شاید صدا یا ظاهر خوبی داشته باشند، اما دانشی که از آن استفاده می کنند، مال خودشان نیست. آنها طوطی وار کلمات را با شیوایی و جذابیت فراوان به زبان می آورند، طوری که انگار از روی نوشته می خوانند.

متأسفانه در روزگار ما تمایز قایل شدن بین دانش واقعی و دانش تقلیدی بیش از پیش سخت شده است. شما به عنوان کسی که می خواهد در زمینه کسب و کار خودش فرد مطلع و دانایی باشد، لازم است تعارف را کنار بگذارید و در پی اطلاعاتی باشید که دانش واقعی نام دارند. به عبارت دیگر در زمینه کار و حرفه خودتان تحقیق کنید. دقت کنید که اخبار جدید و متنوع می توانند به پیشرفت شما کمک کنند ولی اینکه یکسره پیگیر اخبار مختلف باشید، ذهن شما را پراکنده و غیرمتمرکز خواهد کرد.

اطلاعات اضافی ارزشی ندارد، چه آنها را بدانید و چه ندانید. دانیل جی بورستین به درستی می گوید:  «بزرگ ترین مانع اکتشاف جهالت نیست، بلکه توهم اطلاعات است.»

پس با نگاهی پژوهشی به اینجا و آنجا سرک بکشید و مطالب خواندنی مربوط به کسب و کار خود را بخوانید. به مرور زمان می توانید مطالب عمیق را از سطحی تفکیک کنید و از همان سطرهای آغازین یک مقاله یا کتاب بفهمید که چه اندازه به کارتان خواهد آمد و چه مقدار تکراری و لفاظی است. امیدوارم این نوشته شامل چنین مواردی نباشد.


کشف استعداد

آیا می دانید در چه زمینه ای استعداد دارید؟ برای درک این نکته، در درجه اول باید بدانید چه چیزهایی را می فهمید و چه چیزهایی را نمی فهمید. به بیان روشن تر، استعدادهای خودتان را بر مبنای درک تان از مسائل، کشف کنید. اگر وارد عرصه ای بشوید که دیگران استعدادش را دارند و شما ندارید، بازنده خواهید شد. این از تمام پیش بینی هایی که می توانید انجام دهید به یقین نزدیک تر است. باید کشف کنید کجاها برتری دارید و آنگاه در دایره توانایی هایتان وارد میدان شوید.


شیوه انتخاب

انتخاب های بیشتر منجر به تصمیم گیری های ضعیف تر می شوند. اگر از افراد بیکار بپرسید شغل مورد نظرشان باید چه خصوصیاتی داشته باشد، پشت سر هم معیارهای معمولی را نام می برند؛ متناسب با تحصیلاتم باشد، محیط کاری قابل پیشرفتی داشته باشد، حقوق مناسبی دریافت کنم، مورد علاقه ام باشد، در آن زمینه استعداد داشته باشم، همکارانم کاردان و صمیمی باشند و... اما آیا واقعاً وقتی در جایی مشغول به کار می شوند همه این معیارها را هنگام انتخاب در نظر می گیرند؟

امروزه، اگر نگوییم میلیون ها نفر، دست کم هزاران نفر در هر شغلی رقیب بالقوه ما هستند. ثابت شده استرس ناشی از رقبای شغلی و تنوع سرسام آور انتخاب به قدری زیاد است که مغز برای تصمیم گیری فقط یک معیار را در نظر می گیرد؛ حقوق مکفی! عواقب این روش انتخاب را هم همه ما می دانیم، چه بلاها و مشکلاتی که به خاطر نداشتن دانش، تجربه، استعداد و علاقه بروز خواهد کرد و در نهایت، منجر به نارضایتی و عدم موفقیت می شود. چگونه می توانید مطمئن باشید از بین 200 گزینه کسب و کاری که مورد توجه شما قرار گرفته اند و احاطه و سردرگم تان کرده اند، گزینه درست را انتخاب می کنید؟ پاسخ این است: نمی توانید. هر چه گزینه های بیشتری داشته باشید، نامطمئن تر خواهید بود و متعاقبش ناراضی.

در چنین شرایطی چه باید کرد؟ قبل از آنکه کسب و کارهای مختلف را بررسی کنید، به دقت فکر کنید چه می خواهید. معیارهایتان را بنویسید و کاملاً به آنها پایبند باشید. همچنین درک کنید که هرگز نمی توانید تصمیم کاملی بگیرید. با توجه به احتمالات مختلف، داشتن هدفی بزرگ، نباید نوعی کمال گرایی غیرمنطقی باشد. کافی است یاد بگیرید یک تصمیم  «خوب» را دوست داشته باشید.


کار گروهی

اگر در کسب و کاری که انتخاب می کنید لازم است با افراد دیگری کار کنید، باید بتوانید آنچه را در ذهن تان می گذرد بیان کنید، حتی اگر گروه به آن علاقه ای نشان ندهد. فرضیات و احتمالات گوناگون مربوط به موفقیت یا شکست را زیر سوال ببرید، حتی اگر این کار باعث شود از آسایش دور باشید. اگر رهبری یک گروه را بر عهده دارید، یک نفر را به عنوان  «مخالف» منصوب کنید. او احتمالا محبوب ترین فرد گروه نخواهد بود، اما شاید مهم ترین عضو آن باشد.  همیشه از دل مخالفت ها و موانع، مسیرهای درستی برای پیشرفت به دست می آید.


موانع کاری

اگر می خواهید دیگران را در مورد موفقیت کسب و کارتان متقاعد کنید، بر مزایای آن تمرکز نکنید، بلکه سعی کنید به آنها نشان بدهید ضررهای بهره نبردن از محصول یا خدمات شما برای آنها چه خواهد بود. وحشت از دست دادن یک چیز، عامل انگیزشی مؤثرتری نسبت به امکان به دست آوردن همان چیز با ارزش مشابه است.


دلایل روشن

وقتی برای کسب و کاری که پیش می گیرید دلایلی داشته باشید؛ با حس بردباری و سودمندی مواجه می شوید. خیلی اهمیت ندارد دلایل شما بسیار محکم و دقیق باشند یا نه. استفاده از یک دلیل ساده با جمله:  «این کار را انجام می دهم، برای اینکه...»، کافی به نظر می رسد. هیچ وقت بدون  «برای اینکه...» کاری را آغاز نکنید. همین عبارت کوچک و ساده، چرخ های روابط انسانی و اجتماعی و اقتصادی را به چرخش درمی آورد. بدون هیچ محدودیتی از آن استفاده کنید. این عبارت آنقدر نتیجه بخش است که حتی وقتی هیچ کاری نمی کنید هم می توانید آن را به کار ببرید و با خودتان زمزمه کنید که هیچ کاری نمی کنم برای اینکه. . .!


بایدها و نبایدها

از میکل آنژ پرسیدند: راز نبوغت را بگو! چگونه مجسمه داوود، شاهکار تمام شاهکارها را ساختی؟ جواب میکل آنژ این بود: ساده است. هر چیزی را که داوود نبود، تراشیدم.  ممکن است به درستی ندانید عامل موفقیت شما چیست یا نتوانید به دقت بگویید چه چیزی خوشحال تان می کند ولی به روشنی و قطعی می توانید بگویید چه چیزی موفقیت و شادی شما را نابود می کند.

این درک با وجود سادگی اش، بسیار اساسی است. دانستن منفی  (شناخت نبایدها) بسیار قدرتمندتر از دانستن مثبت  (شناخت بایدها) است. بر داوود تمرکز نکنید! به جای آن بر هر چیزی که داوود نیست، تمرکز کنید و آن را بتراشید. به عبارت کاربردی تر: تمام خطاها را کنار بزنید، کار درست انجام خواهد شد.
 

- شیرین عبدالکریمی/ تحلیلگر اجتماعی کسب‌ و کار



اخبار مرتبط

دیدگاه ها

افزودن دیدگاه


  • نظرات غیر مرتبط با موضوع خبر منتشر نمی شوند.
  • نظرات حاوی توهین و افترا منتشر نمی‌شوند.
  • لطفاً نظرات خود را به صورت فارسی بنویسید.
نام:
پست الکترونیک:
متن:

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها