بعد از بیانیه لوزان، تمام نگاهها به روزهای آینده است. روزهایی که به تیرماه 1394 منتهی میشود و البته سرنوشت بخش مهمی از اقتصاد کشور به همین روزها، گره خورده است. تا به حال، برنامه اقدام مشترک ژنو و بیانیه لوزان، اثرات اقتصادی خود را که بیشتر مربوط به «با ثبات کردن» قیمتها هستند، به جا گذاشته است و از اینجا به بعد، همه چشم انتظار امضای توافق نهاییاند تا با کنار رفتن مانع تحریمها از سر راه ماشین اقتصاد ایران، آهنگ پیشرفت و توسعه، تندتر شود.
برای بررسی آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هستهای و اثرات آن بر اقتصاد کشور، با پروفسور حسین آفریده، رئیس دانشکده انرژی امیرکبیر و رئیس اسبق کمیسیون انرژی مجلس، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه از نظر میگذرد.
فکر میکنید، تفاهم لوزان از نظر اقتصادی، چه اثراتی برای ایران داشته باشد؟
در رابطه با بیانیه صادر شده، به نظر من مزیت اصلی این بود که 5 کشور عضو شورای امنیت و آلمان حقوق هستهای و غنیسازی را به رسمیت شناختند و وقتی میپذیرند ایران غنیسازی در حدود زیر 4 درصد داشته باشد پس ایران میتواند از آن سوخت تولید کند و این یک گام بسیار مهم بود که حاصل شده است و دوم اینکه تعداد سانتریفیوژهای واحد نطنز به عنوان یک مرکز غنیسازی باقی بماند و ایران سانتریفیوژهای جدیدی مانند P8 تحقیق کند. بنابراین این ظرفیتی که ایران موفق به دستیابی به آن شده است و طبق برنامههای توسعه اگر ایران به اصل تنوع انرژی باور داشته باشد، میتواند به سوخت حاصل از آن دست یابد. همچنین این پذیرفته شده که راکتور آب سنگین اراک باقی بماند اما پلوتونیوم تولید نشود که البته میتوان از آنها دعوت کرد تا به ایران بیایند و فرآیندها را بازنگری کنند.اگرچه نپذیرفتهاند که فردو یک مرکز غنیسازی باشد اما پذیرفتهاند که سانتریفیوژها وجود داشته باشند و بچرخند و همچنین فردو میتواند به یک مرکز تحقیقات بینالمللی تبدیل شود که ایران با توجه به اینکه قبلا در پروژههای اینچنینی حضور نداشته است، میتواند از این فرصت استفاده کند و این نیز گام مثبتی است. به نظر میرسد از روزی که توافق امضا شود و تحریمهای ایران برداشته شود، این کار، قابل وصول است. ما میبینیم که موانع تحریمی درحال برداشته شدن است، تحریمها روی کشور اثر گذاشته بود مانند مبادلات بانکی بینالمللی و گشایش السی، پس اگر موانع برداشته شود دست دولت نیز باز میشود. به نظر من، تحریمها، کاغذپاره نبوده و نیستند. من فکر میکنم مناسبات در صورت توافق با این کشورها بهتر میشود و به رونق اقتصادی کمک میکند و همچنین ایران از بازارهای انحصاری چین و روسیه خارج میشود و میتواند در بازارهای جذابی چون اروپا، تجارت کند. به نظر من این یک توافق برد- برد است و ما باید از مذاکرهکنندگان تشکر کنیم که تمام تلاش خود را به کار بستهاند که منافع ایران را حفظ کنند. ما در دانش هستهای فقط روی چرخه هستهای تمرکز کردهایم درصورتی که انرژی هستهای برای مصارف پزشکی و ... نیز است. تمامی رآکتورها برای تولید برق از غنیسازی زیر 4 درصد استفاده میکنند. برای رآکتورهای تحقیقاتی نیز میتوانیم از روشهای دیگر استفاده کنیم مانند آب سنگین و اورانیوم.
برداشته شدن تحریمها، چه تأثیری بر صنعت کشور دارد؟
میتوان رآکتورهای دیگری را بازطراحی کرد. بنابراین ما مشکلات تامین انرژی هستهای از طریق غنیسازی 4 درصد را نداریم. اگر توافق حاصل شود و طبق بیانیه عمل شود یک بازی برد- برد وجود دارد و هر دو طرف برنده میشوند. مثلا جاهایی آژانس تمایل دارد که میتواند بازرسی انجام دهد. اکنون رآکتورهای کوچک 100 مگاواتی ساخته شده است و ما هم میتوانیم روی همینها کار کنیم. وقتی رآکتورها ساخته میشوند در همه دنیا همه اجزای آن در یک کشور ساخته نمیشود ما میتوانیم بعضی از قسمتها را بخریم و این بستر فراهم شود که بتوانیم روی رآکتورها کار کنیم. در زمینههای دیگر ما میتوانیم از تکنولوژیهای سریعتر استفاده کنیم و همینطور در زمینه صنعت، کارهای زیادی انجام دهیم. الان دانش هستهای در تمام صنایع پیشرفته وجود دارد. ما میتوانیم به همه اینها دست یابیم و فعالیتهای خود را توسعه دهیم و جلو برویم مثلا directional drailing از تکنولوژیهایی است که عمدتا در دانش هستهای استفاده میشود. شرکت شلنبرگر که گردش مالی چند صد میلیارد دلاری دارد از دانش هستهای شروع کرده است. الان ما میتوانیم در کشورمان از جدیدترین تکنولوژیها استفاده کنیم. ما در کشاورزی یا پزشکی جزو بهترینهای منطقه هستیم. میتوانیم در تعاملات بینالمللی بهتر عمل کنیم. مثلا تکنولوژی کبالت یک تکنولوژی منسوخ است و اگر بخواهیم باید مراکز کربنتراپی و پروتونتراپی طراحی کنیم. من فکر میکنم توافق سبب شود قسمتهایی که از آن تاکنون غافل شدهایم را پیشرفت دهیم مثلا تایرهای جدید که کراسلیک شده است و ما باید بتوانیم صنعت خود را ارتقا دهیم تا بتوانیم رقابت کنیم. میبینید فضاها کاملا باز میشود مثالهای زیادی وجود دارد. من فکر میکنم توافق سبب میشود قسمتهایی که غافل شدیم را هم شتاب دهیم و برای صنایع، ارزشافزوده زیادی بیاوریم. مثلا نوعی کابل وجود دارد که بسیار گران است، ما میتوانیم اینها را بیاوریم و صنعت خود را توسعه دهیم.
ارزیابی شما از روند توزیع یارانهها تا به امروز چیست؟
یارانهها باید هدفمندتر شود. ایده یارانهها را من سالها قبل در مجلس ششم مطرح کردم. دولت باید برای منابع خود ارزش قائل باشد و نباید منابع خود را تلف کند و باید ارزش آنها را حفظ کند. پس کالاها باید هدفمند شوند و ارزش داشته باشد و خانوادهها باید برای کالا ارزش قائل شوند. مثلا در مقایسه با دیگر کشورها مصرف انرژی بالاست و برای تولید کالا، 10 برابر نرم جهانی است. ما انرژیهای تجدیدپذیر زیادی داریم مانند خورشید و باد که مثلا ظرفیت بادی کشور 25هزار مگاوات است ولی اینها نمیتواند در مقابل انرژی فسیلی رقابتی باشد. نهتنها قبلا بلکه الان با بالا رفتن قیمتها هنوز رقابتی نشده است. نروژ الان نفت صادر میکند ولی سرمایه خود را ذخیره میکند. من آن زمان نگران بودم چون علاوه بر روند مصرف انرژی، مقدار زیادی از آن به کشورهای همسایه قاچاق میشد و این نهایتا به فقر مردم منتهی میشد. من آن زمان گفتم ما باید هدفمندسازی کنیم و یارانهها و انرژی را ساماندهی کنیم و از محل هدفمندسازی برای توسعه کشور استفاده کنیم. من موافقم که از ثروتمند بگیریم و به فقرا بدهیم. من نگاهم این بود که این اختلاف صرف توسعه شود. مثلا اگر من یک کاخ دارم و دیگری یک خانه کوچک دارد، او حق ندارد که از منابع ارزانقیمت برای کاخ خود استفاده کند و در واقع فقط درصدی از مصرف خود را بپردازد. هرکسی از منابع عمومی استفاده میکند، باید هزینه آن را نیز بدهد.
راهحل چیست؟
اگر قیمت را واقعی کنیم مردم فکر میکنند زندگی سختتر شده و انرژی را درست مصرف میکنند پس بخشی از درآمد حاصله را به خود او کمک میکنیم. این ایده هدفمندی یارانهها بود. کارهایی که دولت قبلی اجرا کرد خوب بود ولی مشکل این بود که هدفمند نبود، دولت باید سهم دهکهای پایین را میداد و دهکهای پایین را به سمت اشتغال سوق میداد. الان مشکل اشتغال بسیار وجود دارد و رکود نیز ایجاد شده است. ما برای ایجاد رفاه باید کار و اشتغال ایجاد کنیم. اشتغال نجاتدهنده است. اشتغال باعث میشود که جوان روحیه خوبی داشته باشد، کار کند، ازدواج کند ولی اگر اشتغال نباشد این کار صورت نمیگیرد و ناهنجاری به وجود میآید. در همان ابتدا باید اصلاحات ایجاد میشد.
این به معنای آن است که دولت قبل، روند توزیع یارانهها را به جای مسیر اقتصادی در مسیری دیگر، دنبال کرد؟
بله. اگر مسیر اقتصادی درست تعریف میشد باید سهم تولید پرداخت میشد تا صنایع کشور به سمت تولید پایدار پیش بروند نه اینکه به حالت تعطیل یا نیمهتعطیل دربیایند. یک مثال میزنم. ما باید بنگاههای اقتصادی دولتی را ساماندهی کنیم. صدور کارت هوشمند سوخت باعث شد که مدیریت تا حد خوبی اعمال و جلوی قاچاق کالا تا حد زیادی گرفته شود. اما برای بخش تولید سوخت، فکری اساسی نکردیم. پالایشگاهها باید ارزشافزوده داشته باشند. باید بالانس پالایشگاه مثبت باشد و اگر منفی است، اصلاح شود. این نگاه باید ایجاد شود.حتی این نگاه قابل تعمیم به بخش ساختوساز نیز است. در قالب اصلاح ساختمانها مانند دوجداره کردن. ما باید به این سمت برویم.
به نظر شما چند درصد از جمعیت 75میلیونی ایران باید یارانه بگیرد؟
باید آمار بررسی شود تا پاسخ درستی داده شود اما به نظر من اگر جامعه به ده دهک تقسیم شود 5 دهک بالا نباید یارانه بگیرند. البته باید بحث علمیتر صورت گیرد و به نظر من برای کارآمدی دولت، مجلس دهم باید همراستا با دولت باشد تا برنامههای هدفمندی یارانهها، درست و حسابی اجرا شود.
غیر از تولید، ایران چگونه میتواند از ظرفیتهای خود برای توسعه اقتصادی استفاده کند؟
کشور ما پتانسیلهای زیادی دارد مثلا گردشگری. اما ما با وجود آثار باستانی و تاریخی سهم زیادی در گردش مالی توریسم در دنیا نداریم. ما باید کمک کنیم تا این بخش به سطح واقعی خود برسد. توریستها که بیایند، اشتغال ایجاد میشود و اگر گردشگری توسعه یابد بخشی از اشتغال پاسخ داده میشود. مانند هتلینگ. ایران واقعا جاهای بکر زیادی دارد که برای گردشگری جذابیت دارند. اگر توافقنامه اجرا شود و تحریمها برداشته شود و شرکتهای بزرگی وارد کشور شوند هزینهها به دلیل عدم وجود واسطهها کاهش مییابد. ایران به لحاظ نفت و گاز وضعیت بسیار خوبی دارد و در درازمدت، صادرات انرژی از آن خاورمیانه است بنابراین میتواند پروژههای خوبی انجام شود بدون اینکه متکی به بودجههای داخلی باشیم.
امروز، بسیاری از مردم میگویند چرا با وجود کاهش چشمگیر قیمت نفت، فرآوردهای مثل بنزین با کاهش قیمت همراه نبوده است؛ آیا وقت آن نشده که قیمت انرژی در ایران واقعی باشد؟قیمت انرژی زمانی شناور میشود که شما واقعا قیمت واقعی به مردم بدهید. گاهی در اروپا قیمت بنزین 2 یورو میشود که بیشتر آن بهدلیل مالیات است. در اروپا با دو مسأله مصرف انرژی زیاد و واردات مقابله میشود. اگر قیمت واقعی را بگیریم و روی آن مالیات بگذاریم، بسیار کارآمد خواهیم شد.
نظر شما در مورد برداشت انرژی (نفت و گاز) از میادین مشترک چیست؟
ما باید هرچه سریعتر خود را به شرکای خود برسانیم. امروز، میادین مشترک نفت و گاز در جنوب توسط قطر با تمام قدرت اصطلاحاً در حال دوشیدن هستند، بنابراین ما باید تلاش کنیم به سهم واقعی خود از میادین مشترک با عراق، قطر و دیگر کشورها، دست پیدا کنیم. از طرف دیگر، نگاه من حتی به منطقه شمال شرق کشور متمرکز است. جایی که در طی چند سال گذشته چند باری گاز شهرهایی از ایران توسط ترکمنستان با افت یا نبود فشار گاز مواجه شده است. ایران هم در مرزهای خود و در شمال شرق کشور، توانایی استخراج نفت و گاز دارد. باید به میادین مشترک این منطقه کشور نیز، توجه کنیم. البته الان کارهایی در استان گلستان انجام میشود که قابل تحسین است. بهزودی، گاز مناطقی چون سرخس و دیگر شهرهای شمال شرق توسط شبکه انتقال داخلی صورت میگیرد و ما در این مورد، خودکفا میشویم. بنابراین اگر ترکمنستان از کپهداغ نفت دارد پس ما هم باید داشته باشیم و این امکان وجود دارد که میادین مشترک نفت و گاز استفاده شود. البته ما باید میادین نفت و گازی شناخته شده را توسعه دهیم. در سرخس این اتفاق افتاده در شیروان هم میتواند ایجاد شود.