تصویر آشنایی دارد؛ حدود دومتر پارچه بر روی زمین انداخته و خیال دارد از همان گوشه خیابان به آرزوهایش برسد. تمام داراییاش را به روسریهای رنگی تبدیل کرده و با اینکه میداند رقابت سختی با مغازهداران و دیگر همصنفانش دارد، تلاشش را میکند. روسریهای رنگی را در هوا میچرخاند، صدایش را در گلویش میاندازد و برای به دست آوردن سهمی از بازار شلوغ شب عید تلاش میکند. به خیالش قیمتهای او رقیب ندارد، اگرچه اجناسش ضعیف و بيکیفیت هستند اما معتقد است اینها هم خریداران خودش را دارد. در سرمای خفیف روزهای آخر زمستان به بهار میاندیشد و روزهای نو. تا شاید سال دیگر کلید شانسش در قفل سرنوشت بچرخد و از میان دهها فرم استخدامی و سفارش به دوست و آشنا، شغلی در حد و اندازه خودش بیابد. او دستفروش است و حالا انتظارش از دنیا تنها در حد یک شغل ثابت و آبرومندانه است. درخواستی که اگرچه برای خیلی از همسن و سالانش هم فراهم نشده است اما او را از پا نینداخته و برای گذران روز و شبش به کنار خیابان کشانده است. درواقع پدیده دستفروشی عمدتا به دلیل ناتوانی اقتصاد در ایجاد شغلهای مولد، غیرکاذب و جذب نیروهای آماده به کار شکل میگیرد.
خوب یا بد، زشت یا زیبا، دستفروشان در کنار ما هستند. برخی روزها بازارشان سکه است و برخی روزها غیبشان میزند. آنها اما تمامقد در اقتصاد ایران حاضرند و اثرات خوب و بدشان را به اقتصاد و اجتماع تزریق میکنند. برای بررسی بیشتر این پدیده کار را به دست کاردان میسپاریم و از پژوهشگران اقتصادی فعال در زمینه فقر و اقتصاد توسعه بهره میبریم. در این گزارش قرار است آنان لایههای زیرین چهره دستفروشی را برایمان تشریح کنند. نقش دستفروشان در اقتصاد خردهفروشی، لزوم حضور این دسته از مشاغل، زیان دستفروشان در هرج و مرج اجتماعی و اقتصاد زیرزمینی دستفروشان ازجمله موضوعاتی است که تحلیلگران و پژوهشگران در پاسخ به «شهروند»
آن را به نقد میکشند.
دستفروشی حاصل عدم تناسب میان رشد جمعیت و اقتصاد
سپیده کاوه پژوهشگر اقتصادی
بنا به تعريف، دستفروش به افرادي گفته میشود كه اجناس عمدتا با بهاي ناچيز را در بساطي روي زمين يا دكه چرخدار عرضه ميكنند. اقتصاد در سايز قابل مقايسه بين كشوري با دكهها و غرفههاي كوچك، نه رشد كرده و نه نابود ميشود. ولي بود و نبود همين بساطهاي ناچيز، قدرت رشد يا اضمحلال اقتصادها در مقياس خرد خانوارها را دارد. اهميت اين موضوع در زندگي افراد به گونهاي است كه حتي در برخي كشورها نحوه تعامل دولت با اين طبقه كاري، بخشي از شعارهاي انتخاباتي دولتها را تشكيل ميدهد. واقعيت اين است كه دورهگردي و خردهفروشي نه از سر طمع و نه از سر سيري است. فقر، نياز، سلامت اخلاقي، مناعت طبع همه و همه پيامهاي غيرمستقيم حرفه دستفروشي است؛ افرادي كه حداقل به راههاي خلاف تأمين مالي روي نياوردهاند و بدين جهت قابل احتراماند. با توجه به ملاحظات اجتماعي نميتوان (با ايدهآلگرايي صرف) خواستار حذف حرفه دستفروشي به دلايل نامولد بودن شغل و ايجاد مزاحمت براي عموم بود و واقعيت تلخ فقر و بيكاري را ناديده گرفت. از طرفي تداوم وضعيت كنوني در ايران فقط سبب نهادينهشدن قانونگريزي و کمک به خلق و استحکام شبکه ارتباطی ناسالم بین اقتصاد رسمی و غیررسمی ميشود؛ از طرفي ديگر تأييد بدون شرط اين پديده نهتنها سبب بينظمي و هرج و مرج در بازار خردهفروشي شده و حجم مبادلات اقتصادي غيررسمي را افزايش ميدهد، بلكه به جهات بهداشتي و امنيتي نيز مشكلزاست. افزايش بيرويه تجارتهاي كوچك معاف از ماليات و معاف از هزينههايي از قبيل اجاره سبب ايجاد فضاي نابرابر جهت رقابتهاي قيمتي بين فروشندگان خياباني و فروشندگان رسمي ميشود و در نتیجه به بينظمي بيشتر ميانجامد.
راهحل ميانه در اين مورد، قانونمند كردن دستفروشي و صدور مجوز كار محدود براي افراد با داشتن شرايط خاص و همچنين تعيين محدوده فعاليت براي آنهاست. در بسياري از كشورها جهت ساماندهي اينگونه مشاغل، فضاهايي خاص جهت اجاره با مبالغ بسيار اندك توسط شهرداريها فراهم ميشود. در اين راهكار علاوه بر ايجاد امكانات براي خوداشتغالي افراد با كمترين هزينه، مسأله نازيبايي معابر و آلودگي صوتي نيز مرتفع ميشود. اين فضاها هم ميتوانند به صورت مكاني جدا كه در آن مجموعهاي از دستفروشان حضور دارند، باشد (مانند بازارچههاي نوروزي در ايران) يا مكانهاي مناسبي در معابر پرتردد و شلوغ. البته بايد اذعان داشت، نظاممندكردن دستفروشي راهحل بلندمدت مناسبي نبوده و راهكار اصلي از بين بردن ريشه ايجاد اين شغل و ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب است. معمولا رواج هر چه بيشتر پديده دستفروشي در كشورها زماني رخ ميدهد كه نرخ افزايش جمعيت با نرخ رشد اقتصادي و اشتغالزايي همخواني نداشته باشد. افزايش مهاجرت از روستاها و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ نيز از ديگر دلايل رواج بيشتر دستفروشي است. به بيان ديگر، رابطه عكس بين اندازه اقتصاد و درصد نيروي كار شهري مشغول به كار دستفروشي وجود دارد. به گونهاي كه در برخی از كشورهاي آفريقايي، بيش از ٢٠درصد نيروي كار شهري عمدتا از راه دستفروشي ارتزاق ميكنند. به صورت خلاصه اين كه مشكل انبوه جمعيت فعال بيكار ( افراد ١٥ تا ٦٥ساله بيكار) با رسمي كردن دستفروشي حل نخواهد شد اما اندكي مرتفع ميشود. بايد بيشتر به برنامههاي بلندمدت پرداخت و بهخصوص به موازات سياستهاي جمعيتي كنوني، به فكر كار و اشتغال فرزندان در آينده نيز بود.
رفع اثرهای مخرب اقتصاد، چگونه ؟
محسن ایزدخواه کارشناس اقتصادی
چه بخواهیم چه نخواهیم حضور دستفروشها در اقتصاد غیررسمی غیرقابل انکار است و مهمترین دلایلی که موجب شکلگیری این پدیده میشود، بیسوادی و بيتوجهی به حقوق مالکیت است. در سمتی دیگر اما نابرابریهای بسیار شدید در حوزه اقتصاد سیاسی است که موجب رشد دستفروشی و اقتصاد زیرزمینی خواهد شد. سومین نکته که در فراهم کردن این سبک از اقتصاد نقش دارد، ناتوانی دولتها در ایجاد بستر و انگیزه برای شکوفایی فعالیتهای مولد در کشور است؛ همچنین اینکه فشار گسترده موجب میشود که درواقع افراد فعال برای دور زدن و خلاص شدن از مزاحمتهای دولتی به این سمت و سو هجوم بیاورند. عدم ایجاد مشاغل مولد و پایدار که به بيتوجهی دولتها بازمیگردد ازجمله این دلایل است که مهاجرت روستاییان و اجرای ضعیف سیاستهای کلان را نیز شامل میشود. چنانچه دیده میشود به تدریج جمعیت روستایی ما با هر سرشماری کاهش پیدا میکند و کشاورزان هم نمیتوانند تأمین معاش حداقلی داشته باشند و به شهرها هجوم میآورند. آنها در حاشیه شهر سکونت میکنند که این حاشیهنشینی ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی به همراه دارد.
این قشر از جامعه تنها راه برای گذران امور خود از مسیر شرافتمندانه را همین شغل دستفروشی میبینند. نکته دیگر اینکه در کوتاهمدت این اقتصاد غیررسمی به مانند یک ضربهگیر و مسکن عمل میکند. اینها برای امرار معاش فعالیتهای سالمی نیاز دارند اما در درازمدت درواقع عواقب بسیار خطرناکی برای دولتها ایجاد میکنند؛ مثلا موجب کاهش درآمدهای دولت میشوند، زیرا این افراد برای پرداخت مالیات شناسایی نمیشوند و تحت نظام رفاه و تأمین اجتماعی قرار نمیگیرند. در نتیجه این موضوع موجب بيثباتی در آینده آنها و طبقه بزرگی از جامعه میشود. نکته دیگر اینکه استانداردها بر کار آنها اشرافی ندارد و همین باعث ایجاد خطر برای سلامت جامعه خواهد شد. این نکته در فعالیتهای زیرزمینی در حوزه غذا و دارو نیز بسیار مهم و حیاتی به نظر میرسد که سلامت جامعه را تهدید میکند. دیگر آنکه این موضوع در حوزه بهرهوری نیز میتواند قابل تفسیر باشد؛ این اقتصاد غیررسمی نقشی در بالابردن آن و حوزههای مرتبط ندارد. برخی معتقدند دستفروشان در نظام توزیع و سیستم خردهفروشی تأثیرگذارند اما باید اشاره کرد که این تنها در کوتاهمدت میتواند اثرگذار باشد، زیرا در کشورهای توسعهیافته اکثر مردم برای خرید به دنبال بازارهایی به نام «مال» هستند، چون زمان ندارند و تنها این فروشگاهها برایشان قابل اطمینان هستند. پس در این مقوله نیز دستفروشان اثرگذاری بالایی ندارند. بهعنوان راهکاری برای گریز از این پدیده باید اشاره کرد که بسترهای اشتغال مولد باید ایجاد و فضای کسب و کار تجهیز شود تا نگرانیهای مردم از فشارهای دولتی و فسادها کاسته شود. بهطور طبیعی رونق اقتصادی با اشتغال مولد اثرگذاری فراوانی دارد. در مجموع میتوان گستره این قشر را کاهش داد ولی باید بحث آمایش سرزمین نیز به جدیت پیگیری شود و به توسعه روستاها نیز کمک کرد. در آخر باید گفت که مقابله با این پدیده تنها با شکلگیری یک اراده ملی موجب سازماندهی و کاهش حداقلی دستفروشان خواهد شد.