حتماً شما که تیتر این نوشته را خواندید با خودتان میگوید مگر قرار است چه خبر بشود. بله قرار است خیلی خبرها بشود. وقتی حرف از هیوندای ولستر به میان میآید مترادفش جرأت و جسارت هم به میان میآید.
اصلاً این ماشین همه چیزش با جرأت و جسارت از همان اول در هم تنیده شده است. از طراحش که به خود جرأت داده و یک ماشین سه در را طراحی کرده تا هیات مدیره هیوندای که زیر برگه تولید این خودرو سهدرب را امضا کرده است. واقعیت این است که این طراحی صرفاً از منظر دل به خواه انجام شده و هیچ دلیل علمی و فنی پشت آن نبوده است. صرفاً یک طراحی جسورانه باعث شد تا این خودرو تولید شود. البته در مدل اولیه آن یک کوپه دودرب مدنظر بود اما وقتی به تولید انبوه رسید یک در دیگر هم به آن اضافه شد. اصلاً ماجرا به رالی قهرمانی جهان باز میگردد. جایی که قرار بود این خود به رقابت با دیگر خودروهای قدر هاچبک مانند سیتروئن C4 و فورد فوکوس برود. اما مشکل اینجا بود که یکی از شرایط شرکت در رالی قهرمانی جهان این است که خودروهایی مجاز به شرکت هستند که دست کم سالانه ۳۵۰۰ دستگاه از آنها تولید شوند و به قول خودمان به تولید انبوه برسند. هیوندای هم که میخواست هر جور شده با این خودرو وارد رالی شود گفت هیچ اشکالی ندارد، تولیدش میکنیم آن هم در سطح انبوه!
هیوندای ولستر چند ماهی است وارد بازار کشور ما شده و جای تعجبش هم همین است که چرا اینقدر دیر؟ طراحی جوانپسند آن باب طبع عشق ماشینهای وطنی است و اصلاً انگار آن را برای خیابانهای تهران طراحی کردهاند. تا دلتان بخواهد طرفدار دارد و اینجوری است که قیمتش روز به روز بیشتر میشود. فعلا ًمدل فول آن را با ۱۲۵ میلیون تومان هم میتوانید پیدا کنید.
این هاچبک تازه وارد ویژگیهایی دارد که سخت میشود رقیبی برای آن دست و پا کرد. دست کم رقیبی که سرش به تنش بیارزد. هیوندای میتوانست یک موتور ۱۲۰۰ یا ۱۳۰۰ سیسی روی ولستر بگذارد و سر و ته ماجرا را جمع کند و صدای کسی هم در نمیآمد. آنوقت یک هاچبک معمولی داشتیم که ظاهری زیبا داشت. اما با دست و دلبازی یک موتور ۱۶۰۰ سیسی روی آن بستهاند که باطنش را هم به مانند طراحی ظاهرش جسور و چالاک کرده است. البته مقایسه این خودرو با رقبایش یک مشکل اساسی هم دارد و آن قیمتش است. طراحی و موتور هیوندای ولستر در یک کلاس است و قیمتش در یک کلاس دیگر که از قضا هیچ سنخیتی هم با هم ندارند. اما فعلاً شما قیمت را ندیده بگیرید آن را یک جوری با هم کنار میآییم.
برادر بزرگتر یعنی هیوندای i20 دم دستترین رقیب برای ولستر است. اما اگر چه این دو برادر از موتورهای ۱۶۰۰ سیسی بهره میگیرند اما بازدهی که میدهند تفاوت زیادی با هم دارد. موتور i20 قدرتی برابر با ۱۲۴ اسببخار دارد ولی قدرت موتور ولستر با حجم مشابه ۱۴ اسببخار بیشتر است. رانندههای کار کشته خوب متوجه میشوند وقتی در کورس هستید یا به سربالایی میرسید همین ۱۴ اسببخار اختلاف چقدر خودش را نشان میدهد. در گیربکس هم ولستر با گیربکس شش دندهاش در برابر گیربکس چهار دنده i20 برتری دارد. نتیجه نهایی این میشود که ولستر میتواند به سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت برسد اما i20 روی ۱۸۰ کیلومتر از بازی بیرون میرود. به این اضافه کنید شتاب ۱۰ ثانیهای ولستر را که نزدیک به ۲ ثانیه بهتر از رقیب هم خانوادهاش است.
در خانواده کیا ما هر چه گشتیم رقیبی برای ولستر پیدا نکردیم. آخرش همین کیا سراتوی ۱۶۰۰ است که اتفاقاً این هم از خودروهای محبوب در ایران به حساب میآید. اما این خودرو نیز قدرت موتورش همان ۱۲۴ اسببخار است و تازه از لحاظ طراحی بدنه در کلاس ولستر قرار نمیگیرد. از نظر سرعت و شتاب هم به گردپای هیوندای ولستر نمیرسد.پژو ۲۰۷i یکی دیگر از ماشینهایی است که میتوان آن را در کلاس ولستر قرار داد. البته اگر مدل صفر کیلومترش را بتوانید پیدا کنید. فعلاً که از شیر مرغ هم نایابتر شده است. اما این دو فقط از نظر حجم موتور در یک کلاس هستند و الا قدرت پژو ۲۰۷i تقریباً که نه، تحقیقاً ۲۸ اسببخار کمتر است. به این فهرست چری A15 را هم با ۸۴ اسببخار قدرت اضافه کنید.
این تازه قابلیتهای فنی این خودرو بود. تازه وقتی با این خودروها رانندگی کردید تفاوت را متوجه میشوید. از اینجا به بعدش را جوانترها به خوبی درک میکنند. در تمامی تستهای انجام شده سرعت و هندلینگ روی این خودرو، یک قدم هم پا پس نکشیده است. چرایش را باید در همان ایده طراحی ولستر جستوجو کرد. جان کلام این است که این خودرو از ابتدا برای رالی طراحی شده است و در مسابقه رالی چیزی که از سرعت مهمتر است هندلینگ خودرو است. در همان نگاه اول تفاوت نسبت طول به عرض در هیوندای ولستر با دیگر خودروهای هاچبک به خوبی مشخص میشود. بخش عمده راز هندلینگ فوقالعاده این خودرو نیز در همین موضوع نهفته است. اگر چه عریض بودن خودرو در مقایسه با طولش به دامنه پیچ آن کمی اضافه میکند اما در نهایت پایداری خودرو را در پیجها بالاتر میبرد.
در بخش امکانات نیز این خودرو در بین هاچبکهای بازار ایران کمتر رقیبی به خود میبیند و بهتر است بگوییم اصلاً رقیبی نمیبیند. مانیتنور هفت اینچ لمسی رنگی آن یکی از این امکانات انحصاری در میان هاچبکهای ایران به حساب میآید. دوربین دید عقب و سنسور هشداردهنده عقب به طور هوشمندانهای در پایین نشان هیوندای پنهان شده است. این دوربین پشت خودرو را با یک زاویه دید کاملاً باز در نمایشگر خودرو نمایش میدهد. در بسیاری از خودروهای امروزی دیگر سقف وجود ندارد و به جای آن سانروف کل سقف را گرفته و میتوانید آن را باز کنید یا این که ببندید. وضعیت سقف این خودرو نیز به همین صورت است. هر چند گزارشهایی از شکسته شدن خود به خودی سقف هم شنیده شده است.
طراحی خودرو هم که دیگر حرف ندارد. یک طراحی کاملاً تهاجمی براساس المانهای قرن بیست و یکم. یعنی سرعت، شتاب و رو به جلو حرکت کردن. حالا متوجه شدید چرا همان اول گفتیم: من و ولستر، شما همه؟