بر اساس برنامه اعلام شده از سوي وزارت نفت، مراسم رونمايي از قراردادهاي جديد نفتي كشور در آيندهاي نزديك برگزار خواهد شد؛ مراسمي كه برگزاركننده آن يك شركت انگليسي است، محل برگزارياش يك شهر انگليسي است و هزاران يورو براي صدور ويزاي انگلستان براي هر نفر الزامي است.
به گزارش جوان، گرچه معرفي فرصتهاي سرمايهگذاري در صنايع نفت جهان به يك امر عادي تبديل شده است اما نكته غيرعادي آن انتخاب لندن براي معرفي ظرفيتهاي سرمايهگذاري در صنايع نفت و گاز ايران است. ماجرا از آن قرار است كه تاريخ مصرف قراردادهاي بيع متقابل تمام شده بود، لذا دولت يازدهم تصميم گرفت نسل نوين قراردادهاي نفتي را تدوين كند. جلسات و همفكريهاي 9 ماه منتج به قراردادهاي جديدي به نام «IPC » شد كه شكل تكامل يافتهتر قراردادهاي بيع متقابل بود.
با تأييد اين قرارداد در وزارت نفت و ارسال آن به دولت، مقرر شد براي رونمايي از اين قراردادها و عرضه ميادين نفتي و گازي به شركتهاي خارجي، هيئتي ايراني عازم انگلستان شود تا در كلاس شركتهاي بينالمللي حاضري بزند؛ شيوهاي عجيب كه اگر در شرايط سياسي و بينالمللي ايران در سالهاي گذشته بود چندان تعجب برانگيز نبود زيرا براي سرمايهگذاري بايد طرف مقابل را راضي كرد اما شرايط امروز كاملاً برعكس آن روزهاست. سايه تحريمها ميخواهد برداشته شود و نسل نوين قراردادهاي نفتي ميتواند گشايشي باشد براي آنان كه دل به حضور شركتهاي خارجي بستهاند.
به هر صورت، تصميم گرفته شده است ميادين ايران به شركتهاي خارجي همراه با قراردادهاي جديد عرضه شود تا آنها «انتخاب» كنند. نكته قابل تأمل در اين باره، موضع جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با شركتهاي خارجي است. با توجه به جذابيت ايران براي شركتهاي خارجي و هزينه اندك برداشت از ميادين موجود، به روي كار آمدن تيمي كه به كار با شركتهاي بينالمللي علاقه ويژهاي دارند و مسائلي از اين دست به نظر ميرسيد ايران بهطور خودكار ميزبان شركتهاي خارجي باشد. مانند چند روز بعد از توافق وين كه هيئتهاي نفتي و شركتها راهي ايران شدند تا از زنگنه قول بگيرند جايشان را نگه دارد.
در اين شرايط اصرار عجيبي براي سفر به محل حكومت چرچيل وجود دارد؛ اصراري كه پا در كفش كرده و ميخواهد به لندن سفر كند. در هتل بلازا پارك استراحت كند و در يكي از شيكترين هتلهاي جهان خود را به چشم آبيها معرفي كند.
اين در حالي است كه همين چند سال پيش عربستان سعودي با آن وضعيت وابستگياش به قدرتهاي غربي اتحاد بينظيرش با منويات ايالات متحده امريكا، شركتهاي نفتي را به «ظهران» كشاند و از موضعي فراتر از حد تصور، پروژههاي سخت و كم بازده را به آنها معرفي كرد و با چنان سختگيرياي وارد ميدان شد كه بعيد است حتي در ذهن مسئولان وزارت نفت بگنجد.
ظهران همان اهواز عربستان است؛ مقر شركت ملي نفت عربستان در ظهران است، محل كشف نفت. آنها بيشتر شركتها را به ظهران ميكشانند هرچند در ساير نقاط جهان صاحب دفتر هستند اما دست آخر بايد به ظهران بيايند به ويژه براي برگزاري مناقصات نفتي.
رونمايي از نسل نوين قراردادهاي نفتي كه همان مناقصه نفتي ايران است نه تنها در استان خوزستان برگزار نميشود بلكه از ساير شهرهاي مدرن كشور نيز «تفريق» شدهاند، حتي از كيش، جزيره كيش همان جزيرهاي است كه ديك چني را در دوران اصلاحات پذيرا بود و هالي برتون امريكا را به وساطت يك مدير امنيتي- نفتي به قرارداد خريد متههاي حفاري برد.
اغلب كارشناسان بر اين باورند كه اين اقدام ايران نشانهاي است از ضعف وزارت نفت كه در نهايت منجر به تحميل خواستههاي طرف مقابل به ايران ميشود. ميزان ذوق زدگي وزارت نفت براي عقد قرارداد با شركتهاي خارجي و دلدادگي برخي از مديران نفت به اين شركتها اين نگرانيها را تشديد ميكند كه دليل عرضه نفت ايران به شركتهاي خارجي چه ميتواند باشد؟
ايران ميخواهد نفت خود را به نمايش بگذارد آن هم در خانهاي كه غربت بزرگي گريبانش را خواهد گرفت. با توجه به هيئتي كه قرار است عازم لندن شود به نظر نميرسد بتوان اميد زيادي به موفقيت آميز بودنش بست. كسي كه زمين بكر دارد در انتظار سرمايهگذار است و نه آنكه با دست خالي سراغ آدرس سرمايهگذار برود. با توجه به برخي مديران دو تابعيتي هيئت همراه ايراني، حضور خانواده برخي افراد در انگلستان، تعويق چند باره برگزاري كنفرانس قراردادهاي نفتي ايران و از همه مهمتر آمادگي شركتهاي خارجي براي سفر به كشور، دليل اين اصرار براي حضور در لندن چه ميتواند باشد؟