قیمت نفت و قدرت برابری روبل روسیه در برابر ارزهای خارجی یک نکته مشترک دارند: این روزها هر دو در حال سقوط بودند. گرچه مداخله دولت روسیه در بازار باعث شد تا نرخ برابری روبل و دلار افزایش پیدا کند ولی بهنظر بسیاری از کارشناسان این افزایش موقتی است و خرس روسی خستهتر از آن چیزی است که خرسباز مسکو میخواهد باور کنیم.
تبدیل جمهوری فدرال روسیه به یک بازیگر اصلی بازارهای نفت و گاز جهان بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ورود روسیه به اقتصاد جهانی یکی از رویدادهای نامنتظره آن زلزله سیاسی بود. اتحاد جماهیر شوروی روی زندگی روزمره شهروندان اروپایی کنترلی نداشت ولی هر زمستان در تمام شهرهای اتحادیه اروپا مردم نگران بودند که آیا ولادیمیر پایش را روی لوله گاز خواهد گذاشت یا شیر نفت را خواهد بست؟ افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی به اقتصاد روسیه جان تازهای داد و خزانه دولت را پر کرد. با وجود آنکه روسیه صادرکننده نفت است افزایش بهای نفت در این کشور اثر متفاوتی نسبت به سایر کشورها داشت.
اول آنکه اقتصاد روسیه آنقدر متنوع و بزرگ است که هرگز به یک محصول وابسته نبوده و نیست. در نتیجه افزایش بهای نفت بیش از آنکه به اقتصاد روسیه قوت بدهد به دولت روسیه قدرت داد. دلارهای نفتی باعث شدند تا این دولت و اولیگارشهای حاکم بر روسیه بتوانند پایه قدرت خود را قویتر کنند و در عرصه بینالمللی دست به ماجراجویی در کریمه و اوکراین بزنند. حالا که بهای نفت رو به کاهش گذاشته است طبیعی است که باور کنیم و انتظار داشته باشیم ارزش روبل کاهش پیدا کند. این انتظار در صورتی درست است که نفت و درآمدهای نفتی بخش بزرگی از اقتصاد روسیه را تشکیل بدهند. سهم درآمدهای نفتی در اقتصاد روسیه گرچه قابل توجه است ولی تنها منبع درآمدهای صادراتی روسیه نیست.
در درجه اول فراموش نکنیم شرکتهای روسی همچنان نفت را به دلار میفروشند و هزینههای خود را به روبل ضعیف شده میپردازند. این کاهش بهای نفت است که درآمدهای دلاری آنها را تحت تاثیر قرار داده است و آنها از سقوط ارزش روبل استقبال هم میکنند. کاهش ارزش روبل در روزهای گذشته در بازار مسکو باعث شد تا این شرکتها امیدوار باشند که توانایی بیشتر در پرداخت هزینه ها و بازپرداخت وامهای بانکی خود داشته باشند. صنعت نفت روسیه همچنان پردرآمد است و نیز سهم مهمی در تامین درآمدهای مالیاتی دولت دارد.
دوم باید بهخاطر بیاوریم که تحریمهای غرب علیه روسیه به دلیل مداخله این کشور در امور داخلی اوکراین هزینه دادوستد با این کشور را افزایش داده است. تضعیف روبل به تمام شرکتهای روسیه در تمام صنایع کمک میکند تا این افزایش هزینه را جبران کنند. افزایش بهای نفت باعث شد تا سرمایهگذاریها در این صنعت صورت بگیرد و کمتر به گسترش بخش کشاورزی و بخش تولید در اقتصاد توجه بشود. سهم این دو بخش در اقتصاد روسیه از 21 درصد در سال 2000 اکنون به هشت درصد رسیده است. تضعیف روبل کمک میکند تا این عدم توازن جبران شود.
پس مشکل کجاست؟ واقعیت اینجاست که مشکل در این است که برای مسکو ارزش روبل مسالهای حیثیتی بشود و دولت این کشور از دگرگونی اقتصادی ناشی از کاهش بهای نفت درس نگیرد. ورود بانک مرکزی روسیه به بازار برای جبران سقوط روبل و افزایش نرخ بهره به 17 درصد برای جبران اثر تورم میتواند آثار کوتاهمدت و مثبتی داشته باشد ولی در بلندمدت مسکو لازم است از خود بپرسد میخواهد منابع خود را صرف نرخی کند که آن را حیثیتی کرده است یا از فرصتی که بازار نفت در اختیارش قرار داده برای توسعه متوازن اقتصادی بهره ببرد؟ برای فعالان اقتصادی ایران تلاطم روبل چالشهای جدیدی را به ارمغان میآورد. با حذف دلار از مبادلات ایران و روسیه و جایگزینی آن با ریال و روبل اکنون ارزشگذاری مبادلات دشوارتر شده است. تولیدکنندگان روس بهخاطر سقوط روبل در حال پیشی گرفتن از صادرکنندگان ایرانی هستند. صادرکنندگانی که درآمد ارزیشان اکنون به ارزی است که ارزشش در حال سقوط است. درآمدهای آنها کاهش یافته ولی هزینههایشان ثابت مانده است. در حضور این تلاطم در بهای روبل و ریال از کدام مکانیسم برای تنظیم بازار تجارت خارجی دو کشور استفاده خواهیم کرد؟
* دکتر علی دادپی / اقتصاددان و استاد دانشگاه