با در نظر گرفتن تحولات سریع جهانی و منطقهای، بهویژه با تشدید محدودیتها و فشارهای خارجی علیه تهران، چنین به نظر میرسد که ضرورت بازتعریف نقش ایران در خاورمیانه در آستانه ورود به نظم نوین جهانی بار دیگر در مرکز توجهها قرار گرفته است. تحولات چند ماه گذشته، از جنگ ۱۲روزه گرفته تا بازگشت تحریمهای سازمان ملل در پی فعالسازی مکانیسم ماشه، بار دیگر ایده کانونی کشورهای همسایه و سیاست همسایگی و اول همسایگان را پیش کشیده است.
چرخش از رقابت به همکاری
بنا به گزارش رسانهها، روابط ایران با کشورهای عربی، بهعنوان گرانیگاه ژئوپلیتیک منطقه، اهمیت مضاعفی یافته و از یک معادله رقابتی دیرینه، به سمت درک مشترک از ضرورت همکاری مبتنی بر واقعگرایی حرکت کرده است. بر این اساس، همزمان با توسعه روابط سهجانبه تهران-پکن-مسکو، انجام اقدامهای عملگرایانه برای گسترش چتر روابط دیپلماتیک با کشورهای همسایه یکی از محورهای مهم برای تحقق هدف مقابله با فشار غرب به نظر میرسد.
این در حالی است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، با بهرهگیری از توان اقتصادی و موقعیت راهبردی خود، نه تنها بر توسعه داخلی تمرکز کردهاند، بلکه میکوشند در حلوفصل منازعات و مدیریت بحرانهای منطقهای، نقشی فعالتر و تعیینکنندهتر ایفا کنند. این رویکرد، در کنار تمایل به تنوعبخشی در مناسبات دفاعی و اقتصادی، فرصتی ایدهآل برای تهران تلقی میشود تا بتواند بر حجم مراودات خود و همچنین مقابله با فشار غرب بیفزاید.
پایگاه تحلیلی میدل ایست مانیتور در این رابطه طی گزارشی عنوان کرد که ایران و عربستان سعودی با توجه به تحولات موجود باید اختلافهای پیشین را کنار گذاشته و همکاریها در حوزههای گوناگون را گسترش دهند. این رسانه در گزارش خود عنوان کرد که میانجیگری چین برای آشتی میان ریاض و تهران، بختی یگانه بوده که باید آن را مغتنم شمرد و در جهت فرصتسازی در حوزههای گوناگون بهره برد. این گزارش عنوان کرد: آشتی میان این دو کشور موجی از امید را در سراسر منطقه و در میان صلحدوستان جهان برانگیخت. فارغ از انگیزههای پکن، چین توانست پس از دههها تنش، این دو رقیب دیرینه را کنار یکدیگر قرار دهد. این روند، فرصت نادری را برای هر دو طرف فراهم کرده است تا اعتماد ازدسترفته را بازسازی نمایند.
این گزارش در ادامه عنوان کرد: پس از دههها رویاروییهای پیدا و پنهان، هر دو طرف باید دریابند که هیچیک قادر به نابودی دیگری نیست. ایران و عربستان اگر رقابت را ادامه دهند و بر تشدید اختلافات تمرکز کنند، شاید دیگر فرصتی برای اصلاح اشتباهاتشان نیابند.
به سوی همسویی راهبردی
تحولات دیپلماتیک نشان میدهد که تلاشهای گستردهای در جریان است تا روابط دوجانبه از سطح صرفا همسویی سیاسی فراتر رفته و به مرحلهای از همسویی راهبردی برسد، مرحلهای که شامل همکاریهای دفاعی، ادغام اقتصادی و اتخاذ مواضع سیاسی هماهنگ در مسائل عمده منطقهای باشد. به عنوان مثال، عرب نیوز طی تحلیلی گزارش داد که سفر مقامات عالیرتبه ترکیه به پایتختهای کشورهای مهم خلیج فارس با هدف تحکیم این روابط رو به توسعه و گشودن فصلی تازه در مناسبات، بهویژه در حوزههای نظامی و اقتصادی، صورت پذیرفته است.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، طی هفته گذشته سفری به کشورهای حوزه خلیج فارس انجام داد که شامل سه مقصد بود: کویت، قطر و عمان. عرب نیوز عنوان کرد که این سفرها که با هدف بهرهبرداری از تحولات سریع منطقهای و همچنین پویاییهای اقتصادی در حال تغییر کشورهای حاشیه خلیج فارس انجام گرفت، تاکیدی بر این واقعیت است که کشورهای منطقه، فارغ از روابط تاریخی، به دنبال تقویت مناسبات خود بر پایهای استراتژیک هستند. بنا به گزارش مذکور، این رویکرد تنوعبخشی که در حال حاضر در سیاستهای اقتصادی و نظامی کشورهایی نظیر کویت و عمان هم مشهود است، نشاندهنده یک گرایش کلی در منطقه به سمت خودکفایی و کاهش وابستگیهای سنتی است. در این رابطه، ایران، به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای با موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد، نمیتواند نسبت به این تحولات بیتفاوت باشد و باید موقعیت خود را در این نظم نوظهور تعریف کند.
محدودیتها و تحریمهای غرب علیه ایران و همچنین دگرگونیهای چشمانداز جهانی انرژی، لزوم همکاری اقتصادی منطقهای را به یک ضرورت حیاتی تبدیل کرده است. امروز، ایالات متحده که زمانی واردکننده انرژی بود، به یک صادرکننده خالص تبدیل شده و این امر، رقابت با تولیدکنندگان بزرگ سنتی منطقه را افزایش داده است. همزمان، شرایط بینالمللی باعث شده است روسیه نیز به سمت بازارهای آسیایی سوق پیدا کند و این موضوع، رقابت در بازار انرژی این قاره را بیش از پیش تشدید کرده است. در چنین شرایطی، کشورهای منطقه برای حفظ سهم بازار و تضمین امنیت اقتصادی خود، باید روابط خود را تنظیم و تقویت کنند.
میدل ایست مانیتور از سوی دیگر گزارش داد که اگر کشورهای خاورمیانه، مانند ایران و عربستان، به جای انتقال منابع مالی و ظرفیتهای خود به خارج از منطقه، با ایجاد یک زیستبوم مشترک اقتصادی و سودمند، در حوزههای تجاری، سرمایهگذاری و فناوری همکاری کنند، این الگو بهراحتی میتواند به دیگر کشورهای اسلامی نیز تعمیم یابد. الگوی مذکور همکاری باید بر اصول کلیدی تکمیلکنندگی و همکاری و همچنین مبتنی بر منافع مشترک استوار باشد.
تقویت امنیت و دیپلماسی
همکاریهای گسترده میان کشورهایی چون عربستان و ایران میتواند شبکهای فراگیر را مدیریت کند تا چشماندازهای ملی تمامی کشورها را همسو ساخته و بازارهای بسته را بازگشایی کنند. این دیدگاه از آن جهت اهمیت بسیاری پیدا میکند که ایران در حال حاضر با بازگشت رژیم گسترده تحریمی از سوی غرب مواجه است و تلاش دارد بیشترین استفاده را از دیگر کشورهای منطقه ببرد. از سوی دیگر، کشورهای عربزبان حوزه خلیج فارس نیز، پس از جنگ ۱۲روزه، علاقه چندانی به تنشهای فراگیر ندارند، چراکه به این درک رسیدهاند که گسترش درگیریها میتواند دامان همگان را بگیرد.
بهبود روابط چندجانبه با همسایگان، مسبب ایجاد حسننیت و اعتماد متقابل میان ایران و دولتها میشود. افزایش همکاریهای تجاری، حملونقل دریایی، و توافقنامههای سرمایهگذاری مستقیم میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس، نمونههایی از اقدامات عملی است که میتواند این تحول اقتصادی را تسریع بخشد و به طور موثری فشارهای ناشی از محدودیتهای خارجی را کاهش دهد. در سایه تحولات موجود و اعمال فشار فزاینده از سوی غرب و برای بهرهبرداری کامل از ذخایر اقتصادی و ظرفیتهای منطقهای، تهران و همسایگانش باید چالشها را کاهش داده و عوامل منفی را از میان بردارند. به بیان دیگر، آنچه اکنون در سطح سیاسی و اخلاقی نیاز است، تعهدی قوی برای اقدام عملی است.
در این زمینه همچنین ضروری است که یک سیاست مشترک برای تعامل با یکدیگر از سوی ایران و همسایگانش تدوین شود. میدل ایست مانیتور در این رابطه نوشت: در عین حال، کشورهای منطقه باید سیاستهای خود را در قبال قدرتهای بزرگ روشن سازند و مانع از تبدیل شدن منطقه به عرصه درگیری توسط نیروهای خارجی شوند. همچنین، میتوان یک شبکه مشترک امنیتی و اطلاعاتی در سطح منطقهای ایجاد کرد تا از این طریق از وقوع بحرانهای منطقهای جلوگیری شود. همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی در مدیریت بحرانهای منطقهای، میتواند در مقام الگویی مفید برای این همکاریهای گستردهتر مورد استفاده قرار گیرد.
این تحولات نشاندهنده یک نقطهعطف حیاتی است. منطقهای که زمانی تحت سلطه اختلافات بود، اکنون با دو واقعیت متناقض روبهروست: از یک سو، چالشهای بیشمار در تمامی عرصهها و از سوی دیگر، تلاش برای یافتن راهکاری میانهرو برای بهرهمندی از فرصتهای موجود برای پیشبرد دیپلماسی و بهرهوری اقتصادی چندجانبه. ترویج اعتماد، همافزایی منابع و ایجاد یک زیستبوم
برد-برد که نه تنها برای منطقه، بلکه برای فراتر از آن نیز نفع داشته باشد، رویکردی منطقی به نظر میرسد که باید برای دستیابی به آن تلاشهای گسترده و فراگیری انجام داد.
تحولات اخیر در نوار غزه و همگرایی میان ایران و کشورهای عربزبان علیه نسلکشی در این منطقه و مقابله با سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی، در کنار مخالفت با رویکرد یکجانبهگرایانه کاخ سفید، میتواند مرکز ثقل همراهی میان تهران و دیگر پایتختهای منطقهای باشد.
میتوان چنین نتیجه گرفت شرایط منطقهای و بینالمللی، بهویژه فشارهای خارجی و محدودیتهای اقتصادی، این پیام روشن را به همه بازیگران مخابره میکند که دوران رقابتهای مخرب به سر آمده و نظم جدید منطقه نیازمند همکاریهای چندجانبه، پایدار و استراتژیک است./ دنیای اقتصاد
