صبح امروز در میدان فردوسی و خیابان منوچهری حال و هوایی متفاوت از روزهای پرهیاهوی گذشته دیده میشد. جایی که پیشتر تجمع دلالان و خریداران ارز ازدحام ایجاد میکرد، حالا خلوتتر به نظر میرسید.
فضای عمومی بازار نشان میداد که نه شور خریدی در میان است و نه فروشندگان تمایلی به اعلام نرخ مشخص دارند. یکی از مشاهدات اصلی، اختلاف شدید قیمتها بود. در حالی که برخی کف بازار را ۱۰۲ هزار تومان عنوان میکردند، دیگران رقم ۱۱۱ هزار تومان را بهعنوان حداقل نرخ خرید میدانستند.
یکی از فروشندگان که حاضر شد کمی توضیح بدهد، سردرگمی بازار را به نبود نرخ مرجع در هرات نسبت داد. او گفت: «معمولاً صبح حدود ساعت ۸ یا ۸:۳۰ اول در افغانستان نرخ تعیین میشود، بعد به عراق و ایران میرسد. امروز اما هرات قیمتی نداده، برای همین هیچکس مطمئن نیست چه بگوید. هرکس هر عددی میدهد، بیشتر بر اساس حدس است.» او تاکید میکرد که «بازار الان گنگ است هر کسی هم قیمت میدهد سعی میکند قیمت پرت بدهد.»
در گوشهای دیگر، فردی در پاسخ به پرسشی درباره قیمتها گفت: «کف خرید ۱۱۱ است.» اما همزمان دلالی دیگر تأکید میکرد: «ما ۱۰۲ میخریم.» این تناقضها فضای بلاتکلیفی را پررنگتر میکرد.
جالبتر آن بود که وقتی صحبت از نرخهای کانالهای تلگرامی به میان آمد، واکنش فروشندگان متفاوت بود. یکی از آنها که گوشی خود را نشان داد، کانالی را باز کرد و گفت: «این قیمتهایی که در کانالها میزنند فردایی است، بازار واقعی امروز پایینتر است.» دیگری هم با لحنی انتقادی تأکید کرد: «قیمت ۱۱۲ هزار تومان برای کانالهاست، نه برای بازار، کف بازار پایینتر است.» این جملات نشان میداد که فاصله زیادی میان آنچه در فضای مجازی دستبهدست میشود با آنچه در کف بازار جریان دارد وجود دارد.
یکی از فعالان این حوزه گفت: «بازار اینقدر به هم ریخته است که هیچکس نمیتواند پیشبینی کند فردا چه میشود. اگر امروز بخری ممکن است فردا پایین بیاید و ضرر کنی، اگر هم نخری شاید فردا بالا برود. همین بلاتکلیفی باعث شده همه دست نگه دارند.»
در طول حضور در میدان فردوسی و خیابان منوچهری، نکتهای که بهوضوح به چشم میآمد نبود خریدار جدی بود. برخلاف روزهایی که رهگذران مرتب سراغ نرخها را میگرفتند، امروز کمتر کسی حتی سوالی درباره قیمت میپرسید. بیشتر کسانی که در خیابان ایستاده بودند، خود فروشندگان بودند؛ دلالانی که مدام گوشی در دست داشتند و کانالهای تلگرامی را بالا و پایین میکردند تا شاید سرنخی از روند قیمتها پیدا کنند.
نگاههایشان بیشتر به صفحه موبایل بود تا به مشتری احتمالی و همین نشان میداد که بازار عملا از سمت تقاضا خالی است.
هر از گاهی صدایی میآمد «دلار... دلار...» اما این صداها نه با قدرت و هیجان گذشته، بلکه کوتاه و پراکنده بود؛ گویی بیشتر برای حفظ ظاهر بازار گفته میشد تا جذب خریدار./ فارس