دلایل کاهش جذابیت بخش صنعت برای کارگران

شنبه، ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۸:۴۳
کدخبر:۱۳۵۴۶۹

بازار کار در عین وسعت، جذب پایینی دارد. با اینکه نرخ بیکاری در ایران همچنان بالاست، اما صاحبان کسب‌وکار از نبود نیروی انسانی گلایه دارند. سؤالی که مطرح می‌شود این است که «در جامعه‌ای که تعداد افراد بیکار بالاست و موقعیت‌های شغلی زیادی هم وجود دارد، چرا کسب‌وکارها از نبود نیروی کار سخن می‌گویند؟» اینجا بحرانی سه‌بعدی در جریان است: نیروی کار آموزش‌دیده‌ای که حاضر به پیوستن به صنعت نیست، صنعتی که توان جذب ندارد و نظام آموزشی که با بازار کار قفل نشده است.

از سوی دیگر صاحبان کسب‌وکار می‌گویند به دلیل آب‌رفت سرمایه برای پرداخت حقوق‌ و دستمزد مطابق با تورم با مشکلاتی مواجه هستند. از این رو نیروی کار ترجیح می‌دهد جذب صنعت نشود. علاوه بر این عوامل، موضوع مهاجرت هم دلیل دیگری است که می‌تواند در بحران نیروی کار ایران تأثیرگذار باشد. موضوع مهاجرت دیگر مرتبط با مهاجرت نخبگان نیست. فعالان اقتصادی در این باره عنوان می‌کنند کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حاضر به سمت جذب نیروی کار ماهر و نیمه ماهر ایرانی رفته‌اند.

عدم تطابق بخش آموزش با نیاز بازار کار هم از دیگر موضوعاتی است که موجب شده هر ساله به جمعیت بیکار یا جویای کار در ایران اضافه شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشترین جمعیت بیکار در ایران مربوط به فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی است. آمارهای رسمی پرده از شکافی عمیق برمی‌دارند: تنها ۳۰ درصد آموزش‌های کشور با نیازهای بازار همخوان است. در واقع نظام آموزشی در ایران در خدمت بازار کار نیست و از این رو نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به بیش از 40 درصد رسیده ‌است.‌

نمای کلی از نیروی کار

غلامحسین محمدی، معاون وزیر تعاون در گفت‌و‌گوی اخیر خود با ایرنا از آمارهایی سخن گفته که جالب توجه است. به گفته او، 25 درصد از جمعیت 15 تا 25 ساله در کشور نه کار دارند، نه تحصیل کرده‌اند و نه به مهارت‌آموزی پرداخته‌اند. در عین حال نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هم بیش از 40 درصد برآورد می‌شود و نرخ اشتغال در میان مهارت‌آموزان جویای کار حدوداً 35 درصد است. او به این نکته نیز اشاره می‌کند که تنها 30 درصد آموزش‌های مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز فنی و حرفه‌ای با اولویت‌های بازار کار همخوانی دارد و البته گفتنی است که آموزش‌های فنی و حرفه‌ای نسبت به دانشگاه تطابق بیشتری با بازار دارد. به گفته وی تقریباً از هر دو نفری که آموزش می‌بینند تنها یک نفر به بازار می‌رسد. آمارهای گفته شده از سوی این مقام دولتی نشان می‌دهد فاصله آموزش و مهارت‌آموزی با بازار کار زیاد است و احتمالاً برای فارغ التحصیلان، شغل مرتبط با رشته تحصیلی‌شان کم است یا درآمد کافی در تخصص آنها وجود ندارد.

اعداد اشتغال و بیکاری
جدیدترین آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار بیانگر نرخ بیکاری 7.3 درصدی است. داده‌های رسمی نشان می‌دهد اشتغال در بخش خدمات بیشترین سهم را از بین جمعیت شاغل در اختیار دارد که معادل 52.4 درصد است. سهم اشتغال صنعت 33 درصد، سهم اشتغال کشاورزی 14.6 درصد و سهم اشتغال ناقص 6.6 درصد برآورد شده‌ است. نرخ بیکاری جوانان 15 تا 25 سال در بهار امسال 19.7 درصد بوده و در گروه سنی 18 تا 35 سال 14.5 درصد.

نقش آفرینی تورم در بازار کار

صاحبان صنایع می‌گویند با وجود نیروی بیکار، از کمبود نیروی کار رنج می‌برند. آنها عنوان می‌کنند که در تمامی سطوح به نیروی کار نیازمندند. هم در سطح نیروی کار ساده، هم نیروی کار نیمه ماهر و هم نیروی کار ماهر. اما بخش صنعت دیگر برای حضور نیروی کار جذاب نیست و عمده دلیل آن به ناهماهنگی دستمزد و تورم برمی‌گردد.

البته تورم نه تنها در ایران که در سایر کشورهای جهان نیز در بازار کار تأثیرگذار بوده‌ است. یک نظرسنجی نشان داده‌ است در آمریکا تقریباً نیمی (۴۵ درصد) از کارگرانی که قصد دارند شغل خود را تغییر دهند، می‌گویند که به درآمد بالاتری نیاز دارند و این امر ناشی از اثر تورم بر درآمد است.

آخرین داده‌های آماری از تورم ایران هم بیانگر آن است که تورم نقطه به نقطه تیر ماه 1404در مقایسه با ماه قبل، 1.8 واحد درصد افزایش دارد. این افزایش تورم، بویژه بر قشر کارگر با هر سطح مهارت که درآمد ثابتی دارند، فشارهای اقتصادی فراوانی وارد کرده و به کاهش محسوس قدرت خرید آنان منجر شده است. بنابراین نیروی کار با درآمد ثابت بازنده تورم مزمن است. هرویک یاریجانیان رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق بازرگانی تهران نیز در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «متأسفانه درآمدها در بخش صنعت برای افراد جذابیتی ندارد. در واقع دخل و خرج آنها با هم جور در نمی‌آید. اگر نیرو، استادکار باشد کمی شرایط فرق می‌کند؛ اما اگر کسی بخواهد از صفر وارد یک صنعت شود، درآمدش به هزینه‌های جاری و غیرجاری نمی‌رسد. شاید تنها مزیتش این است که بیمه می‌شود که گاهی از همین مزیت هم بی‌نصیب می‌شود. یک کارگر در طول سال، حقوق ثابتی دارد؛ در صورتی که اقتصاد دچار تورم متوالی است و ارزش پول دریافتی نیروی کار هم دائماً آب می‌رود.» بنابراین روی آوردن نیروهای کار حتی نیروهای تحصیل کرده به فعالیت‌هایی مانند دستفروشی و تاکسی‌های اینترنتی و در مجموع فعالیت‌های غیرمولد و دلالی امری بدیهی است. او در بخش دیگری از سخنانش می‌افزاید: «البته در این میان، نقش تأمین اجتماعی هم مهم است. سازمان هیچ گونه مشوقی برای جذب نیروی کار به صنعت ندارد.»

عباس آرگون، عضو هیأت رئیسه اتاق تهران نیز به عدم پوشش‌دهی دستمزد با هزینه زندگی اشاره و اضافه می‌کند: «بیشترین جمعیت بیکار را فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها تشکیل می‌دهند. بدیهی است که این افراد حاضر نیستند با کف حقوق، کار کنند. بنابراین‌ عدم هماهنگی تحصیلات و کار بخشی از کمبود نیروی انسانی را در صنایع رقم زده‌ است.» او همچنین می‌گوید: «در برخی موارد حتی صاحبان کسب و کار برای بیمه کارگران نیز به مشکل برمی‌خورند و این مزیت کار هم از بین می‌رود.»

فریز قیمت، مانع افزایش حقوق؟

علاوه بر این موارد، آرگون به موضوع تورم و تأثیر آن بر بازار کار به گونه‌ای دیگر اشاره دارد. او می‌گوید: «کارفرمایان قبول دارند که نمی‌توانند مطابق با تورم، دستمزد بدهند. اما بخشی از این ناتوانی نیز به قیمت‌گذاری دستوری برمی‌گردد. زمانی که هزینه‌های تولید که دستمزد هم جزو آن محسوب می‌شود، بالا می‌رود و قیمت محصول به واسطه قیمت‌گذاری دستوری مطابق تورم حاکم بر صنعت افزایش نمی‌یابد، بدیهی است که شرایط سختی بر صاحبان صنایع حاکم می‌شود و نمی‌توانند آن طور که باید از نظر دستمزد، نیروی کار را تأمین کنند. در واقع آنها با توجه به فریز قیمت، سعی در کاهش هزینه‌های تولید دارند که متأسفانه اولین جایی که مورد هدف قرار می‌گیرد، نیروی انسانی است. یعنی یا به سمت تعدیل می‌روند یا افزایش دستمزد را لحاظ نمی‌کنند.»

صنعتگران پول ندارند

صنایع در کشور با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. به چالش‌های صنعت در ایران بارها اشاره شده‌ است. کمبود منابع مالی یکی از مهم‌ترین آنهاست. سرمایه در گردش صنایع رو به کاهش است و ثبات وضعیت بر توسعه صنعت اولویت دارد. فعالان اقتصادی عنوان می‌کنند که نمی‌توانند حقوق و دستمزد کارگران را به اندازه‌ای افزایش دهند که از تورم عقب نمانند. بانک‌ها نیز در این باره کمک خاصی به صنعت نمی‌کنند. یاریجانیان در این باره اظهار کرده است: «در گذشته کارگران صنعت از مزایای زیادی بهره‌مند بودند و ورود به صنعت برای کارگران بسیار جذاب بود. به عنوان مثال می‌توانستند از خانه‌های سازمانی استفاده کنند یا تسهیلات قابل توجهی بگیرند. اما حال صنعت هم این روزها چندان خوب نیست. صنایع متأسفانه پول ندارند که بتوانند نیروی کار را مانند گذشته تأمین کنند. حتی بانک‌ها هم برای توسعه صنعت تسهیلاتی ارائه نمی‌دهند.»

بحران مهاجرت کارگران

مهاجرت پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر بشدت بازار کار ایران را تحت تأثیر قرار داده‌ است. این موضوع در سال‌های قبل، قشر تحصیل کرده و نخبه ایرانی را هدف قرار داده بود. اما برخی عنوان می‌کنند پدیده مهاجرت به کارگران ماهر و نیمه ماهر نیز رسیده است. یاریجانیان در این‌باره می‌گوید: «کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، پس از جذب نخبگان ما، به جذب نیروی ماهر و نیمه‌ماهر روی آورده‌اند. به عنوان مثال در کشورهای عربی به وفور راننده جرثقیل و مکانیک ایرانی می‌بینید. تفاوت سطح زندگی و درآمد در این کشورها نسبت به ایران باعث جذابیت کار در بازارهای کشورهای خلیج فارس شده‌ است.»

عقب ماندگی نیروی کار از تکنولوژی

از عوامل دیگری که مانع جذب نیروی کار ماهر به بازار کار شده‌ است، عقب‌ماندگی این قشر از تکنولوژی‌های روز است. اگرچه فارغ التحصیلان دانشگاه بخش عمده‌ای از جمعیت بیکار را تشکیل می‌دهند، اما بخش عمده‌ای از نیروی کار بهره‌مندی لازم را از تکنولوژی‌های روز ندارد. در گذشته برخی از صاحبان صنایع به منظور به روز‌رسانی تکنولوژی تولید، نیروهای کار را برای آموزش به خارج از کشور می‌فرستادند. اما این روش با توجه به وخامت وضع اقتصادی صنایع، دیگر جواب نمی‌دهد. در نتیجه نیروی کار ماهری که در بازار وجود دارد، اغلب به روش‌های سنتی کار می‌کند. این در حالی است که نیروی کار ماهری که بهره‌مند از تکنولوژی‌های جدید باشد، شانس بهتری برای یافتن کار دارد.