پس از حدود دو هفته حمله ناجوانمردانه و تجاوز رژیم اسرائیل به خاک ایران، برخی خانهها، مغازهها و کسب و کارها خسارت دیده و حالا نیازمند حمایت برای بازسازی هستند.
حالا خانوادهها و صاحبان کسبوکارهای آسیبدیده، نگاه خود را به بیمهها دوختهاند. اما بر اساس قواعد بینالمللی بیمه، شرکتهای بیمه در ایران هم، تعهدی برای جبران خسارات ناشی از جنگ، یا بلایای طبیعی ندارند و دقیقاً به همین دلیل، بار اصلی حمایت و جبران این زیانها بر دوش دولت است. در واقع، کلید حل این مسأله حالا در دست سیاستگذاران و دولتمردان است و باید دید چه سیاستی در حوزه بیمه قرار است پیاده شود.
در دنیا بیمه وسیلهای است برای مدیریت و انتقال ریسک؛ یک سپر مالی در برابر حوادث پیشبینیپذیر و احتمالپذیر. اساس این صنعت به شناخت دقیق «منشأ خطر»، تخمین علمی احتمال وقوع و ارزیابی درست میزان خسارت استوار است. یعنی قراردادی روشن برای جبران خسارتهای احتمالی در مقابل دریافت حق بیمه.
اما پرسش اینجاست: آیا همه رویدادهای بزرگ زیر چتر بیمه قرار میگیرند؟ غدیر مهدوی، کارشناس ارشد حوزه بیمه، این موضوع را به زبان فنیتر توضیح میدهد. مهدوی در گفتوگو با «ایران» مثال جالبی میزند: «در بیمه، الگوی ریسک مثل قطبنماست؛ بیمهگر باید بتواند ریسک را مدل کند، بفهمد چقدر احتمال دارد اتفاق بیفتد و چقدر خسارت خواهد زد تا بتواند با جمعآوری حق بیمه درست، صندوقی بسازد که جوابگوی خسارتها باشد. اگر این ویژگیها وجود نداشته باشد، اساساً بیمه از کارایی میافتد و ممکن است حتی ورشکسته شود.»
مهدوی با اشاره به بیمه بدنه خودرو ادامه میدهد: «هر روز هزاران تصادف ثبت میشود، به همین دلیل بیمهگر بهراحتی میتواند ریسک را محاسبه کند و چون هزینهها بین میلیونها نفر پخش میشود، صندوق بیمه تاب جبران خسارت را در این حوزه دارد.»
اما مثال مهدوی، این کارشناس بیمهای، درباره حوادثی مثل جنگ، زلزله و شورشهای سراسری کاملاً متفاوت است. «اتفاقات اینچنینی خیلی کمیاباند و عملاً هیچ سابقه تکرارشونده قابل محاسبهای ندارند، پس نه فرکانس وقوعشان مشخص است و نه میانگین خسارت قابل محاسبهای دارند. به این دلایل، بعد از هر جنگ یا فاجعه بزرگ، بار جبران خسارت به دوش صندوقهای دولتی میافتد.»
در نتیجه، حالا هم طبق نظر کارشناسان، همه نگاهها باید به برنامههای حمایتی دولت و بودجههای اضطراری و صندوقهای ویژهای باشد که فقط دولتها میتوانند راهاندازی کنند؛ چرا که طبق تجربه تاریخی بیمه در جهان، شرکتهای بیمه تنها متعهد به پوشش ریسکهای معمول و تکرارپذیر و قابل پیشبینیاند، نه جنگ یا بلایای بزرگ.
مدیرعامل بیمه نوین به «ایران» میگوید: «اصل کلیدی صنعت بیمه محاسبه آماری ریسک و حفظ تعادل مالی صندوقهاست؛ وقتی این اصل خدشهدار شود، ورود بدون محاسبه به چنین ریسکهایی میتواند بیمه را به مرز ورشکستگی بکشاند. برای همین حتی در کشورهای پیشرفته هم، خسارتهای جنگ و حوادث عظیم فقط با کمک خاص دولتها، صندوقهای ملی و همکاری بزرگترین بیمههای اتکایی جبران میشود آنهم با شرایط ویژه و محدود.»
براساس آخرین دادههای ارائه شده از مرکز پژوهشکده بیمه ایران، نرخ ضریب نفوذ بیمه در ایران، 2.52 درصد بوده که رتبه آن در سطح جهان 38 است. این در حالی است که میانگین جهانی ضریب بیمه 7.23 درصد است. رتبه جهانی ایران در حوزه بیمهای یک پله نسبت به سال 1397 سقوط کرده است. نرخ رشد حق بیمه تولیدی نیز از 34.3 درصد در سال 1397 به 31.6 درصد در سال 1398 کاهش یافته است.
بیمه در ایران و جهان
مرزهای تعهد
نگاهی کوتاه به تاریخچه بیمه هم نشان میدهد، مرزهای تعهد بیمه همیشه روشن بوده است. صنعت بیمه جهان، از قرن هفدهم میلادی برای جبران خسارت آتشسوزی و دریانوردی آغاز شد و بعد به مرور شاخههای مختلفی چون عمر و حوادث اضافه شدند. اما اصل همیشگی این بوده: فقط ریسکهایی بیمهپذیر هستند که میانگین، منشأ و الگوی آماری قابل سنجش دارند. هرگاه رخدادی چون جنگ یا زلزله عظیم که قابل پیشبینی نیست رخ دهد، اکثر بیمهها یا وارد پوشش آن نمیشوند یا فقط با حق بیمه سرسامآور، آنهم عمدتاً در بخشهای خاصی مثل تجارت بینالمللی وارد میشوند.
در ایران هم، با حدود ۹۰ سال سابقه بیمهگری از بیمه ایران تا شرکتهای خصوصی، تعهد رسمی دائمی برای پوشش جنگ و فجایع خیلی بزرگ وجود نداشته است؛ حتی در کشورهای توسعهیافته هم بیمه جنگ همواره نادر، گران و ویژه بوده و نقش دولت همیشه حیاتی و غیرقابل جایگزین بوده است.
صنعت بیمه، حامی خاموش اما محدود و مشروط
دهههای اخیر، مانند جنگ تحمیلی یا زلزلههای بزرگ باز هم نشان داد فقط دولت میتواند اولین پناه آسیبدیدگان باشد، چون انتظارات عمومی از بیمه برای جبران همهچیز در بحرانهای سنگین، هنوز با واقعیت این صنعت فاصله دارد.
حسین کریمخانزند، مدیرعامل بیمه نوین، میگوید: «مردم فکر میکنند با پرداخت حق بیمه میشود هر خسارتی را جبران کرد، اما در بیمه، اساس همهچیز محاسبه و پیشبینی ریسک است، یعنی باید میزان و نوع ریسک، احتمال وقوع و تعداد آن مشخص باشد تا شرکت بیمه بداند با چه مبلغی طی یک بازه زمانی قادر به جبران آن خواهد بود.»
این فعال حوزه صنعت بیمه درباره رخدادهای بزرگی مثل جنگ یا زلزله توضیح میدهد: «این حوادث نه تکرار مشخصی دارند، نه شدت و زمانشان قابل پیشبینی است. حتی در جنگ تحمیلی، بعضی شرکتهای ما حاضر به بیمهگری نشدند و برخی اموال فقط در برابر آتشسوزی بیمه بودند. چه کسی میتوانست ریسک تجاری حملونقل در خلیجفارس یا ویرانی شهرها را بشمارد؟ پرداخت خسارت شهدا هم نهایتاً تا یک میلیون ریال محدود بود.»
او ادامه میدهد: «در دنیا بیمههای جنگ و شورش، فقط با حق بیمه بسیار بالا به معدود شرکتها یا دولتها ارائه میشود و بیشتر شرکتهای جهانی فقط با ضمانت دولتها این کار را میپذیرند.»
در مورد جبران خسارت برای مردم و اقتصاد، کریمخانزند میگوید: «چنین مواقعی باید صندوقهای حمایتی خاص تشکیل داد، چون وقتی شرکت بیمه مسئولیت نمیپذیرد، نباید توقع داشته باشیم بار این خسارتها را به دوش بکشد. دولت اینجا باید با کمک نقدی، وام یا جبران مستقیم، آسیبدیدگان را حمایت کند.»
او در عین حال صنعت بیمه را «حامی خاموش اما محدود» میداند: «تا زمانی که ریسکها معمول و قابل مدلسازیاند، شرکتهای بیمه کارآمدترین مدافع سرمایه مردم هستند؛ اما در بحرانهای بزرگ، فقط دولت و صندوقهای ویژه میتوانند هزینه جبران را پرداخت کنند.»
پوشش ریسکهای تکرارپذیر
و قابل بازگشت
در حال حاضر برخی کارشناسان بیمه معتقدند که نباید بار مالی چنین حوادثی را روی دوش بیمهها گذاشت. تجربه تحریم و قطع ارتباط با بیمههای اتکایی خارجی این ضعف را بیشتر کرده است. مهدوی، کارشناس صنعت بیمه میگوید: «در گذشته، بیمههای ایرانی بخشی از ریسکهای بزرگ را به شرکتهای بزرگ خارجی میسپردند، اما حالا دیگر با قطع این همکاریها، هیچکس انتظار ندارد یک شرکت بیمه داخلی با سرمایه محدود، زیانهای چند دههزار میلیارد تومانی جنگ را پوشش دهد.»
او معتقد است: «دولتها باید صندوقهای خاصی برای جبران این حوادث غیرقابل پیشبینی تشکیل دهند، چون در عمل در سراسر جهان، ریسکهای جنگ و فجایع بزرگ فقط با بودجه دولت جبران میشود، نه شرکت بیمه؛ بیمهها فقط برای پوشش ریسکهای تکرارپذیر و قابل بازگشت مأمورند.»
او هشدار میدهد: «اصرار بر اینکه شرکت بیمه باید خسارت جنگ را بپردازد، فقط باعث زیان و ورشکستگی این صنعت و بیاعتمادی عمومی نسبت به بیمه خواهد شد. مردم باید بدانند بیمه محدودیت دارد و جایگاه دولت در بحران حیاتی است.»
آنچه گویاست، ماهیت بیمه بر تکرار و پیشبینی استوار است؛ اما رخدادهای غیرمنتظره و یکباره، حسابش از صنعت بیمه جداست. در این میان باید دید برنامه اصلی برای بازسازی اقتصاد ایران در پساجنگ چیست و بیمهها چگونه میتوانند در این راه کمک کنند؟